قسمت سی و پنجم از سری دوم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم سمانه مختارزاده
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب میشوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ خانم سمانه مختارزاده را می شنویم:
نابسامانی های زندگی و غمگین بودن و ناشکری و گلایه از خداوند
وارد شدن پول نزول به زندگی و بهم ریختگی بیشتر اوضاع
یک شب و در اوج ناامیدی و ناسپاسی از خداوند احساس تشنگی شدید کردن و با همین حس از بدن جدا شدن و به بیرون از محوطه رفتن درحالیکه هیچ اختیاری نبود
احساس عطش و حرارت شدید از درون و قرار گرفتن در هوایی متشکل از خاک و خون و خیلی سنگین و زمینی که بسیار داغ بود و حرارتش حس می شد
موجوداتی وحشتناک از چند جهت حمله ور شدند که هیکلی به اندازه یک ساختمان سه طبقه داشتند و ترکیبی از گاو و خوک بودند و حتی رگ هایشان هم از زیر پوست دیده می شد
سعی فراوان برای فرار ولی گیر افتادن به دست همان موجودات وحشتناک و در آخرین لحظه از ته دل فریاد یاحسین کشیدن
به محض بردن نام مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) دریچه ای نورانی ظاهر شد و دستی نورانی که بیرون آمد و داخل دریچه شدن
سیر در این تونل رنگارنگ و نورانی و دریافت اطلاعات کامل زندگی و مرور اعمال گذشته و به محیطی دیگر رسیدن و تیری که از یک کمان خارج شد و از مقابل چشمان گذشت و بر گلوی کودکی نشست و مشاهده بزرگترین غم و ناراحتی عالم و اینکه همه ذرات عالم فراز «حلت بفنائک» زیارت عاشورا را زمزمه می کنند
ناگهان با سرعت بسیار زیاد همان مسیر قبلی را بازگشتن و رسیدن به جسم و احساس حقارت و شرمندگی بسیار
تحمل درد بسیار جانفرسا در هنگام ملحق شدن روح به جسم
بلافاصله بعد از نشستن، جستجوی زیارت عاشورا در اینترنت و خواندن آن با درک کاملی از معانی و بطن آن در آن لحظه
بی تابی و بی قراری برای سفر به عتبات عالیات و خارج کردن پول های نزول از زندگی و جبران برخی از حق الناس ها که دو سال طول کشید و بالاخره زیارت اربعین قسمت شد
سختی های سفر و یاد گرفتن صبر و بی قراری برای رسیدن به کربلا
رسیدن به بین الحرمین در ازدحام بی اندازه شب جمعه قبل از اربعین و بازگشت از روبروی حرم به محل اسکان زائران برای استراحت و تجدید قوا
هنوز سر بر بالش قرار نگرفته جدا شدن موقت روح از جسم و بازگشت از همان مسیر به بین الحرمین
مشاهده بین الحرمین از فاصله بسیار زیاد و با جزئیات کامل
مشاهده دو حرم نورانی که آسمان نداشتند و متصل به عالم بالا بودند
مشاهده جوهره وجودی آدم ها و نورانیت بین الحرمین و حتی درک ذکرهایی که مردم با تسبیح می گفتند
بازگشت سریع به جسم در موکب و دیدن همسفری که حمد شفا قرائت می کرد
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب میشوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ خانم سمانه مختارزاده را می شنویم:
نابسامانی های زندگی و غمگین بودن و ناشکری و گلایه از خداوند
وارد شدن پول نزول به زندگی و بهم ریختگی بیشتر اوضاع
یک شب و در اوج ناامیدی و ناسپاسی از خداوند احساس تشنگی شدید کردن و با همین حس از بدن جدا شدن و به بیرون از محوطه رفتن درحالیکه هیچ اختیاری نبود
احساس عطش و حرارت شدید از درون و قرار گرفتن در هوایی متشکل از خاک و خون و خیلی سنگین و زمینی که بسیار داغ بود و حرارتش حس می شد
موجوداتی وحشتناک از چند جهت حمله ور شدند که هیکلی به اندازه یک ساختمان سه طبقه داشتند و ترکیبی از گاو و خوک بودند و حتی رگ هایشان هم از زیر پوست دیده می شد
سعی فراوان برای فرار ولی گیر افتادن به دست همان موجودات وحشتناک و در آخرین لحظه از ته دل فریاد یاحسین کشیدن
به محض بردن نام مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) دریچه ای نورانی ظاهر شد و دستی نورانی که بیرون آمد و داخل دریچه شدن
سیر در این تونل رنگارنگ و نورانی و دریافت اطلاعات کامل زندگی و مرور اعمال گذشته و به محیطی دیگر رسیدن و تیری که از یک کمان خارج شد و از مقابل چشمان گذشت و بر گلوی کودکی نشست و مشاهده بزرگترین غم و ناراحتی عالم و اینکه همه ذرات عالم فراز «حلت بفنائک» زیارت عاشورا را زمزمه می کنند
ناگهان با سرعت بسیار زیاد همان مسیر قبلی را بازگشتن و رسیدن به جسم و احساس حقارت و شرمندگی بسیار
تحمل درد بسیار جانفرسا در هنگام ملحق شدن روح به جسم
بلافاصله بعد از نشستن، جستجوی زیارت عاشورا در اینترنت و خواندن آن با درک کاملی از معانی و بطن آن در آن لحظه
بی تابی و بی قراری برای سفر به عتبات عالیات و خارج کردن پول های نزول از زندگی و جبران برخی از حق الناس ها که دو سال طول کشید و بالاخره زیارت اربعین قسمت شد
سختی های سفر و یاد گرفتن صبر و بی قراری برای رسیدن به کربلا
رسیدن به بین الحرمین در ازدحام بی اندازه شب جمعه قبل از اربعین و بازگشت از روبروی حرم به محل اسکان زائران برای استراحت و تجدید قوا
هنوز سر بر بالش قرار نگرفته جدا شدن موقت روح از جسم و بازگشت از همان مسیر به بین الحرمین
مشاهده بین الحرمین از فاصله بسیار زیاد و با جزئیات کامل
مشاهده دو حرم نورانی که آسمان نداشتند و متصل به عالم بالا بودند
مشاهده جوهره وجودی آدم ها و نورانیت بین الحرمین و حتی درک ذکرهایی که مردم با تسبیح می گفتند
بازگشت سریع به جسم در موکب و دیدن همسفری که حمد شفا قرائت می کرد
کاربر مهمان
کاربر مهمان