- 524
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 9 و 10 سوره نساء _ بخش ششم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 9 و 10 سوره نساء _ بخش ششم"
- شبهه علت کیفر نزدیکان فرد گنهکار و پاسخ آن؛
- تسریع در عقوبت ویژگی خاص تعدی به مال یتیم؛
- عدم فرق در اهمیت مال یتیم در مقدار کم یا زیاد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً ﴿9﴾ إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴿10﴾
شبهه علت کیفر نزدیکان فرد گنهکار و پاسخ آن
شبههای که در این آیه اول مطرح است ناظر به این است که چگونه پدر ظلم میکند و فرزند، کیفر میبیند. پاسخش هم این است که فرزند، کیفر نمیبیند چون فرزند اگر مظلوم شد، مأجور است، حقّ انتقام دارد و مانند آن کیفر را پدر میبیند، چه اینکه درباره زن و شوهر هم اینچنین وارد شد. یا درباره شخص و ناموس او هم وارد شد که شما نسبت به نامحرمهای دیگر عفیف باشید و اگر عفیفانه برخورد نکردید، نسبت به ناموس شما هم هتک عفّت و هتک حیثیت میشود . ممکن است آن کسی که هتک حیثیت شد از محارم این زن، او انتقام بگیرد، مظلوم باشد؛ اما این شخص رنج میبرد.
عام بودن عذاب تعدی به اموال یتیم
مطلب دیگر همان آیه بعدی بود که ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾. قبل از اینکه به بحث روایی برسیم، اینکه فرمود: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ همان طوری که اکل، منظور مطلق تصرّف است نه خوردن، قهراً ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ هم اختصاصی به کیفر خوردن ندارد. عدهای لباس یتیم در برمیکنند، عدهای مال یتیم را بر سرمینهند [و] زیر سایهٴ سقف حرام زندگی میکند و مانند آن. عذابهایی هم که در قیامت هست به عنوان ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ﴾ یا ﴿سَرَابِیلُهُم مِن قَطِرَانٍ﴾ و امثال ذلک، آنها هم میتواند نشانهٴ این باشد که گاهی عذاب از شکم میجوشد، گاهی عذاب بر بالای سر میریزد: ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِن نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلاَ تَنتَصِرَانِ﴾ و مانند آن.
چون عذابها در قرآن کریم درباره تمام اندام آمده سر را عذاب میکنند: ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ﴾، پیشانی را عذاب میکنند: ﴿فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ﴾، پهلو را عذاب میکنند: ﴿وَجُنُوبُهُمْ﴾، پشت را عذاب میکنند: ﴿وَظُهُورُهُمْ﴾ بلکه مجموعهٴ سر تا پا هم عذاب میکنند که ﴿فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾. در سورهٴ مبارکهٴ «رحمان» اینچنین آمده است که در آن روز، مجرمین و کفّار ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾ قبلش این است که ﴿فَیَوْمَئِذٍ لاَ یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلاَ جَانٌّ﴾ یعنی در آن مقطع، از کسی سؤال نمیشود. چرا سؤال نمیشود? برای اینکه سؤال برای آن است که درون این شخص ظاهر بشود و این شخص، درونش بر اثر تجسّم اعمال ظاهر شده است، خودش چون مجرم است ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾، «سیما» یعنی سِمه و علامت و نشانه، چیزی که نشاندار است میگویند موسوم است یعنی سِمه دارد؛ نشان دارد. چون ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾، لذا وجهی برای سؤال ندارد. گرچه در موقف دیگر هر کسی مسئول است فرمود: ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾ ؛ اینها را بازداشت کنید برای اینکه اینها زیر سؤالاند ﴿وَقِفُوهُمْ﴾؛ اینها را بازداشت کنید، چرا? برای اینکه ﴿إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾. اما در موقف دیگر و مقطع دیگر میفرماید: در آنجا دیگر جا برای سؤال نیست، چون هر کسی مشخص است چه کاره است: ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾ هر نشانهای که برای گناه بود در آنجا هست. بعد در ذیلش فرمود: ﴿فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾ اینها ناصیه اینها، پیشانی اینها و قدمهای اینها را به هم جمع میکنند جفت میکنند؛ چنین حالتی دارند. پس گذشته از اینکه عذاب سَر مشخص، عذاب چشم مشخص: ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ ، عذاب شکم مشخص: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ عذاب پیشانی و عذاب پهلو، عذاب پشت همه این اجزای بدن را مشخص کرد ، آنگاه عذاب مجموع بدن را هم مشخص کرد.
اگر فرمود: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ اختصاصی به خوردن ندارد تا عذاب از شکم بجوشد. بعد اینکه فرمود: ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ این درباره جهنم است. پس کسی که مال یتیم میخورد از هماکنون شروع میکند به آتشخوری، وقتی هم که سر از قبر برمیدارد آتش از زبان او شعلهور است و همه در صحنه قیامت میبینند که او دارد آتش میخورد، بعد هم به حسابهای او که رسیدند وارد جهنم میشود، این ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ برای جهنم است.
بررسی علت بیان «س» در «وسیصلون»
از اینکه فرمود: ﴿وَسَیَصْلَوْنَ﴾ با «سین» ذکر فرمود نه «سوف»، بعضی خواستند استشمام بکنند که کسی که مال یتیم میخورد و ظالم است، خیلی دوام ندارد زود به جهنم میافتد. «سوف یصلون» نیست ﴿سَیَصْلَوْنَ﴾، حالا یا عمرش کوتاه است و زود منقرض میشود یا نه، بر فرض عمرش طولانی باشد، نسبت به مجموعهٴ جهان آینده که حساب میشود این مدّتش کوتاه است. یکی از نشانههای ظهور قیامت، بعثت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است ولو مدتها طول میکشد، برای اینکه وقتی انسان مجموعهٴ این حسابها را بررسی میکند میبیند که یک میلیون سال چیزی نیست، نسبت به ابد. اگر وجه اول بود معنایش آن است که کسی که به مال یتیم تعدّی میکند دوامی ندارد، زود منقرض میشود. بعضی از نصوص هم این را تأیید میکند، چون آنچه در دعای «کمیل» آمده است: «اَللّهُمَّ اغْفِرْلِی الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ»، «تُنْزِلُ الْبَلاءَ»، «تَحْبِسُ الدُّعآءَ» بخشی از گناهان هم در روایات، اینچنین آمده است که اینها زود اثر میگذارند که اینها باعث میشود خدایی که ﴿سَرِیعُ الْعِقَابِ﴾ است زود عِقاب بکند.
روایات دیگری مرحوم کلینی و دیگران نقل کردند که نوع این روایات را مرحوم فیض(رضوان الله علیه) در وافی جمع کرد، به عنوان آثار گناه. آن گناهی که «تغیّر النِّعم» است چیست؟ آن گناهی که «تحبس الدّعا» است چیست؟ آن گناهی که «تنزل البلاء» است چیست؟ چون این چند قِسم گناهی که در دعای «کمیل» آمده است این به منزلهٴ متن است، اینها را روایات دیگر شرح کردند که چه گناهی باعث تغییر نعمت است، چه گناهی باعث حَبس دعاست، چه گناهی باعث نزول بلاست و مانند آن .
تسریع در عقوبت ویژگی خاص تعدی به مال یتیم
یکی از گناههایی که باعث سرعت عقوبت است، ظلم در مال یتیم است. به هر تقدیر یا وجه اول یا وجه دوم، این ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ ناظر به جهنم است ولی این مسئله که ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ مربوط به دنیاست، او دارد آتش میخورد؛ منتها احساس نمیکند. در قبر هم که وقتی در «حُفرةٌ مِن حُفَر النیران» رفت، آتشخور هست در قیامت سر از قبر برمیدارد آنهم آتش از دهنش بیرون میآید و در صحنهٴ قیامت هم با این نشانه، شناخته میشود ، بعد هم ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾.
بررسی روایات مربوط به مسئله مال ایتام
حالا روایاتی که در مسئله هست، چند نکته را در بردارد. نوع این روایات را در تفسیر شریف نورالثقلین ذیل همین آیه مبارکهٴ سورهٴ «نساء» میبینید.
جلد اول تفسیر نورالثقلین صفحه 446، روایات این باب شروع میشود.
اول: روایت محمد بن سنان از امام هشتم علیهالسلام
اول، روایتی است که از وجود مبارک امام هشتم(سلام الله علیه) که به محمدبن سنان فرمود، از عیونالأخبار ذکر شده است: «فی جواب مسائله فی العلل»؛ ابن سنان سؤال کرد که علت فلان شیء چیست؟ حضرت تعلیل کرد تا رسید به اینکه فرمود: خداوند، اکل مال یتیم را ظلماً حرام کرده است «لعلل کثیرة». آن وقت آن علل را میشمارد «لعلل کثیرة من وجوه الفساد أول ذلک أنّه إذا أکل الإنسان مال الیتیم ظلماً فقد أعان علی قتله»، زیرا در همین آیات سورهٴ «نساء» خواندیم که مال، به منزلهٴ قیام است که: ﴿وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً﴾ مال، باعث قیام است و فقیر را هم که فقیر گفتند، برای اینکه ستون فقرات او شکسته است و قدرت قیام ندارد. اگر کسی مال یتیم را از بین برد، مثل اینکه او را کُشت و از بین برد: «فقد أعان علی قتله» چرا؟ «إذا الیتیم غیر مستغنٍ و لا محتمل لنفسه»؛ نه بینیاز است، نه میتواند کارهای خودش را خودش تحمل بکند: «و لا علیم لشأنه ولا له مَن یَقوم علیه و یکفیه کقیام والدیه» پس او نه عامل از درون دارد، نه عامل از بیرون، نه مستقل است نه سرپرست دارد. «فإذا أکل» آن ظالم «ماله فکأنّه قد قتله و صیّره الی الفقر والفاقة» پس از این جهت، اکل مال یتیم حرام است، چون به منزلهٴ قتل است. «مع ما خوّف الله تعالی و جعل من العقوبة»؛ با این دلیل دیگری که خداوند در قرآن فرمود. پس یک تحلیل عقلی است و یک تمسّک نقلی «فی قوله تعالی ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ﴾».
آنگاه در ذیل همین حدیث، امام هشتم(سلام الله علیه) به قول امام پنجم(سلام الله علیه) استدلال میکند: «ولقول أبیجعفر(علیه السلام) إنّ الله تعالی وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین»، «وعد» یعنی وعید داد یعنی «أوعد» «وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین: عقوبةً فی الدنیا و عقوبة فی الآخرة». عقوبت دنیا، همین ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ﴾ است، عقوبت فی الآخره هم همان ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ است. «ففی تحریم مال الیتیم» وقتی تعدّی به مال یتیم حرام شد، چند فایده هست: یکی «استغناء الیتیم»؛ یتیم به فقر و فلاکت نمیافتد «واستقلاله بنفسه»؛ مستقل میشود در مالهای خود؛ وقتی مالی باشد او استقلال مالیاش را حفظ میکند، «والسلامة للعَقِب أن یُصیبَهُ ما أصابه»؛ نوههای این شخص هم که به مال یتیم تعدّی نکرده است محفوظ میماند، اعقاب او محفوظ میمانند «والسلامه للعقب أن یصیبه ما أصابه» چرا؟ برای اینکه از مفهوم آیه این استفاده میشود. آیه منطوقی دارد که اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرده است اعقاب او گرفتار ظلم میشوند یعنی اعقاب او به حدّ یُتم میافتند و بعد گرفتار میشوند؛ امّا مفهومش این است که اگر کسی مال یتیم را حفظ کرده است، اعقاب او هم محفوظ میمانند. از اینکه اگر کسی به ایتام دیگران رحم کرده است ایتام او هم محفوظ میمانند و عمل خیر کسی از بین نمیرود، از آیهٴ سورهٴ «کهف» که استفاده میشود ﴿کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾ .
«مع ما فی ذلک من طلب الیتیم بثأره إذا أدرک ووقوع الشحناء والعداوة والبغضاء حتی یتفانوا» نکته دیگری که در تحریم مال یتیم اثر دارد این است که اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرد این یتیم، وقتی بالغ شد مال خود را طلب میکند. آنگاه آغاز اختلاف و عداوت و بغضا و شحناء در خانواده ظهور میکند تا اینکه این خانواده منقرض بشود. «مع ما فی ذلک من طلب الیتیم بثأره»، «ثار» یعنی خونبهاء «إذا أدرک» چون طبق بیان خود امام هشتم(سلام الله علیه) تعدّی مال یتیم به منزلهٴ ریختن خون اوست. این «ثار» میخواهد «ثار» یعنی خونبها و وقوع شحناء و عداوت و بغضا بین این ایتامی که بزرگ شدند با سرپرستان قبلی. اگر سرپرستان قبلی از بین رفتند با بازماندگان آنها این شحناء برقرار است «حتی یتفانوا» تا اینکه آن دودمان آن ظالم از بین برود.
دوم: روایت سماعة بن مهران
روایت بعدی از ثواب الأعمال است که از سماعةبن مهران نقل میکند که مضمرهٴ سماعةبن مهران است. «یقول إنَّ الله عزّ و جل وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین»، «وعد» یعنی «أوعد»؛ وعید فرمود «أما أحدهما فعقوبة الآخر بالنار» که ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ «و أما عقوبة الدنیا فهو قوله عزّ و جلّ ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾ یعنی بذلک لیخش»؛ بترسد. این بترسد، تهدید است که «إنْ أخلفه فی ذریّته کما صنع هو بهؤلاء الیتامیٰ» ؛ همان طوری که این ظالم درباره یتامیٰ تعدّی کرده است، یک ظالم دیگری هم به ایتام او تعدّی میکند.
سوم: روایت معلّی بن خنیس از امام صادق(علیه السلام)
روایت بعدی از مُعلّیبن خنیس است از امام صادق(سلام الله علیه)، «قال دخلنا علیه» میگوید: ما بر وجود مبارک امام ششم(علیه السلام) وارد شدیم «فأبتدأ» حضرت ابتدائاً این مطلب را فرمود: «من أکل مال الیتیم سلّط الله علیه مَن یَظلمُه أو علی عقبه» حالا چه نکتهای داشت که حضرت ابتدائاً فرمود، برای اینکه بعضیها یا خواستند در این زمینه سؤال بکنند یا محلّ ابتلای عملی اینها بود. فرمود: اگر کسی مال یتیم را خورد، خدا کسی را مسلّط میکند که حالا یا بر او ظلم بکند یا بر عَقبه او ظلم بکند «فان الله عزّ و جلّ یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾» اما اینکه خدا کسی را بر او مسلّط کند، آن از آن آیه مبارکهٴ ﴿وَکَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً﴾ استفاده میشود یعنی خداوند، ظالمی را بر ظالم مسلّط میکند که آن ظالم اولی، مظلوم میشود ولی مأجور نیست، عذاب اخروی هم محفوظ است.
چهارم: روایت عبدالاعلی مولا از ابوعبدالله(علیه السلام)
روایت بعدی را که مرحوم کلینی نقل میکند از عبدالأعلی مولی آلسام «قال، قال أبوعبدالله(علیه السلام) مبتداءً مَن ظَلم یتیماً سَلَّط الله علیه مَن یَظْلِمه أو علی عَقبه أو علی عَقب عقبه»؛ اگر کسی بر یتیمی ستم کرد، خداوند کسی را یا بر او یا بر فرزند او یا بر نوههای او مسلّط میکند. عبدالأعلی میگوید که من به حضرت عرض کردم: «هو یَظلم فیسلّط الله علی عقبه أو علی عقب عقبه؟»؛ یعنی شما فرمودید اگر کسی به یتیم ظلم کرد، خداوند به یکی از انحای سهگانه کیفر میگیرد؛ کسی را مسلّط میکند که بر خود او ظلم بکند یا بر فرزند او یا بر نوهٴ او. آن اوّلی قابل درک است که خداوند، کسی را بر خود او مسلّط بکند؛ اما چطور بر فرزند او یا بر نوهٴ او مسلّط میکند؟ لذا از دوّمی و سوّمی سؤال کرد. عبدالأعلی عرض کرد که «هو یظلم فیسلّط الله علی عقبه أو علی عقب عقبه؟»، آنگاه «فقال ان الله عزّ و جل یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾» .
تحلیل و بررسی روایات فوق
این شاگردها چند گروه بودند: عدهای جنبهٴ تعبّدی آنها خیلی قوی بود. عدهای هم ـ گذشته از اینکه در مسائل فروع دین جنبهٴ تعبّدی قوی داشتند ـ در این مسائل تحدیدی، جنبهٴ تعقّلشان هم قوی بود. این شخص سؤالش اگر یک سؤال عقلی بود اگر اشکال عقلی داشت، حضرت وقتی آیه را خواند او قانع نمیشد؛ میگفت که خود آیه را شما معنا کنید. ولی وقتی که آیه را خواند او دیگر ساکت شد و اگر شاگردانی نظیر هشامبن سالم، هشامبن حَکَم، اینگونه از افراد فرصت بیشتری میداشتند و بیشتر سؤال میکردند، خیلی از معارف نصیب میشد. در شاگردان ائمه(علیهم السلام) همه اینها مثل هشامبن سالم و هشامبن حَکَم و اینها نبودند. گاهی اینها مدتها با ائمه(علیهم السلام) بحث میکردند. خب، آنها درباره فروع دین که نبود [بلکه] درباره اصول دین بود.
این عبدالأعلی سؤال کرد که چطور این شخص ظلم میکند ولی نوهٴ او یا فرزند او مظلوم میشود؟ حضرت این آیه را خواند ، او دیگر ساکت شد. خب، اگر یک جنبهٴ تعقّلی قوی میداشت، میگفت که چرا آیه اینچنین فرمود! شما که منبع معارف هستید خود آیه را برای ما تحلیل کنید؛ اما دیگر ساکت شد.
غرض از نقل این حدیث آن است که آیه همین معنا را میخواهد بگوید. آیه نمیخواهد بگوید که وقتی که در احتضار هستید، همه مال را در کار خیر صرف نکنید [و] به فکر فرزندانتان هم باشید، بلکه آیه میخواهد بگوید که اگر کسی به مال یتیم ظلم کرده است، یتیمهای او مظلوم میشوند، البته مأجور هستند؛ منتها خود این شخص آسیب میبیند.
پرسش:...
پاسخ: همین عین عدالت است، برای اینکه خودِ این شخص که مظلوم است، خداوند دعای مظلوم را مستجاب میکند و آن ظالم را منقرض میکند و این بچههای یتیم را ولو به وسیله خضر راه هم که باشد تأمین میکند که ﴿وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾ . اما تمام کیفر را آن پدر و مادر ظالم میبینند، آنها چون در برزخ و یا در قیامت باخبرند. قبل از اینکه قیامت کبرا منقرض بشود، مادامی که عدهای در دنیا هستند آن گذشتگان باخبرند از بازماندگانشان و خداوند این خبر را هم به آنها میرساند. اگر کسی جزء افراد صالح باشد، حوادث تلخی که برای بازماندگان رسید اجازه نمیدهند که آن اولیای صالح بفهمند تا متأثر بشوند ولی اگر کسی بدرفتار بود، این حوادث تلخ را به او اطلاع میدهند، او آنجا که هست عذاب میبیند.
پنجم: روایت علی بن رئاب از (امام صادق) ابی عبدالله (علیه السلام)
حدیث بعد از علیبن رئاب عن الحلبی عن أبی عبدالله(علیه السلام) «قال إنّ فی کتاب علیّ(علیه السلام)» این است که «إن آکل مال الیتیم سیدرکه وبال ذلک فی عَقبه من بعده فی الدنیا و یلحقه وبال ذلک فی الآخرة» ؛ اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرده است، هم عذاب دنیا دارد هم عذاب آخرت. یک عده هم مشکل دنیایی دارند هم مشکل آخرت، با اینکه این شخص مرده است در دنیاست، چون برزخ گرچه به لحاظ دنیا، آخرت است ولی به لحاظ آخرت، دنیاست، لذا برزخیان وقتی وارد صحنهٴ قیامت میشوند از آنها سؤال میشود که ﴿کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ با اینکه اینها شاید میلیونها سال در برزخ ماندند یا هزارها سال یا کمتر و بیشتر در برزخ ماندند ولی وقتی وارد صحنهٴ ابدیّت میشوند، از آنها سؤال میکنند که شما چقدر در زمین ماندید، میگویند یک روز یا نصف روز. خب، از آنها سؤال میکنند: ﴿کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ وقتی انسان وارد صحنهٴ ابدیّت میشود، یک میلیون سال برای او یک نصف روز است یا کمتر. بنابراین برزخ از یک نظر به حساب دنیاست و اگر کسی مُرد و باخبر شد که به فرزندان او آسیب میرسد، این در حقیقت عذاب دنیایی او محسوب میشود: «إن آکل مال الیتیم سیدرکه وبال ذلک فی عَقبه من بعده فی الدنیا و یلحقه وبال ذلک فی الآخره أمّا فی الدنیا فإنّ الله عزّ و جل یقول: ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾ و أما فی الآخرة فإنّ الله عزّ و جل یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾» .
پرسش:...
پاسخ: اگر قیامت کبرا قیام بکند برابر سورهٴ «واقعه»: ﴿إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ ؛ آن روزی است که این نظام کیهانی بساطش برچیده شد [و] دیگر احفاد او در دنیا نیستند تا عدهای به آنها ظلم بکنند. اینکه فرمود به احفاد و به اعقاب او ظلم میشود، این معلوم میشود قبل از قیامِ قیامت کبراست. اینها در برزخاند یعنی آن آبا در برزخاند که برزخ از یک نظر به حساب دنیا میآید، لذا فرزندان او که در دنیا هستند و آنها در برزخ هستند از عذاب فرزندانشان رنج میبرند.
ششم: روایت من لا یحضر از امام صادق(علیه السلام)
مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه این حدیث را نقل میکند که «قال الصادق(علیه السلام) إنّ آکل مال الیتیم سَیَلْحَقُه وَبال ذلک فی الدنیا والآخره اما فی الدنیا فإنّ الله عزّ و جل یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ﴾ و اما فی الآخرة فان الله عزّ و جلّ یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾» .
هفتم: روایت عبدالله مسکان از امام صادق(علیه السلام)
حدیث بعدی را که علیبن ابراهیم در تفسیرش عن عبدالله مسکان از امام صادق(علیه السلام) نقل کرد این است که: «لمّا نزلت ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ أخرج کلّ من کان عنده یتیم» قبلاً در ذیل آیهای که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود این حدیث خوانده شد که: ﴿یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾ وقتی این آیات تهدیدآمیز نازل شد، کسانی که سرپرستی ایتام را داشتند، تفکیک کردند. گفتند: ما حاضر نیستیم با اینها زندگی کنیم «وسألوا رسول الله(صلّی الله علیه و آله) فی إخراجهم»؛ که ما اینها را بیرون بکنیم، نکنیم با اینها زندگی بکنیم، بالأخره وقتی با اینها زندگی کردیم قهراً اموال اینها تصرّف میشود. آن وقت این آیه نازل شد که: ﴿وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾ در اختلاط با یتیم چند حُکم است: یکی همان اوایل سورهٴ مبارکهٴ «نساء» مشخص کرد که فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾ مبادا به بهانهٴ اینکه بعدها این مال، ارزان میشود هماکنون خودتان ارزان بخرید! مبادا به بهانهٴ اینکه اینها بزرگ میشوند و در تقسیم، آن قسمتی که خوب است میگیرند یا آن قسمتی که بد هست حاضر نیستند بگیرند! ﴿وَلاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ ، ﴿بِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ یعنی مبادرت میکنید مبادا اینکه بزرگ بشوند، که اگر بزرگ شدند در تقسیم این مزرعه یا آن باغ حاضر نیستند آن قسمتی که بد است بگیرند. الآن که اینها صغیرند، تفکیک میکنید آن قسمتی که خوب است و مرغوب خودتان میگیرید، آن قسمتی که نامرغوب است به نام اینها ثبت میکنید. فرمود: این کارها را نکنید! هم ﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ است، هم ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ است، هم ﴿وَلاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ است و امثالذلک.
اینگونه از آیات تهدیدآمیز که نازل شد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال کردند که ما با ایتام، زندگی بکنیم، مشارکت داشته باشیم یا نه؟ آن وقت این آیه سورهٴ مبارکه نازل شد: ﴿یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾؛ شما اگر بخواهید به سود اینها قدم بردارید چیز خوبی است، اینکه بد نیست ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ اینها برادران دینی شما هستند خب شریک باشید شریک زندگی، شریک تجارت، کار خوبی است؛ اما ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾ به بهانه اینکه ما خواستیم زمین اینها مرغوب بشود، به بهانه اینکه خواستیم سرمایه خوبی گیرشان بیاید، نوعِ اموال اینها را بفروشید که مبادا اینها بزرگ بشوند و چیز خوبی از شما طلب کنند، این افساد است و خداوند، مفسد را از مصلح تشخیص میدهد.
هشتم: روایت هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام)
حدیث بعد که هشامبن سالم از وجود مبارک امام صادق(علیه السلام) نقل میکند این است که: «قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لمّا اُسری بی إلی السماء رأیت قوماً تُقذف فی أجوافهم النار و تخرج من أدبارهم فقلت مَن هؤلاء یا جبرئیل؟ فقال هؤلاء الذین یأکلون أموال الیتامیٰ ظلما» ؛ چطور در دنیا انسان غذا را میخورد و دفع میکند؟ همین صحنه وقتی که غذا خورد بالأخره موادّی دفع میشود که بعد میتواند موادّ غذایی بعضی از گیاهان قرار بگیرد. وقتی آتش خورد، آتش دفع میشود، همین منظره را حضرت در معراج دید. گاهی در جریان حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که «مرّ علی مزبلة» بعد فرمود: این محصول چیزی است که مردم برای او تشاح و نزاع کردند یعنی آنچه مردم نزاع میکردند از مأکولات، محصولش همین است و آنچه را که حضرت در معراج دید، ورود و خروج نار است بالأخره.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ اگر اکل به معنای وسیع باشد البته؛ اما همان اکل اگر به معنای خوردن باشد «فِی بُطُونِ» است دیگر. اگر اکل مطلق تصرّف باشد یعنی اینها باطناً در آتشاند، دیگر ﴿یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ﴾ «أی فی باطنهم» نیست، دیگر أکل نیست یعنی «یتصرّفون فی النار».
حضرت در معراج سؤال فرمود که «مَن هؤلاء یا جبرئیل؟ قال هؤلاء الذین یأکلون أموال الیتامیٰ ظلما» .
عدم فرق در اهمیت مال یتیم در مقدار کم یا زیاد
مطلب دیگر آن است که کیفیت مال یتیمخوری مشخص؛ اما کمّیت او چه کم چه زیاد. گاهی انسان میگوید حالا این یک درهم چیزی نیست، این دو درهم چیزی نیست! این را هم در روایات سؤال کردند. معصومین فرمودند نه؛ فرق نمیکند کم و زیاد یکسان است. «محمدبن مسلم عند أحدهما»؛ سؤال میکند «قلتُ فی کم یَجب لآکل مال الیتیم النار»، «یجب» یعنی «یثبت»، «قال(علیه السلام) فی درهمین» حالا «فی درهمین» یعنی اینچنین نیست که مفهوم داشته باشد اگر یک درهم باشد اینچنین نیست یعنی قلیل و کثیر، یکسان است.
نهم: روایت امام ششم و هفتم (علیهما ¬السلام)
روایت بعدی «سماعة عن أبیعبدالله أو أبی الحسن»؛ امام ششم یا امام هفتم(علیهما السلام). «قال سألته عن رجل أکل مال الیتیم هل له توبه؟ قال یَرُدّ به الی أهله»؛ این توبهٴ حقاللهیاش هم باید انجام بشود، حقالناسیاش هم محفوظ بشود «ذلک بأن الله یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی﴾ الآیة» .
دهم: روایت زراره از امام صادق (علیهالسلام)
روایت بعدی عبیدبن زراره از امام صادق سؤال میکند کبائر چیست؟ حضرت کبائر را که میشمارد میفرماید: «منها أکل مال الیتیم ظلماً و لیس فی هذا بین أصحابنا اختلاف» . أبی بصیر میگوید من از امام باقر(علیه السلام) سؤال کردم که «ما أیسر ما یدخل به العبد النار؟ قال مَن أکل مِن مال الیتیم درهماً»، بعد فرمود: «ونحن الیتیم» این دیگر تطبیق است نه تفسیر، وجوه بریّه هم همین طور است دیگر، وجوه بریّه هم همین طور است.
روایت بعدی آن است که «سألته عن الرجل یکون للرجل عنده المال إمّا ببیع أو بقرض فیموت و لم یَقْضه ایّاه فَیَتْرُک ایتاماً صغاراً فیَبْقی لهم علیه فلا یَقْضیهم أیکون ممن یأکل مال الیتیم ظلماً؟ قال إذا کان ینوی أن یؤدی إلیهم فلا» ؛ فرمود اگر کسی قصدش این است که مال آن طلبکار را به ایتام بدهد نه، این دیگر مشمول نیست.
یازدهم: روایت طبرسی از امام هشتم(علیهالسلام)
روایت بعدی که مرحوم طبرسی از امام هشتم(علیه السلام) نقل میکند «کم أدنی ما یدخل به آکل مال الیتیم تحت الوعید فی هذه الآیة؟ قال قلیله و کثیره واحد إذا کان مِن نیته ان لا یَردّه الیهم» این دیگر خطرش از روایات دیگر بدتر است، چون آن روایات دارد که قلیل و کثیر ولو یک درهم همان خطر را دارد، این دارد اگر کسی نیّتش این است که مال مردم را ندهد، اینهم مشمول این آیه است «إذا کان مِن نیته ان لا یَردّه الیهم» .
روایت بعدی «سَیُبعَث ناسٌ من قبورهم یوم القیامة» که «تأجّج افواههم نارا فقیل له یا رسول الله من هؤلاء؟ فقرأ هذه الآیة» ؛ اینها کسانیاند که مال یتیم میخورند.
حالا چند روایتی است که آنها را هم مطالعه میفرمایید.
«و الحمد لله رب العالمین»
- شبهه علت کیفر نزدیکان فرد گنهکار و پاسخ آن؛
- تسریع در عقوبت ویژگی خاص تعدی به مال یتیم؛
- عدم فرق در اهمیت مال یتیم در مقدار کم یا زیاد.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً ﴿9﴾ إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴿10﴾
شبهه علت کیفر نزدیکان فرد گنهکار و پاسخ آن
شبههای که در این آیه اول مطرح است ناظر به این است که چگونه پدر ظلم میکند و فرزند، کیفر میبیند. پاسخش هم این است که فرزند، کیفر نمیبیند چون فرزند اگر مظلوم شد، مأجور است، حقّ انتقام دارد و مانند آن کیفر را پدر میبیند، چه اینکه درباره زن و شوهر هم اینچنین وارد شد. یا درباره شخص و ناموس او هم وارد شد که شما نسبت به نامحرمهای دیگر عفیف باشید و اگر عفیفانه برخورد نکردید، نسبت به ناموس شما هم هتک عفّت و هتک حیثیت میشود . ممکن است آن کسی که هتک حیثیت شد از محارم این زن، او انتقام بگیرد، مظلوم باشد؛ اما این شخص رنج میبرد.
عام بودن عذاب تعدی به اموال یتیم
مطلب دیگر همان آیه بعدی بود که ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾. قبل از اینکه به بحث روایی برسیم، اینکه فرمود: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ همان طوری که اکل، منظور مطلق تصرّف است نه خوردن، قهراً ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ هم اختصاصی به کیفر خوردن ندارد. عدهای لباس یتیم در برمیکنند، عدهای مال یتیم را بر سرمینهند [و] زیر سایهٴ سقف حرام زندگی میکند و مانند آن. عذابهایی هم که در قیامت هست به عنوان ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ﴾ یا ﴿سَرَابِیلُهُم مِن قَطِرَانٍ﴾ و امثال ذلک، آنها هم میتواند نشانهٴ این باشد که گاهی عذاب از شکم میجوشد، گاهی عذاب بر بالای سر میریزد: ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِن نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلاَ تَنتَصِرَانِ﴾ و مانند آن.
چون عذابها در قرآن کریم درباره تمام اندام آمده سر را عذاب میکنند: ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ﴾، پیشانی را عذاب میکنند: ﴿فَتُکْوَی بِهَا جِبَاهُهُمْ﴾، پهلو را عذاب میکنند: ﴿وَجُنُوبُهُمْ﴾، پشت را عذاب میکنند: ﴿وَظُهُورُهُمْ﴾ بلکه مجموعهٴ سر تا پا هم عذاب میکنند که ﴿فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾. در سورهٴ مبارکهٴ «رحمان» اینچنین آمده است که در آن روز، مجرمین و کفّار ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾ قبلش این است که ﴿فَیَوْمَئِذٍ لاَ یُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلاَ جَانٌّ﴾ یعنی در آن مقطع، از کسی سؤال نمیشود. چرا سؤال نمیشود? برای اینکه سؤال برای آن است که درون این شخص ظاهر بشود و این شخص، درونش بر اثر تجسّم اعمال ظاهر شده است، خودش چون مجرم است ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾، «سیما» یعنی سِمه و علامت و نشانه، چیزی که نشاندار است میگویند موسوم است یعنی سِمه دارد؛ نشان دارد. چون ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾، لذا وجهی برای سؤال ندارد. گرچه در موقف دیگر هر کسی مسئول است فرمود: ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾ ؛ اینها را بازداشت کنید برای اینکه اینها زیر سؤالاند ﴿وَقِفُوهُمْ﴾؛ اینها را بازداشت کنید، چرا? برای اینکه ﴿إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾. اما در موقف دیگر و مقطع دیگر میفرماید: در آنجا دیگر جا برای سؤال نیست، چون هر کسی مشخص است چه کاره است: ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیَماهُمْ﴾ هر نشانهای که برای گناه بود در آنجا هست. بعد در ذیلش فرمود: ﴿فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ﴾ اینها ناصیه اینها، پیشانی اینها و قدمهای اینها را به هم جمع میکنند جفت میکنند؛ چنین حالتی دارند. پس گذشته از اینکه عذاب سَر مشخص، عذاب چشم مشخص: ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ ، عذاب شکم مشخص: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ عذاب پیشانی و عذاب پهلو، عذاب پشت همه این اجزای بدن را مشخص کرد ، آنگاه عذاب مجموع بدن را هم مشخص کرد.
اگر فرمود: ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ اختصاصی به خوردن ندارد تا عذاب از شکم بجوشد. بعد اینکه فرمود: ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ این درباره جهنم است. پس کسی که مال یتیم میخورد از هماکنون شروع میکند به آتشخوری، وقتی هم که سر از قبر برمیدارد آتش از زبان او شعلهور است و همه در صحنه قیامت میبینند که او دارد آتش میخورد، بعد هم به حسابهای او که رسیدند وارد جهنم میشود، این ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ برای جهنم است.
بررسی علت بیان «س» در «وسیصلون»
از اینکه فرمود: ﴿وَسَیَصْلَوْنَ﴾ با «سین» ذکر فرمود نه «سوف»، بعضی خواستند استشمام بکنند که کسی که مال یتیم میخورد و ظالم است، خیلی دوام ندارد زود به جهنم میافتد. «سوف یصلون» نیست ﴿سَیَصْلَوْنَ﴾، حالا یا عمرش کوتاه است و زود منقرض میشود یا نه، بر فرض عمرش طولانی باشد، نسبت به مجموعهٴ جهان آینده که حساب میشود این مدّتش کوتاه است. یکی از نشانههای ظهور قیامت، بعثت رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است ولو مدتها طول میکشد، برای اینکه وقتی انسان مجموعهٴ این حسابها را بررسی میکند میبیند که یک میلیون سال چیزی نیست، نسبت به ابد. اگر وجه اول بود معنایش آن است که کسی که به مال یتیم تعدّی میکند دوامی ندارد، زود منقرض میشود. بعضی از نصوص هم این را تأیید میکند، چون آنچه در دعای «کمیل» آمده است: «اَللّهُمَّ اغْفِرْلِی الذُّنُوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَمَ»، «تُنْزِلُ الْبَلاءَ»، «تَحْبِسُ الدُّعآءَ» بخشی از گناهان هم در روایات، اینچنین آمده است که اینها زود اثر میگذارند که اینها باعث میشود خدایی که ﴿سَرِیعُ الْعِقَابِ﴾ است زود عِقاب بکند.
روایات دیگری مرحوم کلینی و دیگران نقل کردند که نوع این روایات را مرحوم فیض(رضوان الله علیه) در وافی جمع کرد، به عنوان آثار گناه. آن گناهی که «تغیّر النِّعم» است چیست؟ آن گناهی که «تحبس الدّعا» است چیست؟ آن گناهی که «تنزل البلاء» است چیست؟ چون این چند قِسم گناهی که در دعای «کمیل» آمده است این به منزلهٴ متن است، اینها را روایات دیگر شرح کردند که چه گناهی باعث تغییر نعمت است، چه گناهی باعث حَبس دعاست، چه گناهی باعث نزول بلاست و مانند آن .
تسریع در عقوبت ویژگی خاص تعدی به مال یتیم
یکی از گناههایی که باعث سرعت عقوبت است، ظلم در مال یتیم است. به هر تقدیر یا وجه اول یا وجه دوم، این ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ ناظر به جهنم است ولی این مسئله که ﴿إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ مربوط به دنیاست، او دارد آتش میخورد؛ منتها احساس نمیکند. در قبر هم که وقتی در «حُفرةٌ مِن حُفَر النیران» رفت، آتشخور هست در قیامت سر از قبر برمیدارد آنهم آتش از دهنش بیرون میآید و در صحنهٴ قیامت هم با این نشانه، شناخته میشود ، بعد هم ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾.
بررسی روایات مربوط به مسئله مال ایتام
حالا روایاتی که در مسئله هست، چند نکته را در بردارد. نوع این روایات را در تفسیر شریف نورالثقلین ذیل همین آیه مبارکهٴ سورهٴ «نساء» میبینید.
جلد اول تفسیر نورالثقلین صفحه 446، روایات این باب شروع میشود.
اول: روایت محمد بن سنان از امام هشتم علیهالسلام
اول، روایتی است که از وجود مبارک امام هشتم(سلام الله علیه) که به محمدبن سنان فرمود، از عیونالأخبار ذکر شده است: «فی جواب مسائله فی العلل»؛ ابن سنان سؤال کرد که علت فلان شیء چیست؟ حضرت تعلیل کرد تا رسید به اینکه فرمود: خداوند، اکل مال یتیم را ظلماً حرام کرده است «لعلل کثیرة». آن وقت آن علل را میشمارد «لعلل کثیرة من وجوه الفساد أول ذلک أنّه إذا أکل الإنسان مال الیتیم ظلماً فقد أعان علی قتله»، زیرا در همین آیات سورهٴ «نساء» خواندیم که مال، به منزلهٴ قیام است که: ﴿وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً﴾ مال، باعث قیام است و فقیر را هم که فقیر گفتند، برای اینکه ستون فقرات او شکسته است و قدرت قیام ندارد. اگر کسی مال یتیم را از بین برد، مثل اینکه او را کُشت و از بین برد: «فقد أعان علی قتله» چرا؟ «إذا الیتیم غیر مستغنٍ و لا محتمل لنفسه»؛ نه بینیاز است، نه میتواند کارهای خودش را خودش تحمل بکند: «و لا علیم لشأنه ولا له مَن یَقوم علیه و یکفیه کقیام والدیه» پس او نه عامل از درون دارد، نه عامل از بیرون، نه مستقل است نه سرپرست دارد. «فإذا أکل» آن ظالم «ماله فکأنّه قد قتله و صیّره الی الفقر والفاقة» پس از این جهت، اکل مال یتیم حرام است، چون به منزلهٴ قتل است. «مع ما خوّف الله تعالی و جعل من العقوبة»؛ با این دلیل دیگری که خداوند در قرآن فرمود. پس یک تحلیل عقلی است و یک تمسّک نقلی «فی قوله تعالی ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ﴾».
آنگاه در ذیل همین حدیث، امام هشتم(سلام الله علیه) به قول امام پنجم(سلام الله علیه) استدلال میکند: «ولقول أبیجعفر(علیه السلام) إنّ الله تعالی وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین»، «وعد» یعنی وعید داد یعنی «أوعد» «وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین: عقوبةً فی الدنیا و عقوبة فی الآخرة». عقوبت دنیا، همین ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ﴾ است، عقوبت فی الآخره هم همان ﴿سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ است. «ففی تحریم مال الیتیم» وقتی تعدّی به مال یتیم حرام شد، چند فایده هست: یکی «استغناء الیتیم»؛ یتیم به فقر و فلاکت نمیافتد «واستقلاله بنفسه»؛ مستقل میشود در مالهای خود؛ وقتی مالی باشد او استقلال مالیاش را حفظ میکند، «والسلامة للعَقِب أن یُصیبَهُ ما أصابه»؛ نوههای این شخص هم که به مال یتیم تعدّی نکرده است محفوظ میماند، اعقاب او محفوظ میمانند «والسلامه للعقب أن یصیبه ما أصابه» چرا؟ برای اینکه از مفهوم آیه این استفاده میشود. آیه منطوقی دارد که اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرده است اعقاب او گرفتار ظلم میشوند یعنی اعقاب او به حدّ یُتم میافتند و بعد گرفتار میشوند؛ امّا مفهومش این است که اگر کسی مال یتیم را حفظ کرده است، اعقاب او هم محفوظ میمانند. از اینکه اگر کسی به ایتام دیگران رحم کرده است ایتام او هم محفوظ میمانند و عمل خیر کسی از بین نمیرود، از آیهٴ سورهٴ «کهف» که استفاده میشود ﴿کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾ .
«مع ما فی ذلک من طلب الیتیم بثأره إذا أدرک ووقوع الشحناء والعداوة والبغضاء حتی یتفانوا» نکته دیگری که در تحریم مال یتیم اثر دارد این است که اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرد این یتیم، وقتی بالغ شد مال خود را طلب میکند. آنگاه آغاز اختلاف و عداوت و بغضا و شحناء در خانواده ظهور میکند تا اینکه این خانواده منقرض بشود. «مع ما فی ذلک من طلب الیتیم بثأره»، «ثار» یعنی خونبهاء «إذا أدرک» چون طبق بیان خود امام هشتم(سلام الله علیه) تعدّی مال یتیم به منزلهٴ ریختن خون اوست. این «ثار» میخواهد «ثار» یعنی خونبها و وقوع شحناء و عداوت و بغضا بین این ایتامی که بزرگ شدند با سرپرستان قبلی. اگر سرپرستان قبلی از بین رفتند با بازماندگان آنها این شحناء برقرار است «حتی یتفانوا» تا اینکه آن دودمان آن ظالم از بین برود.
دوم: روایت سماعة بن مهران
روایت بعدی از ثواب الأعمال است که از سماعةبن مهران نقل میکند که مضمرهٴ سماعةبن مهران است. «یقول إنَّ الله عزّ و جل وعد فی أکل مال الیتیم عقوبتین»، «وعد» یعنی «أوعد»؛ وعید فرمود «أما أحدهما فعقوبة الآخر بالنار» که ﴿وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ «و أما عقوبة الدنیا فهو قوله عزّ و جلّ ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾ یعنی بذلک لیخش»؛ بترسد. این بترسد، تهدید است که «إنْ أخلفه فی ذریّته کما صنع هو بهؤلاء الیتامیٰ» ؛ همان طوری که این ظالم درباره یتامیٰ تعدّی کرده است، یک ظالم دیگری هم به ایتام او تعدّی میکند.
سوم: روایت معلّی بن خنیس از امام صادق(علیه السلام)
روایت بعدی از مُعلّیبن خنیس است از امام صادق(سلام الله علیه)، «قال دخلنا علیه» میگوید: ما بر وجود مبارک امام ششم(علیه السلام) وارد شدیم «فأبتدأ» حضرت ابتدائاً این مطلب را فرمود: «من أکل مال الیتیم سلّط الله علیه مَن یَظلمُه أو علی عقبه» حالا چه نکتهای داشت که حضرت ابتدائاً فرمود، برای اینکه بعضیها یا خواستند در این زمینه سؤال بکنند یا محلّ ابتلای عملی اینها بود. فرمود: اگر کسی مال یتیم را خورد، خدا کسی را مسلّط میکند که حالا یا بر او ظلم بکند یا بر عَقبه او ظلم بکند «فان الله عزّ و جلّ یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾» اما اینکه خدا کسی را بر او مسلّط کند، آن از آن آیه مبارکهٴ ﴿وَکَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً﴾ استفاده میشود یعنی خداوند، ظالمی را بر ظالم مسلّط میکند که آن ظالم اولی، مظلوم میشود ولی مأجور نیست، عذاب اخروی هم محفوظ است.
چهارم: روایت عبدالاعلی مولا از ابوعبدالله(علیه السلام)
روایت بعدی را که مرحوم کلینی نقل میکند از عبدالأعلی مولی آلسام «قال، قال أبوعبدالله(علیه السلام) مبتداءً مَن ظَلم یتیماً سَلَّط الله علیه مَن یَظْلِمه أو علی عَقبه أو علی عَقب عقبه»؛ اگر کسی بر یتیمی ستم کرد، خداوند کسی را یا بر او یا بر فرزند او یا بر نوههای او مسلّط میکند. عبدالأعلی میگوید که من به حضرت عرض کردم: «هو یَظلم فیسلّط الله علی عقبه أو علی عقب عقبه؟»؛ یعنی شما فرمودید اگر کسی به یتیم ظلم کرد، خداوند به یکی از انحای سهگانه کیفر میگیرد؛ کسی را مسلّط میکند که بر خود او ظلم بکند یا بر فرزند او یا بر نوهٴ او. آن اوّلی قابل درک است که خداوند، کسی را بر خود او مسلّط بکند؛ اما چطور بر فرزند او یا بر نوهٴ او مسلّط میکند؟ لذا از دوّمی و سوّمی سؤال کرد. عبدالأعلی عرض کرد که «هو یظلم فیسلّط الله علی عقبه أو علی عقب عقبه؟»، آنگاه «فقال ان الله عزّ و جل یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾» .
تحلیل و بررسی روایات فوق
این شاگردها چند گروه بودند: عدهای جنبهٴ تعبّدی آنها خیلی قوی بود. عدهای هم ـ گذشته از اینکه در مسائل فروع دین جنبهٴ تعبّدی قوی داشتند ـ در این مسائل تحدیدی، جنبهٴ تعقّلشان هم قوی بود. این شخص سؤالش اگر یک سؤال عقلی بود اگر اشکال عقلی داشت، حضرت وقتی آیه را خواند او قانع نمیشد؛ میگفت که خود آیه را شما معنا کنید. ولی وقتی که آیه را خواند او دیگر ساکت شد و اگر شاگردانی نظیر هشامبن سالم، هشامبن حَکَم، اینگونه از افراد فرصت بیشتری میداشتند و بیشتر سؤال میکردند، خیلی از معارف نصیب میشد. در شاگردان ائمه(علیهم السلام) همه اینها مثل هشامبن سالم و هشامبن حَکَم و اینها نبودند. گاهی اینها مدتها با ائمه(علیهم السلام) بحث میکردند. خب، آنها درباره فروع دین که نبود [بلکه] درباره اصول دین بود.
این عبدالأعلی سؤال کرد که چطور این شخص ظلم میکند ولی نوهٴ او یا فرزند او مظلوم میشود؟ حضرت این آیه را خواند ، او دیگر ساکت شد. خب، اگر یک جنبهٴ تعقّلی قوی میداشت، میگفت که چرا آیه اینچنین فرمود! شما که منبع معارف هستید خود آیه را برای ما تحلیل کنید؛ اما دیگر ساکت شد.
غرض از نقل این حدیث آن است که آیه همین معنا را میخواهد بگوید. آیه نمیخواهد بگوید که وقتی که در احتضار هستید، همه مال را در کار خیر صرف نکنید [و] به فکر فرزندانتان هم باشید، بلکه آیه میخواهد بگوید که اگر کسی به مال یتیم ظلم کرده است، یتیمهای او مظلوم میشوند، البته مأجور هستند؛ منتها خود این شخص آسیب میبیند.
پرسش:...
پاسخ: همین عین عدالت است، برای اینکه خودِ این شخص که مظلوم است، خداوند دعای مظلوم را مستجاب میکند و آن ظالم را منقرض میکند و این بچههای یتیم را ولو به وسیله خضر راه هم که باشد تأمین میکند که ﴿وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾ . اما تمام کیفر را آن پدر و مادر ظالم میبینند، آنها چون در برزخ و یا در قیامت باخبرند. قبل از اینکه قیامت کبرا منقرض بشود، مادامی که عدهای در دنیا هستند آن گذشتگان باخبرند از بازماندگانشان و خداوند این خبر را هم به آنها میرساند. اگر کسی جزء افراد صالح باشد، حوادث تلخی که برای بازماندگان رسید اجازه نمیدهند که آن اولیای صالح بفهمند تا متأثر بشوند ولی اگر کسی بدرفتار بود، این حوادث تلخ را به او اطلاع میدهند، او آنجا که هست عذاب میبیند.
پنجم: روایت علی بن رئاب از (امام صادق) ابی عبدالله (علیه السلام)
حدیث بعد از علیبن رئاب عن الحلبی عن أبی عبدالله(علیه السلام) «قال إنّ فی کتاب علیّ(علیه السلام)» این است که «إن آکل مال الیتیم سیدرکه وبال ذلک فی عَقبه من بعده فی الدنیا و یلحقه وبال ذلک فی الآخرة» ؛ اگر کسی به مال یتیم تعدّی کرده است، هم عذاب دنیا دارد هم عذاب آخرت. یک عده هم مشکل دنیایی دارند هم مشکل آخرت، با اینکه این شخص مرده است در دنیاست، چون برزخ گرچه به لحاظ دنیا، آخرت است ولی به لحاظ آخرت، دنیاست، لذا برزخیان وقتی وارد صحنهٴ قیامت میشوند از آنها سؤال میشود که ﴿کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ با اینکه اینها شاید میلیونها سال در برزخ ماندند یا هزارها سال یا کمتر و بیشتر در برزخ ماندند ولی وقتی وارد صحنهٴ ابدیّت میشوند، از آنها سؤال میکنند که شما چقدر در زمین ماندید، میگویند یک روز یا نصف روز. خب، از آنها سؤال میکنند: ﴿کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ وقتی انسان وارد صحنهٴ ابدیّت میشود، یک میلیون سال برای او یک نصف روز است یا کمتر. بنابراین برزخ از یک نظر به حساب دنیاست و اگر کسی مُرد و باخبر شد که به فرزندان او آسیب میرسد، این در حقیقت عذاب دنیایی او محسوب میشود: «إن آکل مال الیتیم سیدرکه وبال ذلک فی عَقبه من بعده فی الدنیا و یلحقه وبال ذلک فی الآخره أمّا فی الدنیا فإنّ الله عزّ و جل یقول: ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً﴾ و أما فی الآخرة فإنّ الله عزّ و جل یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾» .
پرسش:...
پاسخ: اگر قیامت کبرا قیام بکند برابر سورهٴ «واقعه»: ﴿إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ ؛ آن روزی است که این نظام کیهانی بساطش برچیده شد [و] دیگر احفاد او در دنیا نیستند تا عدهای به آنها ظلم بکنند. اینکه فرمود به احفاد و به اعقاب او ظلم میشود، این معلوم میشود قبل از قیامِ قیامت کبراست. اینها در برزخاند یعنی آن آبا در برزخاند که برزخ از یک نظر به حساب دنیا میآید، لذا فرزندان او که در دنیا هستند و آنها در برزخ هستند از عذاب فرزندانشان رنج میبرند.
ششم: روایت من لا یحضر از امام صادق(علیه السلام)
مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه این حدیث را نقل میکند که «قال الصادق(علیه السلام) إنّ آکل مال الیتیم سَیَلْحَقُه وَبال ذلک فی الدنیا والآخره اما فی الدنیا فإنّ الله عزّ و جل یقول ﴿وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللّهَ﴾ و اما فی الآخرة فان الله عزّ و جلّ یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾» .
هفتم: روایت عبدالله مسکان از امام صادق(علیه السلام)
حدیث بعدی را که علیبن ابراهیم در تفسیرش عن عبدالله مسکان از امام صادق(علیه السلام) نقل کرد این است که: «لمّا نزلت ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً﴾ أخرج کلّ من کان عنده یتیم» قبلاً در ذیل آیهای که در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» بود این حدیث خوانده شد که: ﴿یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾ وقتی این آیات تهدیدآمیز نازل شد، کسانی که سرپرستی ایتام را داشتند، تفکیک کردند. گفتند: ما حاضر نیستیم با اینها زندگی کنیم «وسألوا رسول الله(صلّی الله علیه و آله) فی إخراجهم»؛ که ما اینها را بیرون بکنیم، نکنیم با اینها زندگی بکنیم، بالأخره وقتی با اینها زندگی کردیم قهراً اموال اینها تصرّف میشود. آن وقت این آیه نازل شد که: ﴿وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾ در اختلاط با یتیم چند حُکم است: یکی همان اوایل سورهٴ مبارکهٴ «نساء» مشخص کرد که فرمود: ﴿وَآتُوا الْیَتَامَی أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوباً کَبِیراً﴾ مبادا به بهانهٴ اینکه بعدها این مال، ارزان میشود هماکنون خودتان ارزان بخرید! مبادا به بهانهٴ اینکه اینها بزرگ میشوند و در تقسیم، آن قسمتی که خوب است میگیرند یا آن قسمتی که بد هست حاضر نیستند بگیرند! ﴿وَلاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ ، ﴿بِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ یعنی مبادرت میکنید مبادا اینکه بزرگ بشوند، که اگر بزرگ شدند در تقسیم این مزرعه یا آن باغ حاضر نیستند آن قسمتی که بد است بگیرند. الآن که اینها صغیرند، تفکیک میکنید آن قسمتی که خوب است و مرغوب خودتان میگیرید، آن قسمتی که نامرغوب است به نام اینها ثبت میکنید. فرمود: این کارها را نکنید! هم ﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ﴾ است، هم ﴿لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَی أَمْوَالِکُمْ﴾ است، هم ﴿وَلاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن یَکْبَرُوا﴾ است و امثالذلک.
اینگونه از آیات تهدیدآمیز که نازل شد از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) سؤال کردند که ما با ایتام، زندگی بکنیم، مشارکت داشته باشیم یا نه؟ آن وقت این آیه سورهٴ مبارکه نازل شد: ﴿یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَی قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ﴾؛ شما اگر بخواهید به سود اینها قدم بردارید چیز خوبی است، اینکه بد نیست ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ﴾؛ اینها برادران دینی شما هستند خب شریک باشید شریک زندگی، شریک تجارت، کار خوبی است؛ اما ﴿وَاللّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾ به بهانه اینکه ما خواستیم زمین اینها مرغوب بشود، به بهانه اینکه خواستیم سرمایه خوبی گیرشان بیاید، نوعِ اموال اینها را بفروشید که مبادا اینها بزرگ بشوند و چیز خوبی از شما طلب کنند، این افساد است و خداوند، مفسد را از مصلح تشخیص میدهد.
هشتم: روایت هشام بن سالم از امام صادق(علیه السلام)
حدیث بعد که هشامبن سالم از وجود مبارک امام صادق(علیه السلام) نقل میکند این است که: «قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لمّا اُسری بی إلی السماء رأیت قوماً تُقذف فی أجوافهم النار و تخرج من أدبارهم فقلت مَن هؤلاء یا جبرئیل؟ فقال هؤلاء الذین یأکلون أموال الیتامیٰ ظلما» ؛ چطور در دنیا انسان غذا را میخورد و دفع میکند؟ همین صحنه وقتی که غذا خورد بالأخره موادّی دفع میشود که بعد میتواند موادّ غذایی بعضی از گیاهان قرار بگیرد. وقتی آتش خورد، آتش دفع میشود، همین منظره را حضرت در معراج دید. گاهی در جریان حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که «مرّ علی مزبلة» بعد فرمود: این محصول چیزی است که مردم برای او تشاح و نزاع کردند یعنی آنچه مردم نزاع میکردند از مأکولات، محصولش همین است و آنچه را که حضرت در معراج دید، ورود و خروج نار است بالأخره.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ اگر اکل به معنای وسیع باشد البته؛ اما همان اکل اگر به معنای خوردن باشد «فِی بُطُونِ» است دیگر. اگر اکل مطلق تصرّف باشد یعنی اینها باطناً در آتشاند، دیگر ﴿یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ﴾ «أی فی باطنهم» نیست، دیگر أکل نیست یعنی «یتصرّفون فی النار».
حضرت در معراج سؤال فرمود که «مَن هؤلاء یا جبرئیل؟ قال هؤلاء الذین یأکلون أموال الیتامیٰ ظلما» .
عدم فرق در اهمیت مال یتیم در مقدار کم یا زیاد
مطلب دیگر آن است که کیفیت مال یتیمخوری مشخص؛ اما کمّیت او چه کم چه زیاد. گاهی انسان میگوید حالا این یک درهم چیزی نیست، این دو درهم چیزی نیست! این را هم در روایات سؤال کردند. معصومین فرمودند نه؛ فرق نمیکند کم و زیاد یکسان است. «محمدبن مسلم عند أحدهما»؛ سؤال میکند «قلتُ فی کم یَجب لآکل مال الیتیم النار»، «یجب» یعنی «یثبت»، «قال(علیه السلام) فی درهمین» حالا «فی درهمین» یعنی اینچنین نیست که مفهوم داشته باشد اگر یک درهم باشد اینچنین نیست یعنی قلیل و کثیر، یکسان است.
نهم: روایت امام ششم و هفتم (علیهما ¬السلام)
روایت بعدی «سماعة عن أبیعبدالله أو أبی الحسن»؛ امام ششم یا امام هفتم(علیهما السلام). «قال سألته عن رجل أکل مال الیتیم هل له توبه؟ قال یَرُدّ به الی أهله»؛ این توبهٴ حقاللهیاش هم باید انجام بشود، حقالناسیاش هم محفوظ بشود «ذلک بأن الله یقول ﴿إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی﴾ الآیة» .
دهم: روایت زراره از امام صادق (علیهالسلام)
روایت بعدی عبیدبن زراره از امام صادق سؤال میکند کبائر چیست؟ حضرت کبائر را که میشمارد میفرماید: «منها أکل مال الیتیم ظلماً و لیس فی هذا بین أصحابنا اختلاف» . أبی بصیر میگوید من از امام باقر(علیه السلام) سؤال کردم که «ما أیسر ما یدخل به العبد النار؟ قال مَن أکل مِن مال الیتیم درهماً»، بعد فرمود: «ونحن الیتیم» این دیگر تطبیق است نه تفسیر، وجوه بریّه هم همین طور است دیگر، وجوه بریّه هم همین طور است.
روایت بعدی آن است که «سألته عن الرجل یکون للرجل عنده المال إمّا ببیع أو بقرض فیموت و لم یَقْضه ایّاه فَیَتْرُک ایتاماً صغاراً فیَبْقی لهم علیه فلا یَقْضیهم أیکون ممن یأکل مال الیتیم ظلماً؟ قال إذا کان ینوی أن یؤدی إلیهم فلا» ؛ فرمود اگر کسی قصدش این است که مال آن طلبکار را به ایتام بدهد نه، این دیگر مشمول نیست.
یازدهم: روایت طبرسی از امام هشتم(علیهالسلام)
روایت بعدی که مرحوم طبرسی از امام هشتم(علیه السلام) نقل میکند «کم أدنی ما یدخل به آکل مال الیتیم تحت الوعید فی هذه الآیة؟ قال قلیله و کثیره واحد إذا کان مِن نیته ان لا یَردّه الیهم» این دیگر خطرش از روایات دیگر بدتر است، چون آن روایات دارد که قلیل و کثیر ولو یک درهم همان خطر را دارد، این دارد اگر کسی نیّتش این است که مال مردم را ندهد، اینهم مشمول این آیه است «إذا کان مِن نیته ان لا یَردّه الیهم» .
روایت بعدی «سَیُبعَث ناسٌ من قبورهم یوم القیامة» که «تأجّج افواههم نارا فقیل له یا رسول الله من هؤلاء؟ فقرأ هذه الآیة» ؛ اینها کسانیاند که مال یتیم میخورند.
حالا چند روایتی است که آنها را هم مطالعه میفرمایید.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است