- 41
- 1000
- 1000
- 1000
نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی، جلسه سی و چهارم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی»، جلسه سی و چهارم: تحولات شهیدانه زیستن، سال 1402
واقعا موضوع پررمز و رازی است تحولی که در شهادت طلبها پیش میآید. ابتدا عرض کنم که ما دوتا دوران را برای شهادت طلبها و شهیدان و شهیدانه زیستن میتوانیم تصور کنیم. یکی آن دورانی که سعی میکنند بچههای خوبی باشند و سعی میکنند از خدا خوف داشته باشند، خوف به معنای ترس استرسزا نیست، حساب ببرند، احساس حضور خدا بکنند احترام به خدا بگذارند.
دوران سعی دورانی که با کوشش مراقبت میکنند، تقوا را رعایت میکنند. این دوران یک دورانی است برای کسانی که میروند به سمت شهادت و شهادت طلبی ولی از یک دوران دیگری یک اتفاق دیگری رخ میدهد انگار یک انزالی از بالا به آنها میرسد. آن دوران دوم زندگیشان با کوشش دیگر حرکت نمیکنند با کشش حرکت میکنند. یک بیزاری از دنیا دارند اصلاً بدشان میآید از دنیای ما. دنیا دیگر به چشمشان نمیآید. نه تنها به چشمشان نمیآید واقعا بدشان میآید نه اینکه بدشان بیاد بخواهند مثلاً با کسی بد رفتاری بکنند ولی متنفر هستند از اینکه در این دنیا بمانند. تنفر یعنی میخواهد فرار کند. (الدنیا سجن المومن) . واقعا احساس سجن میکند. این دو دوران را در زندگی همه کسانی که اهل شهادت هستند میشود دید. برای بعضیها از سالها قبل رخ میدهد برای بعضیها از ماهها قبل برای بعضیها از روزها قبل.
این دوران دوم یک مفهومی برای اینها قابل درک میشود به نام لقاء الله. ما آن چیزی که آنها شهود میکنند را امروز در موردش حرف بزنیم. نمیتوانیم اینجا آن را به تصویر بکشیم حتی با الفاظ ولی در مورد لقاء الله باید ما فکر کنیم. یک اتفاقی در زندگی انسان میافتد به عنوان بزرگترین اتفاقی که در عالم حیات برای هر انسانی وجود دارد، بسیار هیجانانگیز، بسیار تکاندهنده یعنی شما صد سال هم عمر کنی میتوانی همه آن صد سال در هیجان آن لحظه باشی. آن لحظه لحظه ملاقات خدا است.
بیاید امروز اصلاً اسم مرگ را نیاوریم یک چیزی فراتر از آن اصلاً شما از مرگ صحبت نکنید مثل اینکه حالا زمان قدیم بیشتر اینطور بود الان دیگه اینقدر فضاها باز شده اصلاً این حرفها قابل درک نیست اصلا مثلاً یک آقا دامادی عروس خانم را میخواستند ببینند در مراسم خواستگاری در مراسم عقد. این تعابیری که برای وصال به کار برده میشود یک هیجانی داشت قدیمها. خب این هیجانها را در مثالهای دیگری هم میشود زد آنجایی که مثلاً هیجان گل زدن است، هیجان یک موفقیت خیلی بزرگ است، هیجان یک موفقیتی که مردم همه اقبال میکنند مثلاً بالای سن میروند و همه برای آن کف میزنند، جایزه میبرند در جشنوارهها، نمیدانند کی برنده میشود همه سوت و کف میزنند. اینها هیجان دارد. خداوند ما را برای این هیجانها آفریده است و خدا خودش پاسخ بزرگترین هیجان انسان است.
واقعا موضوع پررمز و رازی است تحولی که در شهادت طلبها پیش میآید. ابتدا عرض کنم که ما دوتا دوران را برای شهادت طلبها و شهیدان و شهیدانه زیستن میتوانیم تصور کنیم. یکی آن دورانی که سعی میکنند بچههای خوبی باشند و سعی میکنند از خدا خوف داشته باشند، خوف به معنای ترس استرسزا نیست، حساب ببرند، احساس حضور خدا بکنند احترام به خدا بگذارند.
دوران سعی دورانی که با کوشش مراقبت میکنند، تقوا را رعایت میکنند. این دوران یک دورانی است برای کسانی که میروند به سمت شهادت و شهادت طلبی ولی از یک دوران دیگری یک اتفاق دیگری رخ میدهد انگار یک انزالی از بالا به آنها میرسد. آن دوران دوم زندگیشان با کوشش دیگر حرکت نمیکنند با کشش حرکت میکنند. یک بیزاری از دنیا دارند اصلاً بدشان میآید از دنیای ما. دنیا دیگر به چشمشان نمیآید. نه تنها به چشمشان نمیآید واقعا بدشان میآید نه اینکه بدشان بیاد بخواهند مثلاً با کسی بد رفتاری بکنند ولی متنفر هستند از اینکه در این دنیا بمانند. تنفر یعنی میخواهد فرار کند. (الدنیا سجن المومن) . واقعا احساس سجن میکند. این دو دوران را در زندگی همه کسانی که اهل شهادت هستند میشود دید. برای بعضیها از سالها قبل رخ میدهد برای بعضیها از ماهها قبل برای بعضیها از روزها قبل.
این دوران دوم یک مفهومی برای اینها قابل درک میشود به نام لقاء الله. ما آن چیزی که آنها شهود میکنند را امروز در موردش حرف بزنیم. نمیتوانیم اینجا آن را به تصویر بکشیم حتی با الفاظ ولی در مورد لقاء الله باید ما فکر کنیم. یک اتفاقی در زندگی انسان میافتد به عنوان بزرگترین اتفاقی که در عالم حیات برای هر انسانی وجود دارد، بسیار هیجانانگیز، بسیار تکاندهنده یعنی شما صد سال هم عمر کنی میتوانی همه آن صد سال در هیجان آن لحظه باشی. آن لحظه لحظه ملاقات خدا است.
بیاید امروز اصلاً اسم مرگ را نیاوریم یک چیزی فراتر از آن اصلاً شما از مرگ صحبت نکنید مثل اینکه حالا زمان قدیم بیشتر اینطور بود الان دیگه اینقدر فضاها باز شده اصلاً این حرفها قابل درک نیست اصلا مثلاً یک آقا دامادی عروس خانم را میخواستند ببینند در مراسم خواستگاری در مراسم عقد. این تعابیری که برای وصال به کار برده میشود یک هیجانی داشت قدیمها. خب این هیجانها را در مثالهای دیگری هم میشود زد آنجایی که مثلاً هیجان گل زدن است، هیجان یک موفقیت خیلی بزرگ است، هیجان یک موفقیتی که مردم همه اقبال میکنند مثلاً بالای سن میروند و همه برای آن کف میزنند، جایزه میبرند در جشنوارهها، نمیدانند کی برنده میشود همه سوت و کف میزنند. اینها هیجان دارد. خداوند ما را برای این هیجانها آفریده است و خدا خودش پاسخ بزرگترین هیجان انسان است.
تاکنون نظری ثبت نشده است