- 98
- 1000
- 1000
- 1000
سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 13
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام»، جلسه سیزدهم: هجرت حضرت موسی(ع) برای مبارزه، سال 1404
در آیات سوره قصص بودیم. به آنجا رسیدیم که یک نفر از کسانی که در دربار فرعون بود خبر داد به موسی کلیم که اینها نقشه کشیدند که تو را بکشند، پس فرار کن. «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعى قالَ یا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ» امر صادر شد که تو را بکشند. «فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ» دیگر جای ماندن نیست. از شهر خارج شو. موسی کلیم میخواهد تصمیم بگیرد از مصر برود. یک کسی همه انس و آشناهایش اینجا است، یکباره جایی برود که نرفته است و نمیداند کجاست. اما اینقدر آماده است که تا میداند امر الهی است باید برود، نه چانه میزند که خدایا تو میدانی من در ناز و نعمت بودم. با تمام انسی که داشت، تمام دوستانش، از همه قومش باید جدا شود و برود. «فَخَرَجَ مِنْها» خارج شد. اگر این نگاه برای انسان باشد که طوری در زندگی باشد که هرگاه لازم شد از این دنیا برود، معطل نکند. کسی که به راحتی بتواند از شهر بکند، میتواند به راحتی از این دنیا بکند. مرگ هم یک سفر است. استعداد موت یعنی این. سفر مرتبهای از موت است که انسان بدون تعلق حرکت میکند. هرکسی راحت بتواند برود، با همه محبتهایی که دارد، اینقدر آماده است که اگر بداند یک امری بالاتر است و باید انجام بدهد، به راحتی میتواند همه محبتها را با اینکه انسان کامل محبتیتر از دیگران است. انس و رابطههایش قویتر از دیگران است. ما حقیقت پدر و مادر در هستی را نمیدانیم، اما کسی که میداند رابطه أُبوت و پدری و مادری در هستی یعنی رابطه ولایت الهی و نازله توحید است، نگاه توحیدی به پدر و مادر میکند که کانال توحید هستند، لذا ارزش این برای پدر و مادر و فرزند و همسر خیلی بیشتر است.
در آیات سوره قصص بودیم. به آنجا رسیدیم که یک نفر از کسانی که در دربار فرعون بود خبر داد به موسی کلیم که اینها نقشه کشیدند که تو را بکشند، پس فرار کن. «وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعى قالَ یا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ» امر صادر شد که تو را بکشند. «فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ» دیگر جای ماندن نیست. از شهر خارج شو. موسی کلیم میخواهد تصمیم بگیرد از مصر برود. یک کسی همه انس و آشناهایش اینجا است، یکباره جایی برود که نرفته است و نمیداند کجاست. اما اینقدر آماده است که تا میداند امر الهی است باید برود، نه چانه میزند که خدایا تو میدانی من در ناز و نعمت بودم. با تمام انسی که داشت، تمام دوستانش، از همه قومش باید جدا شود و برود. «فَخَرَجَ مِنْها» خارج شد. اگر این نگاه برای انسان باشد که طوری در زندگی باشد که هرگاه لازم شد از این دنیا برود، معطل نکند. کسی که به راحتی بتواند از شهر بکند، میتواند به راحتی از این دنیا بکند. مرگ هم یک سفر است. استعداد موت یعنی این. سفر مرتبهای از موت است که انسان بدون تعلق حرکت میکند. هرکسی راحت بتواند برود، با همه محبتهایی که دارد، اینقدر آماده است که اگر بداند یک امری بالاتر است و باید انجام بدهد، به راحتی میتواند همه محبتها را با اینکه انسان کامل محبتیتر از دیگران است. انس و رابطههایش قویتر از دیگران است. ما حقیقت پدر و مادر در هستی را نمیدانیم، اما کسی که میداند رابطه أُبوت و پدری و مادری در هستی یعنی رابطه ولایت الهی و نازله توحید است، نگاه توحیدی به پدر و مادر میکند که کانال توحید هستند، لذا ارزش این برای پدر و مادر و فرزند و همسر خیلی بیشتر است.


تاکنون نظری ثبت نشده است