- 97
- 1000
- 1000
- 1000
سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 10
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام»، جلسه دهم: دوران رشد حضرت موسی علیه السلام در کاخ فرعون، سال 1404
در بحث موسی کلیم علیه السلام بودیم که حضرت رشد کرد و در کاخ فرعونی است، با چه تدبیر سختی کاری کرد که غذای حرام و نجس آلوده نشود و منشأ غذایش سالم باشد که خیلی تدبیر سختی بود. عبادات حضرت موسی هم خیلی عجیب بود یعنی شاید از باب اینکه این عبادات مخفی بود، خیلی نقل نشده چون در حالت تقیه کامل بود اما همان مقداری که آمده نشان میدهد اولاً موسی کلیم آنجایی که در کاخ مستقر بود برای خودش محل عبادت قرار داده بود، به طوری که هیچکس حق نداشت وارد شود به آنجایی که ایشان مستقر بود بدون اذن و اجازه، که بتواند آداب عبودی را درست انجام بدهد و در امن باشد تا بتواند با فراغت عبادت کند. نقل شده در بعضی کتب که سحرها به عنوان ورزش از قصر خارج میشد و آنج عبادات میکرد. نمازهای شب، نماز 51 رکعت که جزء سنت حنیفیه ابراهیم بوده است، انبیای ما انجام میدادند چون هنوز مبعوث به رسالت نشده بود. لذا دین حنیف را داشت، مقید بود به آداب دین حنیف و آنها را انجام میداد. حتی دارد قبلهی موسی کلیم هم کعبه بود. میدانید کعبه تا حدود دوران حضرت سلیمان و داود کعبه قبله بود و بعد در آن دوران که بیت المقدس ساخته میشود و آباد میشود، چون یکبار بیت المقدس در زمان ابراهیم خلیل پس از کعبه ساخته شد اما قبله کعبه بود. پس از آن دوران قبله از جهت انبیاء به بیت المقدس منتقل میشود که یکی از تدابیر الهی است که باعث شد یهودیها در طول تاریخ نسبت به کعبه بی اعتناتر شوند. تا آن ظرفیتی که قرار است در آخرالزمان محقق شود از گزند آنها در امان بیشتری باشد. و الا اگر میخواستند قبله همانجا باشد، این حال تهاجمی اینها و توجه اینها باعث میشد کار سختتر شود. خدای سبحان همه اینها را با یک نقشه محقق میکند.
ما در دورانی هستیم که موسی کلیم رشد کرده و در شهر میآید و یک شبکه ارتباطی را در دستگاه خلافت ایجاد کرده تا برای مستضعفین گشایشهایی ایجاد شود در عین اینکه موظف به تقیه بودند. یعنی حق نداشتند آشکار کنند عقاید خودشان را از جهت الهی، چون یک ذخیره قرار بود بشود که این ذخیره باید به موقع آشکار میشد لذا با تقیه و به قدری که میشد رسیدگی داشتند و بعضی به موسی کلیم ایمان آورده بودند. ارتباط داشتند با طبقات مختلفی از اهل ایمان، موسی کلیم در شهر میآمد و به مردم رسیدگی میکرد. به طوری که اینقدر موسی محبوب بین مستضعفین بود، هرکسی احساس میکرد متانت و وقار موسی، مهربانی موسی، موسی را فرزند فرعون میشناختند، موسی بن فرعون میدانستند. قرار بود فرعون آینده باشد، در عین اینکه فرزند فرعون بود و دستش باز بود باید طوری رسیدگی میکرد که تمام قبطیهای درباری غیر از آسیه و فرعون و بعضی از مؤمنینی که در دربار فرعون بودند، اغلب دستگاه خلافت با روش موسی مخالف بودند. دائماً نزد فرعون بدگویی میکردند. فرعون از اینکه میدید روابط موسی با مردم خوب است، آسیبی به حاکمیت اینها نزده بلکه دیده بود که حاکمیت او به واسطه علاقه مردم به فرعون آینده و پسر او، میدید همین باعث استحکام حاکمیتش شده حتی موسی کلیم قوانینی را وضع کرد که ساعت کار برای کارگرها استراحت، غذا برای مستضعفین طوری باشد که گشایش شود. ولی کم کم دیدند حتی نتیجه کار برایشان بیشتر شده است. لذا عدهای از این طریق میپسندیدند. با اینکه موسی را دوست نداشتند، فرعون هم میپسندید، اما با اینکه دید حاکمیت ک خرده ثباتش بیشتر شده با ارتباطات موسی لذا خیلی از شایعات که نزد او میکردند اعتنا نمیکرد و میگفت: کاری نکنیم. در این وضعیتی که موسی تحت مراقبت است، عدهای هم کینه شدید نسبت به او پیدا کردند. حتی تا جایی که نقل شده چون موسی بدون محافظ در شهر میرفت، برایش تله گذاشته بودند که او را بکشند.
در بحث موسی کلیم علیه السلام بودیم که حضرت رشد کرد و در کاخ فرعونی است، با چه تدبیر سختی کاری کرد که غذای حرام و نجس آلوده نشود و منشأ غذایش سالم باشد که خیلی تدبیر سختی بود. عبادات حضرت موسی هم خیلی عجیب بود یعنی شاید از باب اینکه این عبادات مخفی بود، خیلی نقل نشده چون در حالت تقیه کامل بود اما همان مقداری که آمده نشان میدهد اولاً موسی کلیم آنجایی که در کاخ مستقر بود برای خودش محل عبادت قرار داده بود، به طوری که هیچکس حق نداشت وارد شود به آنجایی که ایشان مستقر بود بدون اذن و اجازه، که بتواند آداب عبودی را درست انجام بدهد و در امن باشد تا بتواند با فراغت عبادت کند. نقل شده در بعضی کتب که سحرها به عنوان ورزش از قصر خارج میشد و آنج عبادات میکرد. نمازهای شب، نماز 51 رکعت که جزء سنت حنیفیه ابراهیم بوده است، انبیای ما انجام میدادند چون هنوز مبعوث به رسالت نشده بود. لذا دین حنیف را داشت، مقید بود به آداب دین حنیف و آنها را انجام میداد. حتی دارد قبلهی موسی کلیم هم کعبه بود. میدانید کعبه تا حدود دوران حضرت سلیمان و داود کعبه قبله بود و بعد در آن دوران که بیت المقدس ساخته میشود و آباد میشود، چون یکبار بیت المقدس در زمان ابراهیم خلیل پس از کعبه ساخته شد اما قبله کعبه بود. پس از آن دوران قبله از جهت انبیاء به بیت المقدس منتقل میشود که یکی از تدابیر الهی است که باعث شد یهودیها در طول تاریخ نسبت به کعبه بی اعتناتر شوند. تا آن ظرفیتی که قرار است در آخرالزمان محقق شود از گزند آنها در امان بیشتری باشد. و الا اگر میخواستند قبله همانجا باشد، این حال تهاجمی اینها و توجه اینها باعث میشد کار سختتر شود. خدای سبحان همه اینها را با یک نقشه محقق میکند.
ما در دورانی هستیم که موسی کلیم رشد کرده و در شهر میآید و یک شبکه ارتباطی را در دستگاه خلافت ایجاد کرده تا برای مستضعفین گشایشهایی ایجاد شود در عین اینکه موظف به تقیه بودند. یعنی حق نداشتند آشکار کنند عقاید خودشان را از جهت الهی، چون یک ذخیره قرار بود بشود که این ذخیره باید به موقع آشکار میشد لذا با تقیه و به قدری که میشد رسیدگی داشتند و بعضی به موسی کلیم ایمان آورده بودند. ارتباط داشتند با طبقات مختلفی از اهل ایمان، موسی کلیم در شهر میآمد و به مردم رسیدگی میکرد. به طوری که اینقدر موسی محبوب بین مستضعفین بود، هرکسی احساس میکرد متانت و وقار موسی، مهربانی موسی، موسی را فرزند فرعون میشناختند، موسی بن فرعون میدانستند. قرار بود فرعون آینده باشد، در عین اینکه فرزند فرعون بود و دستش باز بود باید طوری رسیدگی میکرد که تمام قبطیهای درباری غیر از آسیه و فرعون و بعضی از مؤمنینی که در دربار فرعون بودند، اغلب دستگاه خلافت با روش موسی مخالف بودند. دائماً نزد فرعون بدگویی میکردند. فرعون از اینکه میدید روابط موسی با مردم خوب است، آسیبی به حاکمیت اینها نزده بلکه دیده بود که حاکمیت او به واسطه علاقه مردم به فرعون آینده و پسر او، میدید همین باعث استحکام حاکمیتش شده حتی موسی کلیم قوانینی را وضع کرد که ساعت کار برای کارگرها استراحت، غذا برای مستضعفین طوری باشد که گشایش شود. ولی کم کم دیدند حتی نتیجه کار برایشان بیشتر شده است. لذا عدهای از این طریق میپسندیدند. با اینکه موسی را دوست نداشتند، فرعون هم میپسندید، اما با اینکه دید حاکمیت ک خرده ثباتش بیشتر شده با ارتباطات موسی لذا خیلی از شایعات که نزد او میکردند اعتنا نمیکرد و میگفت: کاری نکنیم. در این وضعیتی که موسی تحت مراقبت است، عدهای هم کینه شدید نسبت به او پیدا کردند. حتی تا جایی که نقل شده چون موسی بدون محافظ در شهر میرفت، برایش تله گذاشته بودند که او را بکشند.


تاکنون نظری ثبت نشده است