- 77
- 1000
- 1000
- 1000
سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 11
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام»، جلسه یازدهم: هوشمندی در زمان خاص، سال 1404
در قصه حضرت موسی علیه السلام بودیم، اولاً این نگاه که در قرآن کریم قصه یک قصه تاریخی زمانی نیست و کاملاً یک حقیقت انسانی الهی را خدا طی میکند. اگر در جایی هم سیر زمانیاش رعایت شده، اینها در همان راستاست. همه قصهی الهیت موسی را میگوید. یعنی قصه شخصی به نام موسی نیست، دارد یک الگو و اسوه و یک طریق الهی را بیان میکند و در تمام جزء جزء قصه، خدای سبحان فقط در صدد القای سلوک الهی است. اگر با این نگاه به قصه نگاه کنیم هیچ جایی از قصه برای ما حالت عادت نمیشود. سیر تن نیست و سیر نظام روح است. لذا در هر کدام از اینها آن سیر روحانی و سلوک الهی قطعاً دیده شده چنانچه در تولد موسی کلیم دیدید چقدر مسائل توحیدی عظیمی محقق شد و مسائل با برکتی دیده شد. یک دوران سی سالهای موسی داشت که از آغاز تلوش بود تا وقتی که به آن قتل منجر شد و پس از آن قتل موسی کلیم مجبور شد کم کم بار سفر ببندد و فرار کند.
یک درگیری بین دو نفر پیش آمد، یک نفر از فرعونیها و یک نفر از بنی اسرائیل که آن هم از کسانی بود که در بنی اسرائیل شناخته شده بود، خبرهایی داشت جزء افرادی بود که در جلسات سری بنی اسرائیل شرکت میکردند و آن فرعونی با این گلاویز شده بود تا ببرد دربار فرعونی و بفهمند منجی کیست؟ در افراد شاخص بنی اسرائیل، حدودی از این مسأله معلوم شده بود و عدهای تصمیم گیری میکردند. این شخص سامری بود و جزء اولین ایمان آورندگان به موسی بود و جزء رهبرهای بنی اسرائیل بود. سامری یک شخصیتی بود و در بنی اسرائیل نفوذ داشت، اما در عین حال با توجه به اینکه آیات اول در مورد این مسأله که هنوز موسی ادعای نبوتی نکرده و هنوز مخفی است، نشان میدهد این شخص یک قدری مشکل داشت. موسی کلیم در جریان نزاع رسید، اینجا موسی به دام افتاد. از دستش در رفت و «ظلمتُ نفسی» گفت. آیا اینگونه است که موسی به دام افتاد، یا موسی کلیم در اینجا به دام نیفتاد. بنی اسرائیل به پشتوانه موسی کلیم که از اینها پشتیبانی میکرد در دربار فرعون، علی بن یقطین در دربار عباسیان بود و مشکل گشای شیعیان امام کاظم بود و چه مشکلاتی را برطرف میکرد، از طرف امام هم مأموریت داشت، موسی کلیم هم امیدی بر بنی اسرائیل شده بود. بنی اسرائیل با بودن موسی خیلی گره گشایی شده بود برای بنی اسرائیل و همین باعث شده بود که یک قدری بنی اسرائیل حالتشان قویتر باشد. این شخص وقتی با این فرعونی برخورد میکند سر و صدا میکند. چون این خبر داشت که موسی منجی است، وقتی موسی را دید صدا زد موسی را برای کمک که به کمکش بیاید.
در قصه حضرت موسی علیه السلام بودیم، اولاً این نگاه که در قرآن کریم قصه یک قصه تاریخی زمانی نیست و کاملاً یک حقیقت انسانی الهی را خدا طی میکند. اگر در جایی هم سیر زمانیاش رعایت شده، اینها در همان راستاست. همه قصهی الهیت موسی را میگوید. یعنی قصه شخصی به نام موسی نیست، دارد یک الگو و اسوه و یک طریق الهی را بیان میکند و در تمام جزء جزء قصه، خدای سبحان فقط در صدد القای سلوک الهی است. اگر با این نگاه به قصه نگاه کنیم هیچ جایی از قصه برای ما حالت عادت نمیشود. سیر تن نیست و سیر نظام روح است. لذا در هر کدام از اینها آن سیر روحانی و سلوک الهی قطعاً دیده شده چنانچه در تولد موسی کلیم دیدید چقدر مسائل توحیدی عظیمی محقق شد و مسائل با برکتی دیده شد. یک دوران سی سالهای موسی داشت که از آغاز تلوش بود تا وقتی که به آن قتل منجر شد و پس از آن قتل موسی کلیم مجبور شد کم کم بار سفر ببندد و فرار کند.
یک درگیری بین دو نفر پیش آمد، یک نفر از فرعونیها و یک نفر از بنی اسرائیل که آن هم از کسانی بود که در بنی اسرائیل شناخته شده بود، خبرهایی داشت جزء افرادی بود که در جلسات سری بنی اسرائیل شرکت میکردند و آن فرعونی با این گلاویز شده بود تا ببرد دربار فرعونی و بفهمند منجی کیست؟ در افراد شاخص بنی اسرائیل، حدودی از این مسأله معلوم شده بود و عدهای تصمیم گیری میکردند. این شخص سامری بود و جزء اولین ایمان آورندگان به موسی بود و جزء رهبرهای بنی اسرائیل بود. سامری یک شخصیتی بود و در بنی اسرائیل نفوذ داشت، اما در عین حال با توجه به اینکه آیات اول در مورد این مسأله که هنوز موسی ادعای نبوتی نکرده و هنوز مخفی است، نشان میدهد این شخص یک قدری مشکل داشت. موسی کلیم در جریان نزاع رسید، اینجا موسی به دام افتاد. از دستش در رفت و «ظلمتُ نفسی» گفت. آیا اینگونه است که موسی به دام افتاد، یا موسی کلیم در اینجا به دام نیفتاد. بنی اسرائیل به پشتوانه موسی کلیم که از اینها پشتیبانی میکرد در دربار فرعون، علی بن یقطین در دربار عباسیان بود و مشکل گشای شیعیان امام کاظم بود و چه مشکلاتی را برطرف میکرد، از طرف امام هم مأموریت داشت، موسی کلیم هم امیدی بر بنی اسرائیل شده بود. بنی اسرائیل با بودن موسی خیلی گره گشایی شده بود برای بنی اسرائیل و همین باعث شده بود که یک قدری بنی اسرائیل حالتشان قویتر باشد. این شخص وقتی با این فرعونی برخورد میکند سر و صدا میکند. چون این خبر داشت که موسی منجی است، وقتی موسی را دید صدا زد موسی را برای کمک که به کمکش بیاید.


تاکنون نظری ثبت نشده است