- 42
- 1000
- 1000
- 1000
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا، جلسه نوزدهم
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا»، جلسه نوزدهم: امتحان الهی، سال 1403
نکتهای که اینجا لازم است برای بیان مسئلهای که پیش آمده است در حملهای که لشگر دواعش و امثال آنها که خودشان را به عنوان منافقینی که اسم اسلام را روی خودشان گذاشته اند، و به اسم اسلام هم دارند این کار را میکنند، عنوان تحریر الشام یا انواع این اسمها، جبهة النصرة و … روی خودشان گذاشتند، اگر بخواهیم یک تحلیل قرآنی از این صحنه داشته باشیم که قرآن به ما اینها را معرفی بکند و حیلههای اینها را، بد نیست به این آیات نظر بکنیم.
مقدمة این را عرض بکنیم که خدای سبحان برای مومن این را قرار داده است که اذا فرغت فانصب، هر گاه یک کاری به پایان رسید بلافاصله کار بعدی را مومن اقدام میکند. تا جریان لبنان به یک مرحلهای رسید که یک آرامش اجمالی ایجاد شد، اینها فکر کردند اینها این کار را میکنند و از پلیدیهای خودشان بود که این را شروع کردند. اما خدای سبحان همین تهدید را یک فرصت برای مومن قرار میدهد از چند جهت. یکی اینکه مومن آرامشش با خداست و مسائل و شدتهای مادی هیچ گاه او را فرو نمیریزد. لذا تا یک مسئله شدیدی فروکش کرد، آماده امر بعدی است. این شدت و ابتلا برای او یک رزمایش برای ظهور است که هر چقدر به ظهور نزدیک میشویم ابتلاءها سختتر، آزمایشها شدیدتر و توطئهها بیشتر میشود. پیچیدهتر هم میشود.
نکته دوم سرعت وقایع است. مومن باید قبل از ظهور به جایی برسد که قدرتش در سرعت وقایع آنقدر زیاد بشود که بتواند بلافاصله در حالت تدافعیاش یا تهاجمیاش از حالتی به حالت دیگری خودش را تبدیل بکند. قدرت واکنش سریع پیدا بکند که هرچقدر سرعت واکنش قویتر باشد نشان از توجه و بصیرت و توانایی این مومن است که اینها همه در ظرف آخر الزمان حتما باید به فعلیت برسد که مومن هم حوادث شدید را تحملش بالا میرود که نشان میدهد هر چقدر حادثه شدیدتر باشد مومن قدرتش بالاتر رفته است که این حادثه برای او میخواهد ظرفیت جدید ایجاد بکند وهم سرعت حوادث این مسئله را به دنبال خواهد داشت.
نکتهای که اینجا لازم است برای بیان مسئلهای که پیش آمده است در حملهای که لشگر دواعش و امثال آنها که خودشان را به عنوان منافقینی که اسم اسلام را روی خودشان گذاشته اند، و به اسم اسلام هم دارند این کار را میکنند، عنوان تحریر الشام یا انواع این اسمها، جبهة النصرة و … روی خودشان گذاشتند، اگر بخواهیم یک تحلیل قرآنی از این صحنه داشته باشیم که قرآن به ما اینها را معرفی بکند و حیلههای اینها را، بد نیست به این آیات نظر بکنیم.
مقدمة این را عرض بکنیم که خدای سبحان برای مومن این را قرار داده است که اذا فرغت فانصب، هر گاه یک کاری به پایان رسید بلافاصله کار بعدی را مومن اقدام میکند. تا جریان لبنان به یک مرحلهای رسید که یک آرامش اجمالی ایجاد شد، اینها فکر کردند اینها این کار را میکنند و از پلیدیهای خودشان بود که این را شروع کردند. اما خدای سبحان همین تهدید را یک فرصت برای مومن قرار میدهد از چند جهت. یکی اینکه مومن آرامشش با خداست و مسائل و شدتهای مادی هیچ گاه او را فرو نمیریزد. لذا تا یک مسئله شدیدی فروکش کرد، آماده امر بعدی است. این شدت و ابتلا برای او یک رزمایش برای ظهور است که هر چقدر به ظهور نزدیک میشویم ابتلاءها سختتر، آزمایشها شدیدتر و توطئهها بیشتر میشود. پیچیدهتر هم میشود.
نکته دوم سرعت وقایع است. مومن باید قبل از ظهور به جایی برسد که قدرتش در سرعت وقایع آنقدر زیاد بشود که بتواند بلافاصله در حالت تدافعیاش یا تهاجمیاش از حالتی به حالت دیگری خودش را تبدیل بکند. قدرت واکنش سریع پیدا بکند که هرچقدر سرعت واکنش قویتر باشد نشان از توجه و بصیرت و توانایی این مومن است که اینها همه در ظرف آخر الزمان حتما باید به فعلیت برسد که مومن هم حوادث شدید را تحملش بالا میرود که نشان میدهد هر چقدر حادثه شدیدتر باشد مومن قدرتش بالاتر رفته است که این حادثه برای او میخواهد ظرفیت جدید ایجاد بکند وهم سرعت حوادث این مسئله را به دنبال خواهد داشت.
تاکنون نظری ثبت نشده است