- 455
- 1000
- 1000
- 1000
نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی، جلسه سوم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی»، جلسه سوم، سال 1390
در جلسات گذشته قسمتی از حدیثی از امام باقر علیهالسلام به نقل از جابر بن یزید جعفی را تلاوت کردیم و توضیحات مختصری درباره آن عرض کردیم.؛ به این فراز رسیدیم که حضرت می فرمایند: «وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ؛ فَلَا تَحزن؛؛ اگر کسی تو را؛ ستایش کرد خیلی شاد نشو و اگر کسی تو را نکوهش کرد خیلی نگران نشو!»
انسان طبعا دوست دارد که در میان مردم خوشنام باشد و او را با ویژگیهای برتر انسانی بشناسند و دیگران هم به همین صورت از او یاد کنند، و برعکس، از اینکه او را پیش رو یا پشتسرش مذمت کنند، بدش می آید. آیا انسان باید اینگونه باشد که از تعریفکردن دیگران خوشنود شود و از مذمت دیگران ناراحت؟ آیا انسان باید به کارهایی بپردازد که موجب می شود مردم از او تعریف کنند و از کارهایی که موجب نکوهش او می شود خودداری کند؟ یا بهتر این است که انسان خوبیهایش را پنهان کند و عیوبش را آشکار کند؟
معمولا انسانها مایلاند که مردم آنها را دوست داشته باشند و اگر زشتی و عیبی دارند کسی متوجه آن نشود. از طرف دیگر در روایاتی آمده است که انسان نباید خودنمایی کند و کار خوبش را برای مردم آشکار کند؛ چراکه در معرض ریا قرار می گیرد و اگر خواستند از شما تعریف کنند نباید به آنها مجالِ این کار را بدهید. در روایت معروفی آمده است که: «احْثُوا التراب فی وجوه المدّاحین؛ خاک به صورت کسانی بپاشید که خیلی شما را مدح می کنند.»؛ یعنی اجازه ندهید این افراد مجال تعریف کردن پیدا کنند.
در ابتدا ممکن است جمع بین این نکات مشکل به نظر آید. از یک طرف انسان باید خوبیهایش را پنهان کند و عیبهایش را آشکار، و از طرف دیگر خدا راضی نیست که اسرار بندهاش فاش شود. چگونه می توان بین این دو جمع کرد؟
صرف نظر از ادله تعبدی، می توان با یک نگاه عقلی هم به مسأله نگاه کرد. قوام زندگی اجتماعی ما انسانها به ارتباطات اجتماعی است. اگر ارتباط با دیگران نباشد، نه زندگی مادی انسان دوام پیدا می کند و نه پیشرفتهای معنوی نصیب او می شود. هر کس اندکی تأمل کند می فهمد که ما انسانها نمی توانیم نیازهای شخصیمان را به تنهایی رفع کنیم و باید به کمک دیگران زندگی کنیم. یکی از نعمتهای بزرگی که خدای متعال به ما انسانها می دهد این است که عیبهای ما را می پوشاند؛ چراکه اگر عیبها آشکار شود و همه از کاستیها، عیوب و زشتکاریهای همدیگر مطلع شوند هیچکس به هیچکس محبت نمی ورزد. در روایت آمده است که: «لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم؛ اگر پرده از روی کار شما برداشته شود کسی حاضر نمی شود جنازه شما را دفن کند.»؛ پس این نعمتی الهی است که عیوب ما را مخفی می دارد، حتی شرعا اجازه نمی دهد ما عیوبمان را به دیگران بگوییم.
در جلسات گذشته قسمتی از حدیثی از امام باقر علیهالسلام به نقل از جابر بن یزید جعفی را تلاوت کردیم و توضیحات مختصری درباره آن عرض کردیم.؛ به این فراز رسیدیم که حضرت می فرمایند: «وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ؛ فَلَا تَحزن؛؛ اگر کسی تو را؛ ستایش کرد خیلی شاد نشو و اگر کسی تو را نکوهش کرد خیلی نگران نشو!»
انسان طبعا دوست دارد که در میان مردم خوشنام باشد و او را با ویژگیهای برتر انسانی بشناسند و دیگران هم به همین صورت از او یاد کنند، و برعکس، از اینکه او را پیش رو یا پشتسرش مذمت کنند، بدش می آید. آیا انسان باید اینگونه باشد که از تعریفکردن دیگران خوشنود شود و از مذمت دیگران ناراحت؟ آیا انسان باید به کارهایی بپردازد که موجب می شود مردم از او تعریف کنند و از کارهایی که موجب نکوهش او می شود خودداری کند؟ یا بهتر این است که انسان خوبیهایش را پنهان کند و عیوبش را آشکار کند؟
معمولا انسانها مایلاند که مردم آنها را دوست داشته باشند و اگر زشتی و عیبی دارند کسی متوجه آن نشود. از طرف دیگر در روایاتی آمده است که انسان نباید خودنمایی کند و کار خوبش را برای مردم آشکار کند؛ چراکه در معرض ریا قرار می گیرد و اگر خواستند از شما تعریف کنند نباید به آنها مجالِ این کار را بدهید. در روایت معروفی آمده است که: «احْثُوا التراب فی وجوه المدّاحین؛ خاک به صورت کسانی بپاشید که خیلی شما را مدح می کنند.»؛ یعنی اجازه ندهید این افراد مجال تعریف کردن پیدا کنند.
در ابتدا ممکن است جمع بین این نکات مشکل به نظر آید. از یک طرف انسان باید خوبیهایش را پنهان کند و عیبهایش را آشکار، و از طرف دیگر خدا راضی نیست که اسرار بندهاش فاش شود. چگونه می توان بین این دو جمع کرد؟
صرف نظر از ادله تعبدی، می توان با یک نگاه عقلی هم به مسأله نگاه کرد. قوام زندگی اجتماعی ما انسانها به ارتباطات اجتماعی است. اگر ارتباط با دیگران نباشد، نه زندگی مادی انسان دوام پیدا می کند و نه پیشرفتهای معنوی نصیب او می شود. هر کس اندکی تأمل کند می فهمد که ما انسانها نمی توانیم نیازهای شخصیمان را به تنهایی رفع کنیم و باید به کمک دیگران زندگی کنیم. یکی از نعمتهای بزرگی که خدای متعال به ما انسانها می دهد این است که عیبهای ما را می پوشاند؛ چراکه اگر عیبها آشکار شود و همه از کاستیها، عیوب و زشتکاریهای همدیگر مطلع شوند هیچکس به هیچکس محبت نمی ورزد. در روایت آمده است که: «لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم؛ اگر پرده از روی کار شما برداشته شود کسی حاضر نمی شود جنازه شما را دفن کند.»؛ پس این نعمتی الهی است که عیوب ما را مخفی می دارد، حتی شرعا اجازه نمی دهد ما عیوبمان را به دیگران بگوییم.
تاکنون نظری ثبت نشده است