display result search
منو
آفات علم آموزی

آفات علم آموزی

  • 1 تعداد قطعات
  • 59 دقیقه مدت قطعه
  • 219 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با موضوع «آفات علم آموزی»، سال 1394

در چنین مجالسی هم باید از عواطف و عشق انسان به خداوند و اولیای خدا استفاده کرد و هم پایه‌های معرفتی ایمان به خدا را تقویت نمود. البته دو مقوله محبت و معرفت، ارتباط تعاملی با هم دارند و هر چه قدر محبت بیشتر شود، علاقه به شناخت افزایش می‌یابد و هر اندازه معرفت بیشتر شود، به همراه خود محبت بیشتری می‌آورد.
اما یک سؤال اساسی این است که آیا انسان می تواند به همه امور، علم پیدا کند؟ قطعا جواب منفی است؛ چرا که برخی از بزرگان که ده‌ها سال از عمر خود را صرف علم اندوزی کرده‌اند، اذعان کرده‌اند که تنها خوشه‌ای از خرمن علم برچیده‌اند.
البته طبیعی است به بهانه این که نمی‌توان به همه امور علم پیدا کرد، نمی‌توان علم‌یابی و کسب معرفت را کنار گذاشت، لذا باید انتخاب کرد و آن اموری را که نقش بیشتری در زندگی و سعادت ابدی ما دارند، انتخاب کنیم؛ همان اموری که عدم شناخت نسبت به آن‌ها می‌تواند ضرر جبران‌ناپذیری داشته باشد.
مسائل دین، همه ابعاد زندگی انسان را فرا گرفته است؛ از شک در نماز گرفته تا مسائلی که مربوط به سرنوشت جامعه چند ده میلیونی می‌شود. البته از آن جا که قرآن، عمل بر اساس علم را تجویز کرده و گفته که ظن و گمان، آدمی را از حق بی نیاز نمی‌کند و صد البته که بسیاری از امور غیر یقینی برای ما وجود دارند که باید تکلیف خود در آن را مشخص کنیم، مرجع تقلید اعلم را برمی‌گزینیم تا عمل ما از روی جهل نباشد؛ حال اگر سخن مرجع تقلید مطابق با واقع بود که مصیب هستیم و اگر نبود هم معذور خواهیم بود.
اما باید توجه داشت که با محتوای رساله عملیه، نیاز ما مرتفع نمی‌شود و در بسیاری از موارد در تطبیق موضوعات و تشخیص موارد، اختلافات زیادی بین افراد پیش می‌آید. البته این اختلافات، همیشه ساده نیست و گاه به تکفیر دیگران نیز انجامیده است.
گاه این سؤال مطرح می‌شود که چرا اهل بیت (ع) طوری همه مطالب را بیان نکرده‌اند که جهل و شکی باقی نماند؛ البته ممکن است جواب داده شود ظالمین که حقوق آن‌ها را غصب کردند، مانع چنین کاری شدند؛ اما وقتی می‌بینیم حتی آیات قرآن نیز تصریح می‌کند که خداوند آیات قرآن را محکم و متشابه نازل کرده است و کسانی که انحرافی در دل دارند، آیات متشابه را آن گونه که می‌خواهند تأویل و تفسیر می‌کنند، متوجه می‌شویم که حکمتی در کار است.
گاهی متشابه بودن آیات، به خاطر این است که برخی مطالب طبیعتشان به گونه‌ای است که نمی‌توان آن‌ها را در قالب الفاظ بیان کرد، اما دلیل مهم‌تر این است که وجود آیات متشابه در قرآن کریم سبب می‌شود تا زمینه امتحان که لازمه آفرینش است، فراهم شود.
قبل از انقلاب، باب شناخت بسیاری از وظایف بر ما مسدود بود و در خصوص مسائل سیاسی و اجتماعی، تکلیفی بر عهده خود احساس نمی‌کردیم، اما یکی از برکات فراوان انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) این بود که اولا به ما آموخت که در مسائل اجتماعی نیز وظیفه داریم و ثانیا باید در خصوص این موارد مطیع اولی الامر و رهبر جامعه باشیم.
اگر روزی حتی علمای ما نسبت به وظایف سیاسی بی‌تفاوت بودند، اما امروز به برکت تلاش‌های امام راحل (ره)، می‌دانیم که در خصوص همه مسائل سیاسی از مسأله هسته‌ای گرفته تا معاملات بانکی و قاچاق کالا و نظایر آن وظیفه داریم؛ از طرفی خدا از عمل بدون علم نهی کرده است. لذا همان‌گونه که در مسائل فردی و احکام کلی به مرجع تقلید رجوع می‌کردیم، در عرصه اجتماعی نیز باید به ولی فقیه رجوع کنیم و حتی علما و مراجع نیز باید در این زمینه از رهبری تبعیت کنند.
علی‌رغم این که تکلیف ما در احکام کلی و اجتماعی روشن است، اما بسیاری از مسائل وجود دارد که ربطی به این احکام ندارد. لذا باید در تحقیق و شناخت، سستی و مسامحه نکنیم، و مهم‌تر این که مراقب خواهش‌های نفسانی و خواست دل باشیم، چرا که گاه انسان می‌تواند بفهمد، اما چون دلش چیز دیگری را می‌خواهد، دنبال شناخت نرفته و توجیه می‌کند.
افرادی چند سال را در شعب ابی‌طالب که حتی آب برای نوشیدن به سختی یافت می‌شد، به خاطر ایمانشان گذراندند و سختی‌های آن را تحمل کردند و حتی بعد از آن با مال و جانشان در رکاب پیامبر (ص) در جنگ‌ها حاضر شدند؛ اما همین افراد بعد از رحلت رسول خدا (ص)، سفارش پیامبر (ص) و واقعه غدیر و تبریک گفتن‌های خود به امیرالمؤمنین (ع) را فراموش کردند و در سقیفه حق علی (ع) را غصب کردند. بسیار مشکل است که گفته شود همه آن‌ها، از همان اول ایمان نیاورده بودند و نقش بازی می‌کردند و تحمل این همه مصیبت و رنج و شرکت در جنگ‌های خطرناک همه نقشه بوده است.
مسامحه در تشخیص، و تبعیت از دل در مقام انتخاب، ریشه بسیاری از مفاسد جامعه است، نه این که آن‌ها حق را نمی‌شناختند یا شناخت حق برایشان ممکن نبود، بلکه در تشخیصْ سهل انگاری کرده و البته دلشان هم چیز دیگری را می‌خواست. آن‌ها دلشان نمی‌خواست علی (ع) به خلافت برسد، چون سخت‌گیر بود و در جنگ‌ها پدران آن‌ها را کشته بود. یعنی خواست نفسانی آن‌ها مانع شد تا حق را به علی (ع) بدهند و همین کافی بود تا کاری کنند که سبب ایجاد انحرافی عظیم در تاریخ شود.
این امتحاناتْ اختصاصی به صدر اسلام نداشته و ممکن است برای هر کدام از ما اتفاق بیفتد، لذا باید مراقب باشیم تا مبادا خواهش‌های دل، ما را بفریبد و در دام شیطان بیفتیم.
باید همیشه با خود بیندیشیم که چه عاملی سبب شد فلان مطلب و سخن فلان شخص را بپذیریم؟ آیا حق‌طلبی ما بود یا از آن که رفیق ما و هم حزبی ماست، سخنش را قبول کردیم؟! چه عاملی سبب شد که فلان کار را انجام دهیم؟ آیا خواست نفسانی ما در آن نقش داشته یا خیر؟

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 59:46

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی