- 57
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 42 و 43 سوره آلعمران _ بخش دوم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 42 و 43 سوره آلعمران _ بخش دوم"
منظور از ملائکه در آیهٴ محل بحث و بررسی اقوال
روایاتی مبنی بر برتری حضرت زهرا (س) بر تمام زنان عالم
مریم و مسیح علیهماالسلام معجزه منحصر به فرد الهی
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ﴿42﴾ یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿43﴾
منظور از ملائکه در آیهٴ محل بحث و بررسی اقوال مختلف
از این کریمه استفاده میشود که مریم(علیها السّلام) محدثه بود یعنی سخنان فرشتهها را میشنید و با فرشته سخن میگفت. افرادی که اینچنیناند جریان آنها به یاد ماندنی است، لذا میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ﴾ یعنی «واذکر َإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ» این جریان را به یاد بیاور و به یاد مردم بیاور، هم خودت متذکر باش و هم مردم را آگاه کن. ملائکهای که با مریم(علیها السّلام) سخن گفتند عدهای میگویند منظور از این ملائکه خصوص جبرئیل(سلام الله علیه) است به چند شاهد: شاهد اول این است که این کسی که وحی میآورد فقط جبرئیل است ،چون قرآن فرمود: ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ﴾ منظور از روح وحی است و ملکی که وحی میآورد خصوص جبرئیل است پس منظور از این ملائکه همه نیستند، خصوص جبرئیل است و گاهی کاری که یک نفر میکند به جمع اسناد میدهند، نظیر ﴿قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ﴾ که نعیمبنمسعود بود و یک نفر بود، پس منظور از این ملائکه خصوص جبرئیل است. شاهد دیگر آن است که در سورهٴ مبارکهٴ «مریم» اینچنین است که ﴿فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً ٭ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً ٭ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً﴾ طبق آیههای هفده تا نوزده سورهٴ «مریم» یک فرشته با مریم(علیها السّلام) در ارتباط و گفت وگو بود و آن یک فرشته هم مثلاً جبرئیل بود، از اینجا معلوم میشود که ملائکهای در کار نبود که با مریم گفت و گو کنند فقط یک فرشته با او سخن گفت، گرچه جمع بر ظاهرش حمل میشود ولی طبق قرائنی که داریم منظور از این ملائکه، ملک است، آنگاه اگر کسی سؤال کند کاری که یک نفر انجام داد چطور به جمع نسبت داده میشود، نظیر جریان ﴿قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ﴾ جواب اوست. این شاهد اول تام نیست، برای اینکه اولاً آن وحیای که آورندهاش جبرئیل(سلام الله علیه) است وحی تشریعی است که برای انبیا و مرسلین است این یک وحی تصدیدی، تأییدی، تبشیری و مانند آن است که برای اولیا دیگر هم حاصل است. دلیلی نیست که این وحی، وحی خاص باشد تا آورندهاش جبرئیل باشد؛ ثانیاً آن کریمهای که میگوید: ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ﴾ معلوم نیست که منظور از روح خصوص وحی باشد، شاید منظور از روح خود جبرئیل باشد که سایر فرشتگان در صحبت و مصاحبت جبرئیل نازل میشوند و خدا آنها را نازل میکند ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ﴾ را به رهبری روح یعنی به رهبری جبرئیل که آنها در مصاحبت روحاند، چه اینکه از جبرئیل به عنوان روح امین یاد میشود: ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ٭ عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ﴾ و ثالثاً اگر منظور از آن روح وحی باشد و اگر این فرشتههایی که در اینجا نامشان برده شد حاملان وحی باشند، فرشتگانی که حامل وحیاند مخصوص جبرئیل نیستند عده زیادی هستند که حامل وحیاند؛ منتها زعامت این گروه را جبرئیل(سلام الله علیه) به عهده دارد، چه اینکه فرمود: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ این سفرای الهی که حاملان وحیاند فراواناند؛ منتها زعامت این گروه را جبرئیل(سلام الله علیه) دارد، مثل اینکه قابضان ارواح فراواناند، زعامت قبض روح را عزرائیل(سلام الله علیه) به عهده دارد و هکذا مسئلهٴ احیا و هکذا مسئلهٴ تأمین رزق. اما آن شاهد دومی که از آیههای هفده تا نوزده سورهٴ «مریم» اقامه شده است آنها هم شهادت نمیدهند، برای اینکه این دو تا جریان است نه یک جریان؛ یک جریان این است که ملائکه به مریم(علیها السّلام) گزارش دادند که تو«صفوة الله» هستی و مطهری؛ جریان دیگر مربوط به تبشیر به فرزند است که دارند فرزند اعطا میکنند. آنچه در سورهٴ «مریم» هست مربوط به حین اعطا و بخشش فرزند است که ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ آنگاه ﴿قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً﴾ این دلیل نیست که فرشتگانی که مسئله اصطفا و طهارت مریم را به او اعلام میکنند، این همان فرشتهای باشد که دارد فرزند به او هبه میکند، چون دو جریاناند.
پرسش:...
پاسخ: برسیم به آیههای بعدی یعنی آیهٴ 45؛ اما این آیهای که اصل اصطفا و طهارت را اعلام میکند چه دلیلی است برای اینکه عین همان جریان است، شاید قبل بوده. پس این دو شاهدی که امام رازی در تفسیر ذکر کردهاند ، اینها شاهد گویایی نیست و ملائکه یعنی فرشتهها خصوص جبرئیل نیست، البته در صحبت جبرئیل باشند هم درست است و در صحبت آن هم نباشند هم باز درست است.
تفاوت(اصطفاک)اول و دوم از دیدگاه فخررازی
﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ﴾ این قول مشخص نیست که از دور بود یا از نزدیک، چون کلمهٴ ندا در آن به کار برده نشد. فرشتگان به مریم(علیها السّلام) گفتند ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾؛ خداوند تو را برگزید و طاهر کرد و بر همهٴ زنان عالمیان انتخاب کرد. عدهای برای اینکه این اصطفای دوم غیر از اصطفای اول باشد و تکرار نباشد، گفتند این ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ ناظر به آن اوایل دوران زندگی مریم(علیه السّلام) است، این ﴿وَاصْطَفَاکِ﴾ دوم ناظر به بخش دوم زندگی مریم(علیها السّلام) است. در بخش اول این بود که در دوران کودکی به معبد راه یافت با اینکه دخترها را برای خدمتگزاری معابد قبول نمیکردند، او را قبول کردند و خدا او را قبول کرد و از گزند شیطنت شیطان حفظ کرد و هر وقتی هم که زکریا وارد میشد غذای غیبی را در حضورش میدید و مانند آن، اینها اصطفای اوایل عمر آن اصطفای آخر عمر. آن است که او را با فرشتهها مشافهتاً متکلم کرد مستمع فرشتهها قرار داد که ملائکه با او حرف میزدند و او با ملائکه حرف میزد و سرانجام بدون همسر او را مادر کرد خدای سبحان و مانند آن. بنابراین اصطفای اول برای بخش اول زندگی مریم(علیها السّلام) است اصطفای دوم برای بخش دوم، آنگاه امام رازی میگوید که این ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ یعنی بر همهٴ زنان گذشته و آینده حالا اگر درباره گذشته نباشد نسبت به آینده ، همینطور است و نمیشود او را معنا کرد که «وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمیعصرها»؛ نمیشود گفت که مریم(علیها السّلام) فقط بر زنهای عصر خود افضل است، بلکه ظاهر آیه این است که نسبت به جمیع زنان عالم افضل است.
پرسش:...
پاسخ: این خلاصهٴ توهم امام رازی حالا به آن حضرت زهرا(علیها سلام) هم طبق روایات میرسیم. جریان ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ که در وسط قرار گرفت آن را هم از باب تسعیر فی اثناء مخامصه؛ در دعوا نرخ تهیه کردن میگوید ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ یعنی تو را تطهیر کرد، همانطور که زنان پیامبر را هم تطهیر کرد که آیه تطهیر را مخصوص اهلبیت(علیه السّلام) نمیداند، میگویند شامل همه زنهای پیامبر هم میشود. آنگاه طهارتی که مریم(علیها السّلام) دارد در حد همان طهارتی است که سایر زنان پیامبر دارند ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ اینطور.
منشأ توهم فخررازی درباره (اصطفاک) و ردّ نظر او
شاید منشأ این توهم که اینها به این فکر افتادند بگویند اصطفای اول برای اول دوران زندگی است و اصطفای دوم برای بخش دوم حیات آن حضرت است، این است که فکر کردند این ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ متعلق به هر دو است؛ هم متعلق به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول هم مفعول باواسطه برای ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم، در حالی که ظاهرش این است که این به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم میخورد، گرچه قیدی که در پایان چند جمله شد احتمال رجوع به همه جملهها در آن قید هست و خصوص اخیر قدر متیقن است؛ اما در خود این آیه شاهدی است که این قید مخصوص جمله اخیر است برای همه صلاحیت ندارد، چون ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول، گرچه میتواند مقید به ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ باشد؛ اما ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ این دیگر متعلق نمیخواهد «وَطَهَّرَکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» که نیست و چون این در وسط قرار گرفت معلوم میشود که این رابطه ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ که قید است فقط به این ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم است نه به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول یا ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ﴾ اینها تمام شد ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾.
نظر علامه طباطبایی درباره (اصطفاک)
این لطیفهٴ ادبی باعث شد که سیدناالاستاد(رضوان الله علیه) همین بیان را که میشود از روایت هم استفاده کرد و مرحوم امین¬الاسلام هم در خلال تفسیرش بیمیل نیست که اینچنین معنا کند؛ اما هیچ کدام شاهد ادبی ذکر نکردند، گرچه این بیان در المیزان سیدناالاستاد نیست؛ اما ایشان میفرمایند که این اصطفای اول، اصطفای نفسی است [و] اصطفای دوم، اصطفای نسبی است. بیان ذلک این است که ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ یعنی تو صفوة اللهی؛ خدا تو را انتخاب کرد نه بر دیگران ترجیح داد، تو را در بین ذراری انبیا انتخاب کرده است، مثل اینکه دربارهٴ حضرت موسی آمده است ﴿وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی﴾ ، ﴿وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَی﴾ و مانند آن. اما اصطفای دوم، اصطفای نسبی است یعنی اصطفای ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ اگر این اصطفای دوم، اصطفای نسبی شد و بر تمام زنان آدمیان این مزیّت را داری، میشود تکرار را بر طرف کرد، چون اصطفای اول نفسی است اصطفای دوم نسبی.
جمع بین روایات افضل بودن فاطم زهرا و آیه محل بحث
میشود [هم] طوری معنا کرد که با روایات، مخالف نباشد و با اینکه حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) سیدة النساء العالمین است، حتی بر مریم(علیها السّلام) به مراتب افضل است [و] منافاتی هم نداشته باشد چرا، چون آن ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول اصطفای نفسی است یعنی تو گوهر ذاتت صفوة الله است. خب، خیلیها هم صفوهاند این ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ﴾ این مجموع بر مجموع مردم جهان فضیلت دارند و همهٴ اینها هم فی انفسهم صفوةاللهاند. مریم(علیه السّلام) هم صفوة الله است، چه اینکه آل ابراهیم صفوةاللهاند، آل عمران صفوةاللهاند و آدم و نوح(علیهم الصلاة و علیهم السّلام) صفوةاللهاند.
پرسش:...
پاسخ: منافات ندارد که همه اینها که خودشان اصفیااللهاند بعضها بر بعض افضل باشد، در بین همه اینها وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) هم صفوةالله است؛ اما فرمود: «آدمُ وَ منُ دُوَنه تحتَ لِوائی یَومَ القِیامَة» خود اینها که اصفیااللهاند، گرچه نسبت به سایرمردم ارجح و افضلاند؛ اما یک تفاوت درونی بین خود اینها هست، همانطوری که ﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ﴾ یا ﴿لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَی بَعْضٍ﴾ با اینکه انبیا و مرسلین نسبت به توده مردم اصفا و افضلاند؛ اما یک تفاضل درونی هم هست. پس منافات ندارد که کسی صفوةالله باشد، دیگری هم صفوةالله باشد و این دیگری از این صفوه، اصفا و افضل باشد و اگر روایاتی که بعد به خواست خدا خوانده خواهد شد دلالت کرد بر اینکه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سیدة النساء العالمین است ، مخالف آیه نیست چون آیه با اصطفای اول فقط بر این معنا دلالت میکند که مریم صفوة الله است.
معنای﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ از دیدگاه قرآن
در آن ذیل آیه که دارد ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ این اصطفای نسبی است. اصطفای نسبی را ما ببینیم قرآن کریم چطور معنا کرده، آیا مریم(علیها السّلام) در جمیع شئون علمی و عملی مصطفای خداست ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ یا یک جهت خاص دارد که از آن جهت، صفوه خداست بر نسای عالمیان، بلکه بر همهٴ مردم. قرآن کرم وقتی از مریم(علیها السّلام) یاد میکند، میفرماید مریم به علاوه مسیح، مسیح به علاوه مادرش که این تعبیرات گوناگون است ﴿وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا﴾ ، ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ﴾ این تعبیرات گوناگون است، چه چیزی؟ ﴿آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ یعنی کاری ما دربارهٴ این مادر و پسر کردیم که نسبت به هیچ کس نکردیم، این آیت جهانی است، این معجزه جهانی است. معلوم میشود اینکه فرمود: ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ لازم نیست ما بگوییم ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِین﴾ یعنی عالمی عصرها نه اصلاً مریم در بین همهٴ زنان جهان گذشته و آینده این مزیت را دارد که بیهمسر مادر شده است این بلی؛ اما این نمیگوید که از همهٴ زنان عالم افضل است اعبد است اتقاست ازهد است اعقل است و کذا و کذا و کذا که. در این جهت این زنی است که هیچ شریکی ندارد خب، درست هم هست در این جهت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هم نظیر او نیست؛ اما این دلالت نمیکند که در فضایل علمی و معرفتی و عبادت و امثال ذلک این افضل نساء العالمین است.
مریم و مسیح (علیهماالسلام) معجزه منحصر به فرد الهی
که پس به قرینهٴ آیاتی که میگوید: ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ﴾ یا میگوید: ﴿وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ این دو طایفه از آیات که آیت جهانی بودن را در این میداند که مریم به علاوه مسیح، مسیح به علاوه مریم(علیهماالسّلام) کودکی بدون پدر به دنیا بیاید، زنی بدون همسر مادر بشود این مجموعه یک معجزه است، این معجزه هم معجزه جهانی است.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ آنکه خدای سبحان در جریان حضرت عصر عیسی استدلال کرد، گفت که ﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴾ و جریان حضرت آدم را هم به عنوان یک کرامت میداند، چون معجزه است و خارق عادت. اما حوا و آدم(سلام الله علیهما) هر دو در این جهت که فرزند کسی نبودند سهیماند ولی هیچ کسی نبود که مادر داشته باشد و پدر نداشته باشد و هیچ زنی نبود که بدون همسر مادر شده باشد این دوتایی یک واحدند یک معجزهاند و معجزه جهانی هم هستند، در این جهت سابقه هم ندارد. این آیه نمیگوید که از نظر فضیلتهای علمی و درجات عبادی بر همهٴ زنان عالم افضل است، آنچه مربوط به علم و عبادت و مقامات است آن صفوه نفسی است که دارد ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ متعلق ندارد که «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» چون این ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ به قرینهٴ یاد شده متعلق به هر سه نیست، متعلق به اول و سوم هم نیست وگرنه لازمهاش این است که این ﴿طَهَّرَکِ﴾ که وسط است بیمتعلق بماند، مخصوص همان جمله اخیر است و این جملهٴ اخیر هم اصطفای نسبی است نه نفسی و منظور از اینکه این بر همهٴ زنان عالمیان انتخاب شده است و فضیلت دارد از این جهت که بدون همسر، مادر پیغمبری شده [و] البته این فضیلت نیست.
پرسش:...
پاسخ: نسبت به همهٴ معجزات انبیا دیگر همان کار را کردند که روحالقدس، چون به اینها مدد کرد همان کاری که مسیح و موسی و سایر انبیا(علیهم السّلام) کردند، ائمه ما کرند، رسول خدا کرد و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: طهارت دیگر تکرار نیست، طهارت دارد صفوه هم هست و منتخب هم هست برای همین کار یعنی در بین زنان عالمیان اینچنین نیست، تنها اوست که بدون همسر مادر شده است.
پرسش:...
پاسخ: خب البته طهارت او نقش دارد؛ اما غرض این است که اینها نفسی است و آن اخیر، نسبی است. این کلمه ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ بیش از این دلالت ندارد که کاری کرد نسبت به تو که نسبت به هیچ زنی از زنان جهان نکرد، نه تو در فضیلت و علم بر همهٴ زنان عالم افضلی، این را آیه اصلاً نمیخواهد بگوید.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ چرا قید آورد از اینکه دو طایفه آیات با دو تعبیر گوناگون گاهی میگوید مریم و پسرش، گاهی میگوید عیسی و مادرش دوتایی یک معجزه جهانیاند، معلوم میشود ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ در این قسمت ناظر است وگرنه اگر مربوط بود به اصطفای نفسی و خصوصیتهای گوهر ذات مریم خب میفرمود: «وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ» چطور کشتی نوح را دیگر علاوه نفرمود، نگفت کشتی به علاوه کذا [بلکه] فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ سفینه را آیت جهانی قرار داد، یک چنین چیزی دیگر در عالم اتفاق نیفتاد؛ یک طوفان فراگیر باشد و کشتی در خشکی ساخته بشود و از تنوری که جای آتش است آب دربیاید و طوفان هم طوفان عالمی بشود، لذا میفرماید ما این معجزه را به کسی ندادیم. دربارهٴ سفینه نفرمود سفینهٴ به علاوه فلان یا فلان چیز به علاوه سفینه را ﴿آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ [بلکه] فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ این درست است دربارهٴ کشتی. اما این دو طایفه از آیات هر وقت سخن از جهانی بودن است میگوید مریم به علاوه پسر، پسر به علاوه مادر این دوتایی آیت جهانیاند، معلوم میشود که ﴿عَلَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ که دارد میگوید براساس این خصوصیات است.
موافقت معنایی بین آیه در روایات مربوط به آن
پرسش:...
پاسخ: خب، پس اگر به سراغ روایات میخواهیم برویم، معلوم میشود که روایات چیزی که مخالف آیه است نمیگوید، اگر خود آیات، بعضها ببعض ارجاع شد عصاره آیات معلوم میشود، آنگاه میفهمیم که اهلبیت(سلامالله علیهم اجمعین) چرا میفرماید که مریم نسبت به زنان عصر خود افضل بود ولی سیده-نساءعالمیان نسبت به همه افضل است، اینچنین نیست که این روایات، مخالف آیه را بخواهد معنا کند تا امام رازی در تفسیر بگوید و آنچه گفته شد مریم سیدهٴ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ یعنی «عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ عصرا» این خلاف ظاهر است . خب، حالا برویم سراغ روایات.
پرسش:...
پاسخ: یعنی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران این سلسله، نسبت به مجموع مردم افضلاند؛ اما خود این سلسله که اصفیااللهاند بعضهم نسبت به بعض افضلاند، چه اینکه درمورد مرسلین یک طایفه از آیات است، درباره انبیا هم طایفه دیگری از آیات است دیگر.
روایاتی مبتنی بر برتری حضرت زهرا(سلام الله) بر تمام زنان عالم
در جریان فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) روایات فراوانی هستند. بعضی از آن روایات را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف امالی نقل کرده، اینها را مرحوم صدوق مشخص کرد که در فلان روز جمعه، فلان روز شعبان یا فلان ماه مبارک رمضان ما این مجلس را داشتیم شاگردان در حضور او مینشستند و ایشان این حوادث را نقل میکرد؛ امالی میکرد [و] املاء میکرد. یک روایت مبسوطی در ذیل همین مجلس 73 هست که ابن عباس میگوید: «انَّ رسولَ الله(صلی الله علیه و آله وسلم) کانَ جالسا ذاتَ یوم و عنَده علیٌ و فاطمةُ و الحسنُ و الحسینُ(علیهم السّلام) فقال اللهمَّ اَنَّکَ تَعَلمُ اَنَّ هولاءِ اهل بَیتی و اکرمُ الناس علیه فأحِب مَن اَحَبَّهم و اَبغض مَن ابغضَهم و والِ مَن والاهُم و عادَ مَن عاداهم و اعِن مَن اَعانَهم واجَعَلهم مُطَهَّرین مِن کلِ رجسٍ معصومینَ مِن کلِ ذنبٍ وَ اَیّدهم بروحِ القدس منک» بعد فرمود «یا علی انتَ امامُ اُمَّتی و خَلیفتی علیها بَعدی و انت قائدُ المؤمنینَ الی الجنةِ کَاَنّی انظُر الی ابنَتی فاطمة قد اَقبَلَت یومَ القیامةِ علی نجیبٍ مِن نور عن یمیِنها سَبعون الف مَلَک و عن یسارِها سبعونَ الف ملک و بین یدیها سبعون الفَ ملک و خَلفَها سبعون الف ملک تَقُودُ مُؤمِناتُ اُمتی الی الجنةِ فَایّما امرأةٍ صَلَّت فی الیومِ و اللیلةِ خمس صلوات و صامت شهَر رمضان و حَجَّت بیتَ الله الحرامِ وَ زَکّت ماَلها و اطاَعت زَوجَها و واَلتَ عِلیاً بعدی» اگر این کارها که اینها جزء واجبات اولیه است اینها را انجام داد و معاصی هم داشت که البته گرچه در این روایت نیامده معاصی داشت «دَخَلَت الجنةَ بشفاعةِ ابنتی فاطمة و اِنّها لَسَیدةُ نساءِ العالمین فقیل یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلم) هی سیدة النساء عاَلِمها»؛ اینکه شما فرمودید سیدة النساء العالمین یعنی نسبت به امت مرحومه این سیده نساست یا نه نسبت به همه، این در بین این امت سیده نساست یا نسبت به همه زنان عالم «فقالَ(علیه السّلام) ذاک لِمریم بنتِ عمران»؛ اینکه سؤال کردی «سیده نساء عالمی عصرها» آن برای مریم است که این سیدة نساء عالمین عصر خودش است «فامّا ابنتی فاطمةَ فهی سیدة النساء العالمین مِن الاولینَ و الآخرین» خب حالا ذیلش فضیلتهای حضرت را هم یاد میکند که فرشتهها به محراب او میآیند و به او سلام عرض میکنند و امثال ذلک.
حضرت مریم و مسیح(علیهما السلام)مصطفای علی العالمین
یعنی این دارد چنین مخالفت روشنی با آیه بیان میکند یا اینطور نیست یا آیه غیر از آن را نمیخواهد بگوید آیه آن اصطفای اولی اصطفای نفسی است ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ یعنی تو صفوة اللهی، این اصطفای دوم که اصطفای جهانی است آن را آیاتی که میگوید عیسی و مادرش مریم و پسرش دو تایی آیه های جهانیاند، مشخص میکند که منظور از این صفوه جهانی بودن از این حیث است که بدون همسر، مادر میشود، نه در معارف نه در علوم نه در عبادات و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: نه دیگر ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ اگر لازم بود که میگفت «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» نظیر همان آیهٴ اصطفا که ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ﴾ دیگر تکرار لازم ندارد که، این تکرار معلوم میشود که دو تا اصطفاست.
پرسش:...
پاسخ: آیه هم همین را میخواهد بگوید، روایت هم این را میخواهد بگوید یعنی مریم(علیها السّلام) که صفوةالله است آن صفوه نفسی او که به علم و معنویت و معارف و عبادت او برمیگردد، این زن نسبت به زنان عصر خود صفوة الله است، آن جهت که بدون همسر مادر میشود آن صفوه عالمیان است. از این جهت که بدون همسر مادر شده است هیچ زنی معادل او نیست، حتی زهرا(علیها السّلام) اما از آن جهت که علوم و معارف دارد این صفه زنان عصر خودش هست.
پرسش:...
پاسخ: نه قبل هم همینطور نبود، گاهی میفرماید که این چیز نسبت به گذشته سابقه نداشت، نظیر حضرت یحیی که فرمود: ﴿لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیّاً﴾ حالا ممکن است بعدها یک نام پیدا بشود؛ مسمایی پیدا بشود اما تاکنون کسی به این نام نامیده نشد ولی دربارهٴ حضرت مریم(علیها السّلام) با عیسی فرمود این یک آیت جهانی است، یعنی قبلش هم نبود بعدش هم نیست.
جمع بین دو طائفه از روایات در مورد حضرت زهرا
روایاتی که درباره حضرت زهرا(علیها السلام) است البته فراوان است. این روایتی که در مجلس 73 امالی مرحوم صدوق بود یک روایت کاملی بود و اگر بعضی از روایات دلالت میکند بر اینکه زهرا(علیها السّلام) سیدة النساء هذه الامة است، اینها چون مثبتیناند مقید یکدیگر نیستند. در همین امالی مرحوم صدوق در مجلس 88 حدیثی ایشان نقل میکنند از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) اصبغبننباته میگوید که امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در بعضی از خطبش فرمود: «اَیّها الناس اِسمَعُوا قُولی و اعقَلُوه عَنّی فاِنّ الفِراقَ قریبٌ أنا امام البَریةِ و وصیُ خیرِ الخَلیقةِ و زوجُ سیدةِ نساءِ هذه الامةِ و ابوُ العترةِ الطاهرةِ» این معنایش آن نیست که حضرت امیر میخواهد بفرماید که فاطمه زهرا(علیها السلام) سیده نساء هذه الامة است و این هم مفهوم دارد که سیده نساء عالمیان نیست، برای اینکه اینها مثبتیناند و احدهما مقید دیگر نیست، نشانهاش آن است که در نهجالبلاغه نامهٴ 28 که در این نامه حضرت امیر، امویان را مخاطب قرار میدهد و برای معاویه(علیه اللعنة) چیز مینویسد آنجا بسیاری از مسائل سیاسی را نقل میکند، میفرماید اولاً شما چه موقع سیاستمدار بودید و خانواده ما با خانواده شما خیلی فرق میکند و این مفاخر را ذکر میکند. فرمود خیلیها کشته میشوند؛ اما وقتی از خانواده ما کسی در راه دین کشته شدند میشود سیدالشهداء و همچنین مفاخر را ذکر میکند تا میرسد به اینجا میفرماید که «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» که این از جملههای بلند این خطبه است که ابن ابی الحدید این جمله را اینچنین معنا میکند که «أنهم عبیدالله و أن الناس عبیدهم» ؛ منتها از آن جهت که حق تعلیم و تربیت دارند و از آن باب باشد. فرمود مردم، دستساخت مایند ما دست پرورده خداییم، مردم را ما ساختیم این در آن توقیع مبارک حضرت حجت(سلام الله علیه) هست، ظاهراً مرحوم امینی(رضوان الله علیه) در اعیانالشیعه در جریان حضرت حجت(سلام الله علیه) هم این توقیع مبارک را نقل میکردند که از حضرت سؤال کردند ما در زمان غیبت از شما چگونه بهره میبریم، فرمود که «نَحن صَنائِعُ ربّنا و الخلقُ بعد صنائعنا» و معاویه حضرت فرمود که «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» آن هم «صنائعنا» نفرمود «صَنَائِعُ لَنَا لَمْ یَمْنَعْنَا قَدِیمَ عِزِّنَا وَ عَادِیَّ طَوْلِنَا عَلَی قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْنَاکُمْ بِأَنْفُسِنَا» بعد روابط نژادی را بازگو میکنند، آنگاه فرمود: «وَ لَسْتُمْ هُنَاکَ! وَ أَنَّی یَکُونُ ذلِکَ» ما با شما یکسان نیستیم برای اینکه «مِنَّا النَّبِیُّ وَ مِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ، وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ مِنْکُمْ أَسَدُ الْأَحْلاَفِ، وَ مِنَّا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْکُمْ صِبْیَةُ النَّارِ، وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، وَ مِنْکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ، فِی کَثِیرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَیْکُمْ» از این بیان حضرت معلوم میشود که آنچه مرحوم صدوق در آن مجلس 88 امالی فرمودند که حضرت فرمود من زوج سیده نساء این امت هستم ، این مفهوم ندارد که فاطمه(علیها السّلام) سیده نسای این امت است و سیده نسای امم قبل نیست، با اینکه خود حضرت در نهج البلاغه اینچنین میفرماید که «مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» یک روایت هم که از نبی(صلوات الله علیه) رسیده است، صریحاً مشخص کرد که «سیدةِ النساءِ الاولین و الآخرین» .
«و الحمد لله رب العالمین»
منظور از ملائکه در آیهٴ محل بحث و بررسی اقوال
روایاتی مبنی بر برتری حضرت زهرا (س) بر تمام زنان عالم
مریم و مسیح علیهماالسلام معجزه منحصر به فرد الهی
اعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ﴿42﴾ یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ ﴿43﴾
منظور از ملائکه در آیهٴ محل بحث و بررسی اقوال مختلف
از این کریمه استفاده میشود که مریم(علیها السّلام) محدثه بود یعنی سخنان فرشتهها را میشنید و با فرشته سخن میگفت. افرادی که اینچنیناند جریان آنها به یاد ماندنی است، لذا میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ﴾ یعنی «واذکر َإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ» این جریان را به یاد بیاور و به یاد مردم بیاور، هم خودت متذکر باش و هم مردم را آگاه کن. ملائکهای که با مریم(علیها السّلام) سخن گفتند عدهای میگویند منظور از این ملائکه خصوص جبرئیل(سلام الله علیه) است به چند شاهد: شاهد اول این است که این کسی که وحی میآورد فقط جبرئیل است ،چون قرآن فرمود: ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ﴾ منظور از روح وحی است و ملکی که وحی میآورد خصوص جبرئیل است پس منظور از این ملائکه همه نیستند، خصوص جبرئیل است و گاهی کاری که یک نفر میکند به جمع اسناد میدهند، نظیر ﴿قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ﴾ که نعیمبنمسعود بود و یک نفر بود، پس منظور از این ملائکه خصوص جبرئیل است. شاهد دیگر آن است که در سورهٴ مبارکهٴ «مریم» اینچنین است که ﴿فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً ٭ قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّاً ٭ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً﴾ طبق آیههای هفده تا نوزده سورهٴ «مریم» یک فرشته با مریم(علیها السّلام) در ارتباط و گفت وگو بود و آن یک فرشته هم مثلاً جبرئیل بود، از اینجا معلوم میشود که ملائکهای در کار نبود که با مریم گفت و گو کنند فقط یک فرشته با او سخن گفت، گرچه جمع بر ظاهرش حمل میشود ولی طبق قرائنی که داریم منظور از این ملائکه، ملک است، آنگاه اگر کسی سؤال کند کاری که یک نفر انجام داد چطور به جمع نسبت داده میشود، نظیر جریان ﴿قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ﴾ جواب اوست. این شاهد اول تام نیست، برای اینکه اولاً آن وحیای که آورندهاش جبرئیل(سلام الله علیه) است وحی تشریعی است که برای انبیا و مرسلین است این یک وحی تصدیدی، تأییدی، تبشیری و مانند آن است که برای اولیا دیگر هم حاصل است. دلیلی نیست که این وحی، وحی خاص باشد تا آورندهاش جبرئیل باشد؛ ثانیاً آن کریمهای که میگوید: ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ﴾ معلوم نیست که منظور از روح خصوص وحی باشد، شاید منظور از روح خود جبرئیل باشد که سایر فرشتگان در صحبت و مصاحبت جبرئیل نازل میشوند و خدا آنها را نازل میکند ﴿یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ﴾ را به رهبری روح یعنی به رهبری جبرئیل که آنها در مصاحبت روحاند، چه اینکه از جبرئیل به عنوان روح امین یاد میشود: ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ٭ عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ﴾ و ثالثاً اگر منظور از آن روح وحی باشد و اگر این فرشتههایی که در اینجا نامشان برده شد حاملان وحی باشند، فرشتگانی که حامل وحیاند مخصوص جبرئیل نیستند عده زیادی هستند که حامل وحیاند؛ منتها زعامت این گروه را جبرئیل(سلام الله علیه) به عهده دارد، چه اینکه فرمود: ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ این سفرای الهی که حاملان وحیاند فراواناند؛ منتها زعامت این گروه را جبرئیل(سلام الله علیه) دارد، مثل اینکه قابضان ارواح فراواناند، زعامت قبض روح را عزرائیل(سلام الله علیه) به عهده دارد و هکذا مسئلهٴ احیا و هکذا مسئلهٴ تأمین رزق. اما آن شاهد دومی که از آیههای هفده تا نوزده سورهٴ «مریم» اقامه شده است آنها هم شهادت نمیدهند، برای اینکه این دو تا جریان است نه یک جریان؛ یک جریان این است که ملائکه به مریم(علیها السّلام) گزارش دادند که تو«صفوة الله» هستی و مطهری؛ جریان دیگر مربوط به تبشیر به فرزند است که دارند فرزند اعطا میکنند. آنچه در سورهٴ «مریم» هست مربوط به حین اعطا و بخشش فرزند است که ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً﴾ آنگاه ﴿قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً﴾ این دلیل نیست که فرشتگانی که مسئله اصطفا و طهارت مریم را به او اعلام میکنند، این همان فرشتهای باشد که دارد فرزند به او هبه میکند، چون دو جریاناند.
پرسش:...
پاسخ: برسیم به آیههای بعدی یعنی آیهٴ 45؛ اما این آیهای که اصل اصطفا و طهارت را اعلام میکند چه دلیلی است برای اینکه عین همان جریان است، شاید قبل بوده. پس این دو شاهدی که امام رازی در تفسیر ذکر کردهاند ، اینها شاهد گویایی نیست و ملائکه یعنی فرشتهها خصوص جبرئیل نیست، البته در صحبت جبرئیل باشند هم درست است و در صحبت آن هم نباشند هم باز درست است.
تفاوت(اصطفاک)اول و دوم از دیدگاه فخررازی
﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ﴾ این قول مشخص نیست که از دور بود یا از نزدیک، چون کلمهٴ ندا در آن به کار برده نشد. فرشتگان به مریم(علیها السّلام) گفتند ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾؛ خداوند تو را برگزید و طاهر کرد و بر همهٴ زنان عالمیان انتخاب کرد. عدهای برای اینکه این اصطفای دوم غیر از اصطفای اول باشد و تکرار نباشد، گفتند این ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ ناظر به آن اوایل دوران زندگی مریم(علیه السّلام) است، این ﴿وَاصْطَفَاکِ﴾ دوم ناظر به بخش دوم زندگی مریم(علیها السّلام) است. در بخش اول این بود که در دوران کودکی به معبد راه یافت با اینکه دخترها را برای خدمتگزاری معابد قبول نمیکردند، او را قبول کردند و خدا او را قبول کرد و از گزند شیطنت شیطان حفظ کرد و هر وقتی هم که زکریا وارد میشد غذای غیبی را در حضورش میدید و مانند آن، اینها اصطفای اوایل عمر آن اصطفای آخر عمر. آن است که او را با فرشتهها مشافهتاً متکلم کرد مستمع فرشتهها قرار داد که ملائکه با او حرف میزدند و او با ملائکه حرف میزد و سرانجام بدون همسر او را مادر کرد خدای سبحان و مانند آن. بنابراین اصطفای اول برای بخش اول زندگی مریم(علیها السّلام) است اصطفای دوم برای بخش دوم، آنگاه امام رازی میگوید که این ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ یعنی بر همهٴ زنان گذشته و آینده حالا اگر درباره گذشته نباشد نسبت به آینده ، همینطور است و نمیشود او را معنا کرد که «وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمیعصرها»؛ نمیشود گفت که مریم(علیها السّلام) فقط بر زنهای عصر خود افضل است، بلکه ظاهر آیه این است که نسبت به جمیع زنان عالم افضل است.
پرسش:...
پاسخ: این خلاصهٴ توهم امام رازی حالا به آن حضرت زهرا(علیها سلام) هم طبق روایات میرسیم. جریان ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ که در وسط قرار گرفت آن را هم از باب تسعیر فی اثناء مخامصه؛ در دعوا نرخ تهیه کردن میگوید ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ یعنی تو را تطهیر کرد، همانطور که زنان پیامبر را هم تطهیر کرد که آیه تطهیر را مخصوص اهلبیت(علیه السّلام) نمیداند، میگویند شامل همه زنهای پیامبر هم میشود. آنگاه طهارتی که مریم(علیها السّلام) دارد در حد همان طهارتی است که سایر زنان پیامبر دارند ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ اینطور.
منشأ توهم فخررازی درباره (اصطفاک) و ردّ نظر او
شاید منشأ این توهم که اینها به این فکر افتادند بگویند اصطفای اول برای اول دوران زندگی است و اصطفای دوم برای بخش دوم حیات آن حضرت است، این است که فکر کردند این ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ متعلق به هر دو است؛ هم متعلق به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول هم مفعول باواسطه برای ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم، در حالی که ظاهرش این است که این به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم میخورد، گرچه قیدی که در پایان چند جمله شد احتمال رجوع به همه جملهها در آن قید هست و خصوص اخیر قدر متیقن است؛ اما در خود این آیه شاهدی است که این قید مخصوص جمله اخیر است برای همه صلاحیت ندارد، چون ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول، گرچه میتواند مقید به ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ باشد؛ اما ﴿وَطَهَّرَکِ﴾ این دیگر متعلق نمیخواهد «وَطَهَّرَکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» که نیست و چون این در وسط قرار گرفت معلوم میشود که این رابطه ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ که قید است فقط به این ﴿اصْطَفَاکِ﴾ دوم است نه به ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول یا ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ﴾ اینها تمام شد ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾.
نظر علامه طباطبایی درباره (اصطفاک)
این لطیفهٴ ادبی باعث شد که سیدناالاستاد(رضوان الله علیه) همین بیان را که میشود از روایت هم استفاده کرد و مرحوم امین¬الاسلام هم در خلال تفسیرش بیمیل نیست که اینچنین معنا کند؛ اما هیچ کدام شاهد ادبی ذکر نکردند، گرچه این بیان در المیزان سیدناالاستاد نیست؛ اما ایشان میفرمایند که این اصطفای اول، اصطفای نفسی است [و] اصطفای دوم، اصطفای نسبی است. بیان ذلک این است که ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ یعنی تو صفوة اللهی؛ خدا تو را انتخاب کرد نه بر دیگران ترجیح داد، تو را در بین ذراری انبیا انتخاب کرده است، مثل اینکه دربارهٴ حضرت موسی آمده است ﴿وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی﴾ ، ﴿وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَی﴾ و مانند آن. اما اصطفای دوم، اصطفای نسبی است یعنی اصطفای ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ اگر این اصطفای دوم، اصطفای نسبی شد و بر تمام زنان آدمیان این مزیّت را داری، میشود تکرار را بر طرف کرد، چون اصطفای اول نفسی است اصطفای دوم نسبی.
جمع بین روایات افضل بودن فاطم زهرا و آیه محل بحث
میشود [هم] طوری معنا کرد که با روایات، مخالف نباشد و با اینکه حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) سیدة النساء العالمین است، حتی بر مریم(علیها السّلام) به مراتب افضل است [و] منافاتی هم نداشته باشد چرا، چون آن ﴿اصْطَفَاکِ﴾ اول اصطفای نفسی است یعنی تو گوهر ذاتت صفوة الله است. خب، خیلیها هم صفوهاند این ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ﴾ این مجموع بر مجموع مردم جهان فضیلت دارند و همهٴ اینها هم فی انفسهم صفوةاللهاند. مریم(علیه السّلام) هم صفوة الله است، چه اینکه آل ابراهیم صفوةاللهاند، آل عمران صفوةاللهاند و آدم و نوح(علیهم الصلاة و علیهم السّلام) صفوةاللهاند.
پرسش:...
پاسخ: منافات ندارد که همه اینها که خودشان اصفیااللهاند بعضها بر بعض افضل باشد، در بین همه اینها وجود مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) هم صفوةالله است؛ اما فرمود: «آدمُ وَ منُ دُوَنه تحتَ لِوائی یَومَ القِیامَة» خود اینها که اصفیااللهاند، گرچه نسبت به سایرمردم ارجح و افضلاند؛ اما یک تفاوت درونی بین خود اینها هست، همانطوری که ﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ﴾ یا ﴿لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَی بَعْضٍ﴾ با اینکه انبیا و مرسلین نسبت به توده مردم اصفا و افضلاند؛ اما یک تفاضل درونی هم هست. پس منافات ندارد که کسی صفوةالله باشد، دیگری هم صفوةالله باشد و این دیگری از این صفوه، اصفا و افضل باشد و اگر روایاتی که بعد به خواست خدا خوانده خواهد شد دلالت کرد بر اینکه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) سیدة النساء العالمین است ، مخالف آیه نیست چون آیه با اصطفای اول فقط بر این معنا دلالت میکند که مریم صفوة الله است.
معنای﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ از دیدگاه قرآن
در آن ذیل آیه که دارد ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ این اصطفای نسبی است. اصطفای نسبی را ما ببینیم قرآن کریم چطور معنا کرده، آیا مریم(علیها السّلام) در جمیع شئون علمی و عملی مصطفای خداست ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ یا یک جهت خاص دارد که از آن جهت، صفوه خداست بر نسای عالمیان، بلکه بر همهٴ مردم. قرآن کرم وقتی از مریم(علیها السّلام) یاد میکند، میفرماید مریم به علاوه مسیح، مسیح به علاوه مادرش که این تعبیرات گوناگون است ﴿وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا﴾ ، ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ﴾ این تعبیرات گوناگون است، چه چیزی؟ ﴿آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ یعنی کاری ما دربارهٴ این مادر و پسر کردیم که نسبت به هیچ کس نکردیم، این آیت جهانی است، این معجزه جهانی است. معلوم میشود اینکه فرمود: ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ لازم نیست ما بگوییم ﴿وَاصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِین﴾ یعنی عالمی عصرها نه اصلاً مریم در بین همهٴ زنان جهان گذشته و آینده این مزیت را دارد که بیهمسر مادر شده است این بلی؛ اما این نمیگوید که از همهٴ زنان عالم افضل است اعبد است اتقاست ازهد است اعقل است و کذا و کذا و کذا که. در این جهت این زنی است که هیچ شریکی ندارد خب، درست هم هست در این جهت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هم نظیر او نیست؛ اما این دلالت نمیکند که در فضایل علمی و معرفتی و عبادت و امثال ذلک این افضل نساء العالمین است.
مریم و مسیح (علیهماالسلام) معجزه منحصر به فرد الهی
که پس به قرینهٴ آیاتی که میگوید: ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ﴾ یا میگوید: ﴿وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ این دو طایفه از آیات که آیت جهانی بودن را در این میداند که مریم به علاوه مسیح، مسیح به علاوه مریم(علیهماالسّلام) کودکی بدون پدر به دنیا بیاید، زنی بدون همسر مادر بشود این مجموعه یک معجزه است، این معجزه هم معجزه جهانی است.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ آنکه خدای سبحان در جریان حضرت عصر عیسی استدلال کرد، گفت که ﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴾ و جریان حضرت آدم را هم به عنوان یک کرامت میداند، چون معجزه است و خارق عادت. اما حوا و آدم(سلام الله علیهما) هر دو در این جهت که فرزند کسی نبودند سهیماند ولی هیچ کسی نبود که مادر داشته باشد و پدر نداشته باشد و هیچ زنی نبود که بدون همسر مادر شده باشد این دوتایی یک واحدند یک معجزهاند و معجزه جهانی هم هستند، در این جهت سابقه هم ندارد. این آیه نمیگوید که از نظر فضیلتهای علمی و درجات عبادی بر همهٴ زنان عالم افضل است، آنچه مربوط به علم و عبادت و مقامات است آن صفوه نفسی است که دارد ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ متعلق ندارد که «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» چون این ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ به قرینهٴ یاد شده متعلق به هر سه نیست، متعلق به اول و سوم هم نیست وگرنه لازمهاش این است که این ﴿طَهَّرَکِ﴾ که وسط است بیمتعلق بماند، مخصوص همان جمله اخیر است و این جملهٴ اخیر هم اصطفای نسبی است نه نفسی و منظور از اینکه این بر همهٴ زنان عالمیان انتخاب شده است و فضیلت دارد از این جهت که بدون همسر، مادر پیغمبری شده [و] البته این فضیلت نیست.
پرسش:...
پاسخ: نسبت به همهٴ معجزات انبیا دیگر همان کار را کردند که روحالقدس، چون به اینها مدد کرد همان کاری که مسیح و موسی و سایر انبیا(علیهم السّلام) کردند، ائمه ما کرند، رسول خدا کرد و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: طهارت دیگر تکرار نیست، طهارت دارد صفوه هم هست و منتخب هم هست برای همین کار یعنی در بین زنان عالمیان اینچنین نیست، تنها اوست که بدون همسر مادر شده است.
پرسش:...
پاسخ: خب البته طهارت او نقش دارد؛ اما غرض این است که اینها نفسی است و آن اخیر، نسبی است. این کلمه ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ بیش از این دلالت ندارد که کاری کرد نسبت به تو که نسبت به هیچ زنی از زنان جهان نکرد، نه تو در فضیلت و علم بر همهٴ زنان عالم افضلی، این را آیه اصلاً نمیخواهد بگوید.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ چرا قید آورد از اینکه دو طایفه آیات با دو تعبیر گوناگون گاهی میگوید مریم و پسرش، گاهی میگوید عیسی و مادرش دوتایی یک معجزه جهانیاند، معلوم میشود ﴿عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ در این قسمت ناظر است وگرنه اگر مربوط بود به اصطفای نفسی و خصوصیتهای گوهر ذات مریم خب میفرمود: «وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ» چطور کشتی نوح را دیگر علاوه نفرمود، نگفت کشتی به علاوه کذا [بلکه] فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ سفینه را آیت جهانی قرار داد، یک چنین چیزی دیگر در عالم اتفاق نیفتاد؛ یک طوفان فراگیر باشد و کشتی در خشکی ساخته بشود و از تنوری که جای آتش است آب دربیاید و طوفان هم طوفان عالمی بشود، لذا میفرماید ما این معجزه را به کسی ندادیم. دربارهٴ سفینه نفرمود سفینهٴ به علاوه فلان یا فلان چیز به علاوه سفینه را ﴿آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ [بلکه] فرمود: ﴿وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾ این درست است دربارهٴ کشتی. اما این دو طایفه از آیات هر وقت سخن از جهانی بودن است میگوید مریم به علاوه پسر، پسر به علاوه مادر این دوتایی آیت جهانیاند، معلوم میشود که ﴿عَلَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ﴾ که دارد میگوید براساس این خصوصیات است.
موافقت معنایی بین آیه در روایات مربوط به آن
پرسش:...
پاسخ: خب، پس اگر به سراغ روایات میخواهیم برویم، معلوم میشود که روایات چیزی که مخالف آیه است نمیگوید، اگر خود آیات، بعضها ببعض ارجاع شد عصاره آیات معلوم میشود، آنگاه میفهمیم که اهلبیت(سلامالله علیهم اجمعین) چرا میفرماید که مریم نسبت به زنان عصر خود افضل بود ولی سیده-نساءعالمیان نسبت به همه افضل است، اینچنین نیست که این روایات، مخالف آیه را بخواهد معنا کند تا امام رازی در تفسیر بگوید و آنچه گفته شد مریم سیدهٴ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ یعنی «عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ عصرا» این خلاف ظاهر است . خب، حالا برویم سراغ روایات.
پرسش:...
پاسخ: یعنی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران این سلسله، نسبت به مجموع مردم افضلاند؛ اما خود این سلسله که اصفیااللهاند بعضهم نسبت به بعض افضلاند، چه اینکه درمورد مرسلین یک طایفه از آیات است، درباره انبیا هم طایفه دیگری از آیات است دیگر.
روایاتی مبتنی بر برتری حضرت زهرا(سلام الله) بر تمام زنان عالم
در جریان فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیها) روایات فراوانی هستند. بعضی از آن روایات را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف امالی نقل کرده، اینها را مرحوم صدوق مشخص کرد که در فلان روز جمعه، فلان روز شعبان یا فلان ماه مبارک رمضان ما این مجلس را داشتیم شاگردان در حضور او مینشستند و ایشان این حوادث را نقل میکرد؛ امالی میکرد [و] املاء میکرد. یک روایت مبسوطی در ذیل همین مجلس 73 هست که ابن عباس میگوید: «انَّ رسولَ الله(صلی الله علیه و آله وسلم) کانَ جالسا ذاتَ یوم و عنَده علیٌ و فاطمةُ و الحسنُ و الحسینُ(علیهم السّلام) فقال اللهمَّ اَنَّکَ تَعَلمُ اَنَّ هولاءِ اهل بَیتی و اکرمُ الناس علیه فأحِب مَن اَحَبَّهم و اَبغض مَن ابغضَهم و والِ مَن والاهُم و عادَ مَن عاداهم و اعِن مَن اَعانَهم واجَعَلهم مُطَهَّرین مِن کلِ رجسٍ معصومینَ مِن کلِ ذنبٍ وَ اَیّدهم بروحِ القدس منک» بعد فرمود «یا علی انتَ امامُ اُمَّتی و خَلیفتی علیها بَعدی و انت قائدُ المؤمنینَ الی الجنةِ کَاَنّی انظُر الی ابنَتی فاطمة قد اَقبَلَت یومَ القیامةِ علی نجیبٍ مِن نور عن یمیِنها سَبعون الف مَلَک و عن یسارِها سبعونَ الف ملک و بین یدیها سبعون الفَ ملک و خَلفَها سبعون الف ملک تَقُودُ مُؤمِناتُ اُمتی الی الجنةِ فَایّما امرأةٍ صَلَّت فی الیومِ و اللیلةِ خمس صلوات و صامت شهَر رمضان و حَجَّت بیتَ الله الحرامِ وَ زَکّت ماَلها و اطاَعت زَوجَها و واَلتَ عِلیاً بعدی» اگر این کارها که اینها جزء واجبات اولیه است اینها را انجام داد و معاصی هم داشت که البته گرچه در این روایت نیامده معاصی داشت «دَخَلَت الجنةَ بشفاعةِ ابنتی فاطمة و اِنّها لَسَیدةُ نساءِ العالمین فقیل یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلم) هی سیدة النساء عاَلِمها»؛ اینکه شما فرمودید سیدة النساء العالمین یعنی نسبت به امت مرحومه این سیده نساست یا نه نسبت به همه، این در بین این امت سیده نساست یا نسبت به همه زنان عالم «فقالَ(علیه السّلام) ذاک لِمریم بنتِ عمران»؛ اینکه سؤال کردی «سیده نساء عالمی عصرها» آن برای مریم است که این سیدة نساء عالمین عصر خودش است «فامّا ابنتی فاطمةَ فهی سیدة النساء العالمین مِن الاولینَ و الآخرین» خب حالا ذیلش فضیلتهای حضرت را هم یاد میکند که فرشتهها به محراب او میآیند و به او سلام عرض میکنند و امثال ذلک.
حضرت مریم و مسیح(علیهما السلام)مصطفای علی العالمین
یعنی این دارد چنین مخالفت روشنی با آیه بیان میکند یا اینطور نیست یا آیه غیر از آن را نمیخواهد بگوید آیه آن اصطفای اولی اصطفای نفسی است ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ یعنی تو صفوة اللهی، این اصطفای دوم که اصطفای جهانی است آن را آیاتی که میگوید عیسی و مادرش مریم و پسرش دو تایی آیه های جهانیاند، مشخص میکند که منظور از این صفوه جهانی بودن از این حیث است که بدون همسر، مادر میشود، نه در معارف نه در علوم نه در عبادات و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: نه دیگر ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ﴾ اگر لازم بود که میگفت «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ عَلَی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» نظیر همان آیهٴ اصطفا که ﴿إِنَّ اللّهَ اصْطَفَی آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَی الْعَالَمِینَ﴾ دیگر تکرار لازم ندارد که، این تکرار معلوم میشود که دو تا اصطفاست.
پرسش:...
پاسخ: آیه هم همین را میخواهد بگوید، روایت هم این را میخواهد بگوید یعنی مریم(علیها السّلام) که صفوةالله است آن صفوه نفسی او که به علم و معنویت و معارف و عبادت او برمیگردد، این زن نسبت به زنان عصر خود صفوة الله است، آن جهت که بدون همسر مادر میشود آن صفوه عالمیان است. از این جهت که بدون همسر مادر شده است هیچ زنی معادل او نیست، حتی زهرا(علیها السّلام) اما از آن جهت که علوم و معارف دارد این صفه زنان عصر خودش هست.
پرسش:...
پاسخ: نه قبل هم همینطور نبود، گاهی میفرماید که این چیز نسبت به گذشته سابقه نداشت، نظیر حضرت یحیی که فرمود: ﴿لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیّاً﴾ حالا ممکن است بعدها یک نام پیدا بشود؛ مسمایی پیدا بشود اما تاکنون کسی به این نام نامیده نشد ولی دربارهٴ حضرت مریم(علیها السّلام) با عیسی فرمود این یک آیت جهانی است، یعنی قبلش هم نبود بعدش هم نیست.
جمع بین دو طائفه از روایات در مورد حضرت زهرا
روایاتی که درباره حضرت زهرا(علیها السلام) است البته فراوان است. این روایتی که در مجلس 73 امالی مرحوم صدوق بود یک روایت کاملی بود و اگر بعضی از روایات دلالت میکند بر اینکه زهرا(علیها السّلام) سیدة النساء هذه الامة است، اینها چون مثبتیناند مقید یکدیگر نیستند. در همین امالی مرحوم صدوق در مجلس 88 حدیثی ایشان نقل میکنند از امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) اصبغبننباته میگوید که امیرالمؤمنین(علیه السّلام) در بعضی از خطبش فرمود: «اَیّها الناس اِسمَعُوا قُولی و اعقَلُوه عَنّی فاِنّ الفِراقَ قریبٌ أنا امام البَریةِ و وصیُ خیرِ الخَلیقةِ و زوجُ سیدةِ نساءِ هذه الامةِ و ابوُ العترةِ الطاهرةِ» این معنایش آن نیست که حضرت امیر میخواهد بفرماید که فاطمه زهرا(علیها السلام) سیده نساء هذه الامة است و این هم مفهوم دارد که سیده نساء عالمیان نیست، برای اینکه اینها مثبتیناند و احدهما مقید دیگر نیست، نشانهاش آن است که در نهجالبلاغه نامهٴ 28 که در این نامه حضرت امیر، امویان را مخاطب قرار میدهد و برای معاویه(علیه اللعنة) چیز مینویسد آنجا بسیاری از مسائل سیاسی را نقل میکند، میفرماید اولاً شما چه موقع سیاستمدار بودید و خانواده ما با خانواده شما خیلی فرق میکند و این مفاخر را ذکر میکند. فرمود خیلیها کشته میشوند؛ اما وقتی از خانواده ما کسی در راه دین کشته شدند میشود سیدالشهداء و همچنین مفاخر را ذکر میکند تا میرسد به اینجا میفرماید که «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» که این از جملههای بلند این خطبه است که ابن ابی الحدید این جمله را اینچنین معنا میکند که «أنهم عبیدالله و أن الناس عبیدهم» ؛ منتها از آن جهت که حق تعلیم و تربیت دارند و از آن باب باشد. فرمود مردم، دستساخت مایند ما دست پرورده خداییم، مردم را ما ساختیم این در آن توقیع مبارک حضرت حجت(سلام الله علیه) هست، ظاهراً مرحوم امینی(رضوان الله علیه) در اعیانالشیعه در جریان حضرت حجت(سلام الله علیه) هم این توقیع مبارک را نقل میکردند که از حضرت سؤال کردند ما در زمان غیبت از شما چگونه بهره میبریم، فرمود که «نَحن صَنائِعُ ربّنا و الخلقُ بعد صنائعنا» و معاویه حضرت فرمود که «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا، وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» آن هم «صنائعنا» نفرمود «صَنَائِعُ لَنَا لَمْ یَمْنَعْنَا قَدِیمَ عِزِّنَا وَ عَادِیَّ طَوْلِنَا عَلَی قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْنَاکُمْ بِأَنْفُسِنَا» بعد روابط نژادی را بازگو میکنند، آنگاه فرمود: «وَ لَسْتُمْ هُنَاکَ! وَ أَنَّی یَکُونُ ذلِکَ» ما با شما یکسان نیستیم برای اینکه «مِنَّا النَّبِیُّ وَ مِنْکُمُ الْمُکَذِّبُ، وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ مِنْکُمْ أَسَدُ الْأَحْلاَفِ، وَ مِنَّا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْکُمْ صِبْیَةُ النَّارِ، وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، وَ مِنْکُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ، فِی کَثِیرٍ مِمَّا لَنَا وَ عَلَیْکُمْ» از این بیان حضرت معلوم میشود که آنچه مرحوم صدوق در آن مجلس 88 امالی فرمودند که حضرت فرمود من زوج سیده نساء این امت هستم ، این مفهوم ندارد که فاطمه(علیها السّلام) سیده نسای این امت است و سیده نسای امم قبل نیست، با اینکه خود حضرت در نهج البلاغه اینچنین میفرماید که «مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» یک روایت هم که از نبی(صلوات الله علیه) رسیده است، صریحاً مشخص کرد که «سیدةِ النساءِ الاولین و الآخرین» .
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است