- 47
- 1000
- 1000
- 1000
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام، 6
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام» جلسه ششم: هوای نفس اصلی ترین عامل انحراف، سال 1394
با توجه به مواردی که از نهجالبلاغه خوانده شد و آیات و روایات دیگر، به این نتیجه میرسیم که اصلیترین عامل برای لغزش انسان، هوای نفس است، و دنیا و جلوههای آن متعلقات هوای نفس را مشخص میکنند، که البته انواع مختلفی دارند و نسبت به سنین، مناطق و اصناف مختلف، متفاوت است. همچنین کار شیطان نیز در واقع تقویت همان انگیزه و هوای نفس است؛ یعنی اگر ما هیچ میلی به انجام گناهی نداشته باشیم، شیطان نمیتواند ما را به آن عمل وادار کند. فرض این است که کاری اختیاری است و باید خود انسان بخواهد و شیطان تنها انسان را وادار میکند که خودش تصمیم بگیرد. بنابراین باید بخواهد و نوعی تمایل به آن داشته باشد تا آن را تحقق ببخشد. شیطان درباره کاری که انسان به آن هیچ میلی ندارد و یا از آن بدش میآید، کاری نمیتواند بکند. پس در واقع نقش شیطان، بیدار کردن یک میل خفته، تقویت یک گرایش یا علاقه و کارهایی مثل آن است. بررسی آیات قرآن و روایات و همچنین خطبههایی که از نهجالبلاغه تلاوت کردیم نیز ما را به این نتیجه میرساند که کار شیطان در واقع تقویت همین خواستهها و چیزهایی است که به دنبال این تقویت میباشد.
بررسی استقرایی نیز ما را به این نتیجه میرساند که همه موارد انحراف به این سه عامل برمیگردد و در میان این سه عامل نیز هوای نفس عامل اصلی است. به عبارت دیگر، برای به فعلیت رسیدن میل طبیعی انسان، دنیا میتواند مُعِدّ باشد و شیطان نیز آن میل را تقویت میکند، اما مقتضی و سبب آن هوای نفس است. بنابراین اگر انسان هوای نفس نمیداشت، دلش نمیخواست و تمایل پیدا نمیکرد، هیچ کدام از ایندو (دنیا و شیطان) به تنهایی نمیتوانستند انسان را به کاری وادار کنند. پس اصل هوای نفس است و آنهای دیگر جنبههای کمکی و شرطی دارند.
با توجه به مواردی که از نهجالبلاغه خوانده شد و آیات و روایات دیگر، به این نتیجه میرسیم که اصلیترین عامل برای لغزش انسان، هوای نفس است، و دنیا و جلوههای آن متعلقات هوای نفس را مشخص میکنند، که البته انواع مختلفی دارند و نسبت به سنین، مناطق و اصناف مختلف، متفاوت است. همچنین کار شیطان نیز در واقع تقویت همان انگیزه و هوای نفس است؛ یعنی اگر ما هیچ میلی به انجام گناهی نداشته باشیم، شیطان نمیتواند ما را به آن عمل وادار کند. فرض این است که کاری اختیاری است و باید خود انسان بخواهد و شیطان تنها انسان را وادار میکند که خودش تصمیم بگیرد. بنابراین باید بخواهد و نوعی تمایل به آن داشته باشد تا آن را تحقق ببخشد. شیطان درباره کاری که انسان به آن هیچ میلی ندارد و یا از آن بدش میآید، کاری نمیتواند بکند. پس در واقع نقش شیطان، بیدار کردن یک میل خفته، تقویت یک گرایش یا علاقه و کارهایی مثل آن است. بررسی آیات قرآن و روایات و همچنین خطبههایی که از نهجالبلاغه تلاوت کردیم نیز ما را به این نتیجه میرساند که کار شیطان در واقع تقویت همین خواستهها و چیزهایی است که به دنبال این تقویت میباشد.
بررسی استقرایی نیز ما را به این نتیجه میرساند که همه موارد انحراف به این سه عامل برمیگردد و در میان این سه عامل نیز هوای نفس عامل اصلی است. به عبارت دیگر، برای به فعلیت رسیدن میل طبیعی انسان، دنیا میتواند مُعِدّ باشد و شیطان نیز آن میل را تقویت میکند، اما مقتضی و سبب آن هوای نفس است. بنابراین اگر انسان هوای نفس نمیداشت، دلش نمیخواست و تمایل پیدا نمیکرد، هیچ کدام از ایندو (دنیا و شیطان) به تنهایی نمیتوانستند انسان را به کاری وادار کنند. پس اصل هوای نفس است و آنهای دیگر جنبههای کمکی و شرطی دارند.
تاکنون نظری ثبت نشده است