display result search
منو
زندگی پس از زندگی - جوانمرد

زندگی پس از زندگی - جوانمرد

  • 1 تعداد قطعات
  • 81 دقیقه مدت قطعه
  • 137 دریافت شده
قسمت سی و یکم از سری دوم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای عبدالحمید لرستانی از شهر آبادان

«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.

در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای عبدالحمید لرستانی را می شنویم:
سکته مغزی و انتقال به بیمارستان و رفتن به کما
خارج شدن موقت روح از بدن در آی سی یو و بلند شدن از روی تخت و به خیال بهبودی، آمدن تا جلوی درب و دیدن فرزند و برادر که وارد بخش آی سی یو می شدند و کنار تختی رفتند که جسم روی آن بیهوش بود و وضعیت بدی داشت
تلاش بیهوده برای صحبت با خانواده و متوجه بیمار تخت کناری شدن و همصحبتی با او درحالیکه او خداحافظی کرد و دقایقی بعد ملحفه ای روی جسم او کشیده با برانکارد او را از آی سی یو بیرون بردند
دلتنگ خانه شدن و حضور آنی در جلوی منزل و دیدن همسایه و بی توجهی او
روبرو شدن با پسربچه ای که سلام کرد و او می دید و پرسیدن آدرس منزلش که انتهای کوچه را نشان داد و مشاهده آمبولانسی که آنجا ایستاده بود
وارد شدن به داخل حیاط خانه و دیدن گوسفندی که به میله کنار کنتور بسته شده بود
وارد اتاق شدن و مشاهده جمع شدن مبل ها برای مراسم عزا و ناراحت شدن از گریه و شیون خانواده
به یاد جسم افتادن و در یک لحظه دوباره در بخش آی سی یو بیمارستان و در کنار جسم حاضر بودن
دیدن برادر که نیمه شب زیر باران به سمت خانه می رفت و حسابی خیس شد و کنار سربازی پای آتش نشست و با او درد دل کرد
دیدن یکی از پرستاران آشنا که آخرین شبی که قرار بود صبح دستگاه ها را قطع کنند بالای تخت به خواندن قرآن مشغول شد و دیدن دوست دکتری که می خواست به فرودگاه برود و دلش نیامد برای آخرین بار در آی سی یو مرا در آن حال ببیند
آوردن یک جوان در تخت کناری و مشاهده او که روحش از تخت بلند شد و نشست و در حالی که شدیدا گریه می کرد به طرف ایستگاه پرستاری دوید ولی هیچکس به او محل نگذاشت و حیران شده بود و گفت من بخاطر علاقه به دختری با قرص خودکشی کردم و پوکه قرص ها را هم زیر تختم قایم کرده ام و اینها بی خبرند
بعد از به هوش آمدن آدرس قرص ها را به خانواده آن جوان دادن و با اطلاع پزشکان و اقدامات آنها، آن جوان ازمرگ نجات پیدا کرد
دیدن یک تونل نورانی و معلق شدن در آن و صعود به سمت بالا و مرور کامل زندگی از لحظه تولد
رسیدن به محیطی سرسبز و زیبا با درختان و پرندگان و رودهای وصف ناشدنی و محو تماشای آنجا بودن که ناگهان با روح مادر روبرو شدن و مادر گفت که باید برگردی و همسر را در خانه نشان داد که ضجه می زد و به روح مادر التماس می کرد که پسرت را با خودت نبری
روح مادر منزل دختر دایی را هم نشان داد که در نماز برای شفا دعا می کرد
همزمان با خطاب مادر که هنوز وقت تو نرسیده و باید برگردی، بازگشت روح به جسم و توجه پرستار به تغییر آلارم های دستگاه و به هوش آمدن
ماجرایی مربوط به چندسال قبل و دعای زنی که سبب بازگشت به دنیا شد

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 81:06

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی