- 143
- 1000
- 1000
- 1000
سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام، 14
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «سیره تربیتی حضرت موسی علیه السلام»، جلسه چهاردهم: رسالت حضرت موسی علیه السلام، سال 1404
به حضرت موسی و حضرت شعیب سلام میکنیم، موسی کلیم میخواهد حرکت بکند، «فخرج منها» از آنجا خارج شد «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» وقتی حرکتش را به سمت مدین قرار داد، این آیات تمامش تفسیر انفسی و باطنی دارد. به ظاهر موسی کلیم و قوم ظالمی هست که موسی در بین اینها رشد کرده، حالا دارد فرار میکند و اینها دنبالش هستند، به سمت مدین حرکت میکند. در نظام باطنی حقیقت مدین چیست که موسی توجهاش به او جلب شده است. اینها تمامش در نظام سیر و سلوک مصداق دارد. هردو سر جای خود متقن است، برای خود علائم و تطابقی با مراتب باطنی قرآن دارد، بعضی در روایات وارد شده و بعضی اشاره شده است. همین مرتبه ظاهری هم الی ماشاءالله مراتب دارد. هرچه در وجود و عمق این برویم مراتب بیشتری را آشکار میکند. اینجا باید حریص باشیم و قناعت معنی ندارد. قناعت نسبت به دنیا و تعلقاتش خوب است اما در رابطه با معارف و حیات قناعت مذموم است. اینجا آدم باید حریص باشد و حریص بودن در علم صفت مدح است.
«قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» تا به سمت مدین حرکتش را قرار داد، گفت: خدا مرا برساند و این نگاه توحیدی است. خدا مرا به راههای نزدیک هدایت کند، عمر انسان زیاد نیست که بخواهد راه دور برود. باید بالاترین بهرهوری باشد. چه مسیر، مسیر ظاهری باشد چه باطنی باشد. کسی که میفهمد عمر چقدر عزیز و چقدر محدود است، میگوید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» راه نزدیک و میانبر! اگر در کمالات این توجه را داشته باشیم که خدا راه میانبر را به ما نشان بدهد، راههای میانبر سرعت وصول را زیاد میکند و یک لحظه انسان به اندازه عمر دیگران میشود. خدا حرکت دادنش اینطور است. حرکتش میانبر است و سرعت دارد. لذا با خدا حرکت کردن انسان سود میکند.
به حضرت موسی و حضرت شعیب سلام میکنیم، موسی کلیم میخواهد حرکت بکند، «فخرج منها» از آنجا خارج شد «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» وقتی حرکتش را به سمت مدین قرار داد، این آیات تمامش تفسیر انفسی و باطنی دارد. به ظاهر موسی کلیم و قوم ظالمی هست که موسی در بین اینها رشد کرده، حالا دارد فرار میکند و اینها دنبالش هستند، به سمت مدین حرکت میکند. در نظام باطنی حقیقت مدین چیست که موسی توجهاش به او جلب شده است. اینها تمامش در نظام سیر و سلوک مصداق دارد. هردو سر جای خود متقن است، برای خود علائم و تطابقی با مراتب باطنی قرآن دارد، بعضی در روایات وارد شده و بعضی اشاره شده است. همین مرتبه ظاهری هم الی ماشاءالله مراتب دارد. هرچه در وجود و عمق این برویم مراتب بیشتری را آشکار میکند. اینجا باید حریص باشیم و قناعت معنی ندارد. قناعت نسبت به دنیا و تعلقاتش خوب است اما در رابطه با معارف و حیات قناعت مذموم است. اینجا آدم باید حریص باشد و حریص بودن در علم صفت مدح است.
«قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» تا به سمت مدین حرکتش را قرار داد، گفت: خدا مرا برساند و این نگاه توحیدی است. خدا مرا به راههای نزدیک هدایت کند، عمر انسان زیاد نیست که بخواهد راه دور برود. باید بالاترین بهرهوری باشد. چه مسیر، مسیر ظاهری باشد چه باطنی باشد. کسی که میفهمد عمر چقدر عزیز و چقدر محدود است، میگوید: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَواءَ السَّبِیلِ» راه نزدیک و میانبر! اگر در کمالات این توجه را داشته باشیم که خدا راه میانبر را به ما نشان بدهد، راههای میانبر سرعت وصول را زیاد میکند و یک لحظه انسان به اندازه عمر دیگران میشود. خدا حرکت دادنش اینطور است. حرکتش میانبر است و سرعت دارد. لذا با خدا حرکت کردن انسان سود میکند.


تاکنون نظری ثبت نشده است