display result search
منو
سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 15

سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 15

  • 1 تعداد قطعات
  • 40 دقیقه مدت قطعه
  • 23 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام»، جلسه پانزدهم: رسالت حضرت موسی علیه السلام، سال 1404

رسیدیم به جایی که موسی کلیم آمد و خدمت شعیب رسید و قصه‌اش را برای شعیب مطرح کرد. نکاتی را بگویم اول اینکه وقتی موسی کلیم بعد از آن همه مسائل مختلفی که برایش پیش آمد، فرمود: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» این بعد از این بود که به سینه قبطی زده بود و او مرده بود و بعد این صحرای سوزان سخت را طی کرد و بعد از اینکه آمد به این دو دختر تنها کمک کرد و به تنهایی آب کشید، جله پیش گفتم که حاجتش را حد نزد. اگر می‌دید همه این توانایی‌ها را دارد در حالی که در سخت‌ترین شرایط هست، هنوز خسته راه است و چیزی نخورده و اینطور توانست کمک کند با قدرتی که خدای سبحان به او داده بود، به خدای سبحان می‌گوید: «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» خدایا اگر کاری کردم و قدرتی دارم، اگر تحمل کردم این صحرای سوزان را تا اینجا رسیدم، اگر به سینه آن مرد زدم و او مرد. اگر از چاه آب کشیدم، هر خیری دادی من فقیر هستم. من می‌دانم همه اینها به اذن و اراده شماست. اگر قوایی هست و توانایی دارم از خودم نمی‌بینم. لذا دیگاه موسی کلیم دائماً ارتباط با خداست.
وقتی از مدین حرکت می‌کند، همانجا می‌گوید: خدایا تو هدایت سبیل برای من قرار بده. هرکاری رجل الهی می‌کنند یک پوسته و یک هسته‌ای دارد. یک ظاهر و یک باطنی دارد. یک سفر ظاهری و یک سفر باطنی دارد. گاهی کارها و خوردن ما ساده ات، رفتن ما ساده است، کاری می‌کنیم یک کار ساده است اما اولیای الهی هر کارشان یک ظاهر و باطن دارد. عمق دارد، در همین سطح ظاهری باقی نمی‌ماند. لذا تمام گفتگوهایی که موسی کلیم انجام می‌دهد «قالَ رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیراً لِلْمُجْرِمِینَ» خدایا به من قوت دادی، این قوت من پشتوانه برای مجرمین نشود. مجرم در درگاه الهی خطاکار است. خدایا باید تو کمک کنی در جای غیر به کار نگیرم. خدایا تو نجات بده، «رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین‏»، «َعَسى‏ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» در هر فرازی ارتباط با خدا هست. عمق رابطه را با این نگاه الهی بیان می‌کند. «رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ» وقتی شعیب وعده می‌دهد که اینجا نجات پیدا کردی و در امان هستی، قرارداد می‌بندد برای ازدواج و کار موسی کلیم، وقتی یک کاری را می‌کنیم بسم الله الرحمن الرحیم می‌گوییم و این خوب است، اما موسی کلیم توجه دارد و وجودش بسم الله الرحمن الرحیم است. یعنی واقعاً خدا را در این کار مؤثر می‌بیند. با نام او آغاز و پایان کار است. خوب است این بسم الله را هم می‌گوییم. لذا سراسر زندگی موسی کلیم با این نگاه الهی است. این یک رجل موحد می‌شود و توحید مجسم است. موسی کلیمی که هنوز به مقام رسالت نرسیده است. کسی که می‌خواهد برای رسالت الهی آماده شود چقدر زندگی باید توحیدی باشد. ما که ادعا می‌کنیم می‌خواهیم مبلغ دین الهی باشیم، می‌خواهیم در مسیر انبیاء و ائمه حرکت کنیم چقدر باید زندگی ما توحیدی باشد. هرکسی در هرجایی هست موظف است توحید مجسم باشد.
نکته دیگر این است که تکرار می‌شود تاریخ به گونه‌ای که افرادی که زندگی و افکارشان و کارهایشان تکرار ماسبق است ولی با عمق بالاتر، حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده برای افرادی بعدی محقق می‌شود و آن گذشته یک سرمایه‌ای برای آینده است تا این بداند کسانی که خطا انتخاب کردند نتیجه تجربه‌های گذشته سرمایه ما می‌شود. وقتی به آن واقعه می‌رسد درست انتخاب کند. دو نگاه مطرح است یکی اینکه برای اقوام و افراد تکرار می‌شود. نکته دقیق‌تر این است که برای یک فرد در زندگی، گاهی ابتدای زندگی با انتهای زندگی تکرار وقایعی است. در نگاه اول سرگذشت بعضی عیناً با سرگذشت بعضی دیگر تطابق پیدا می‌کند یک تشابهاتی بین انبیاء زیاد است، در روایت داریم آنچه در امت بنی اسرائیل اتفاق افتاده، حتماً محقق می‌شود حتی جزئیاتش. یک تشابهی بین حضرت موسی با حضرت یوسف(ع) هست، بعضی را ذکر کنم. یکی اینکه زندگی هردوی اینها مدتی در کاخ بود. حضرت یوسف در کاخ عزیز مصر و موسی کلیم در کاخ فرعون، زندگی در کاخ به انتخاب خودشان نبود. یوسف به عنوان برده و موسی به عنوان کودکی که از آب گرفتند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 40:00

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن