- 69
- 1000
- 1000
- 1000
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا، جلسه ششم
سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا»، جلسه ششم: کجا میشود صلح را پذیرفت؟، سال 1403
بحثی که در محضر سوره فتح بودیم در مقدمات سوره تا کم کم ان شاء الله وارد اصل تفسیر سوره بشویم، یکی از موضوعات مقدمی این است که کجا میشود صلح را پذیرفت. آیا هر جایی و به هر صورتی پذیرش صلح ممدوح است یا اینکه خود پذیرفتن صلح شرایطی دارد که باید با حفظ آن شرایط این صلح پذیرفته بشود که این صلح تبدیل به یک پیروزی بشود. در آیه شریفه قرآن کریم که این آیه جزء آیات دقیق و جریان ساز برای صلح است، میفرماید
فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
در وقت سستی تقاضای صلح نکنید. تازه آنجایی که شما قدرت دارید، یا لااقل خودتان را قدرتمند میبینید و باور دارید که انتم الاعلون، شما برتر هستید، آنجا قبول صلح عزتمندانه است. و میتوانید در آن قبول قدرت بیشتر خودتان را آشکار بکنید.
جریان صلح حدیبیه که محور اساسی این سوره فتح است بر این اساس بود که پیغمبر اکرم با آن خوابی که دیدند که سرها را تراشیدند، با مومنین وارد بیت الله الحرام میشوند، وقتی اعلام کردند خوابشان را، به دنبال آن دستور سفر در ماه ذی قعده را دادند. ماه ذی قعده قبل از ماه ذی حجة است و هنوز سفر حج واجبی که برای مسلمانان بوده یا مرسوم در امم پیشین بوده آغاز نشده بود. لذا سفر عمره است. به عنوان سفر عمره پیغمبر اکرم با 1400 نفر از مومنین قصد سفر کردند برای حج. منتها در این سفر فقط شمشیر همراه برداشتند که عنوانش سلاح مسافر بود. شمشیر سلاح مسافر بود. هر مسافری که قصد سفر میکرد شمشیر به عنوان حفاظت شخصی در راههای آنجا مرسوم بود. لذا دستور دادند فقط شمشیر همراه باشد. بعد هم وقتی به ذو الحلیفه رسیدند احرام بستند. اعلام هم کرده بودند از قبل که ما فقط به قصد عمره میآییم. اما در دل مسلمانان این بود که این سفر برگشتی ندارد. چرا؟ سه جنگ قوی قبل از این بین مسلمانان و مشرکان، جنگ بدر و احد و احزاب قبل از این واقع شده بود و یک رابطه جنگی و ستیز بین مسلمانان و مشرکان مکه به شدت رایج بود و حرف بین اینها با شمشیر بود. لذا مسلمانها بعد از اینکه این حرکت را آغاز کردند تقریبا کسانی که خارج شدند با این باور که برگشتی برای اینها به مدینه نیست حرکت کردند. به این عنوان که دارند میروند در دل دشمنی که دنبال هر فرصتی بود برای اینکه اینها را از بین ببرد. اما این مژدهای که به پیغمبر اکرم داده شده بود که شما وارد مکه میشوید آن هم با سرهای تراشیده، این ایمنی را در دل باورمندان از مومنان که نه به محاسبات عادی، بلکه به محاسبات باور ایمانی نگاه میکردند شکل میداد.
بحثی که در محضر سوره فتح بودیم در مقدمات سوره تا کم کم ان شاء الله وارد اصل تفسیر سوره بشویم، یکی از موضوعات مقدمی این است که کجا میشود صلح را پذیرفت. آیا هر جایی و به هر صورتی پذیرش صلح ممدوح است یا اینکه خود پذیرفتن صلح شرایطی دارد که باید با حفظ آن شرایط این صلح پذیرفته بشود که این صلح تبدیل به یک پیروزی بشود. در آیه شریفه قرآن کریم که این آیه جزء آیات دقیق و جریان ساز برای صلح است، میفرماید
فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ
در وقت سستی تقاضای صلح نکنید. تازه آنجایی که شما قدرت دارید، یا لااقل خودتان را قدرتمند میبینید و باور دارید که انتم الاعلون، شما برتر هستید، آنجا قبول صلح عزتمندانه است. و میتوانید در آن قبول قدرت بیشتر خودتان را آشکار بکنید.
جریان صلح حدیبیه که محور اساسی این سوره فتح است بر این اساس بود که پیغمبر اکرم با آن خوابی که دیدند که سرها را تراشیدند، با مومنین وارد بیت الله الحرام میشوند، وقتی اعلام کردند خوابشان را، به دنبال آن دستور سفر در ماه ذی قعده را دادند. ماه ذی قعده قبل از ماه ذی حجة است و هنوز سفر حج واجبی که برای مسلمانان بوده یا مرسوم در امم پیشین بوده آغاز نشده بود. لذا سفر عمره است. به عنوان سفر عمره پیغمبر اکرم با 1400 نفر از مومنین قصد سفر کردند برای حج. منتها در این سفر فقط شمشیر همراه برداشتند که عنوانش سلاح مسافر بود. شمشیر سلاح مسافر بود. هر مسافری که قصد سفر میکرد شمشیر به عنوان حفاظت شخصی در راههای آنجا مرسوم بود. لذا دستور دادند فقط شمشیر همراه باشد. بعد هم وقتی به ذو الحلیفه رسیدند احرام بستند. اعلام هم کرده بودند از قبل که ما فقط به قصد عمره میآییم. اما در دل مسلمانان این بود که این سفر برگشتی ندارد. چرا؟ سه جنگ قوی قبل از این بین مسلمانان و مشرکان، جنگ بدر و احد و احزاب قبل از این واقع شده بود و یک رابطه جنگی و ستیز بین مسلمانان و مشرکان مکه به شدت رایج بود و حرف بین اینها با شمشیر بود. لذا مسلمانها بعد از اینکه این حرکت را آغاز کردند تقریبا کسانی که خارج شدند با این باور که برگشتی برای اینها به مدینه نیست حرکت کردند. به این عنوان که دارند میروند در دل دشمنی که دنبال هر فرصتی بود برای اینکه اینها را از بین ببرد. اما این مژدهای که به پیغمبر اکرم داده شده بود که شما وارد مکه میشوید آن هم با سرهای تراشیده، این ایمنی را در دل باورمندان از مومنان که نه به محاسبات عادی، بلکه به محاسبات باور ایمانی نگاه میکردند شکل میداد.
تاکنون نظری ثبت نشده است