- 5242
- 1000
- 1000
- 1000
عوامل ترقی و انحطاط انسان، جلسه اول
سخنرانی آیت الله مصباح یزدی با عنوان "عوامل ترقی و انحطاط انسان"، جلسه اول، سال 1395
هدف از بعثت انبیاء (ع) هدایت انسان ها بود و نزول کتب آسمانی هم به همین منظور بوده است. این هدایت برای این است که انسان ها هرچه بیشتر و بهتر بتوانند به سعادت دنیا و آخرتشان برسند؛ ولی انسان به تنهایی نمی تواند شناخت کاملی نسبت به علت، چگونگی و مقصد این سعادت پیدا کند.
انبیاء در مقام هدایت دو کار باید انجام دهند: یکی اینکه حقایقی را که بشر نمی داند به ایشان تعلیم دهند و دیگر اینکه انسان ها را مطلع سازند نسبت به چیزهایی که در عمل بایستی آن ها را رعایت کند. کاستی شناخت بشر در مقام عمل بیشتر از باورهاست چون دامنه عمل بسیار گسترده تر است.
انبیاء برای بیان باورها برای مردم راهی جز استفاده از عقل مردم ندارند. انسان باید سعادت را با رفتار و تلاش خود به دست آورد و خوشبختی و سعادت انسان در گرو رفتار اختیاری انسان و انتخاب اوست. کار انبیاء در عرصه ارزش ها این بود که به ما بفهمانند که چه کاری به سعادتمان کمک می کند (هم در دنیا که مقدمه ای برای آخرت است و هم در آخرت که مقصد اصلی است).
انبیاء سه وظیفه دارند: یکی ابلاغ رسالت است؛ به این بیان که پیامی را که از خداوند دریافت کرده اند را به مردم برسانند. وظیفه دوم و سوم انذار و تبشیر است. چیزی که انسان را وادار به عمل می کند یا امید است یا انذار که غالبا انذار موثرتر است. سخن انبیاء برای افرادی که راهی به عالم غیب ندارند می تواند حجت باشد. قرآن شیوه های مختلفی به کار می گیرد تا این وظیفه انبیاء به نحو احسن انجام بگیرد و هدف از بعثت به طور کامل محقق شود. بخشی از قرآن مربوط به اعتقادات اصلی توحید و نبوت و معاد است و قرآن برای بیان این ها از برهان استفاده می کند.قرآن برای این آمده است که ما را هدایت کند و یکی از ابزارهای هدایت این است که ما را متوجه فلان قصه تاریخی کند. در قرآن اصل بر هدایت است و آنچه برای قرآن مطلوبیت ذاتی دارد هدایت انسان است.
هدف از بعثت انبیاء (ع) هدایت انسان ها بود و نزول کتب آسمانی هم به همین منظور بوده است. این هدایت برای این است که انسان ها هرچه بیشتر و بهتر بتوانند به سعادت دنیا و آخرتشان برسند؛ ولی انسان به تنهایی نمی تواند شناخت کاملی نسبت به علت، چگونگی و مقصد این سعادت پیدا کند.
انبیاء در مقام هدایت دو کار باید انجام دهند: یکی اینکه حقایقی را که بشر نمی داند به ایشان تعلیم دهند و دیگر اینکه انسان ها را مطلع سازند نسبت به چیزهایی که در عمل بایستی آن ها را رعایت کند. کاستی شناخت بشر در مقام عمل بیشتر از باورهاست چون دامنه عمل بسیار گسترده تر است.
انبیاء برای بیان باورها برای مردم راهی جز استفاده از عقل مردم ندارند. انسان باید سعادت را با رفتار و تلاش خود به دست آورد و خوشبختی و سعادت انسان در گرو رفتار اختیاری انسان و انتخاب اوست. کار انبیاء در عرصه ارزش ها این بود که به ما بفهمانند که چه کاری به سعادتمان کمک می کند (هم در دنیا که مقدمه ای برای آخرت است و هم در آخرت که مقصد اصلی است).
انبیاء سه وظیفه دارند: یکی ابلاغ رسالت است؛ به این بیان که پیامی را که از خداوند دریافت کرده اند را به مردم برسانند. وظیفه دوم و سوم انذار و تبشیر است. چیزی که انسان را وادار به عمل می کند یا امید است یا انذار که غالبا انذار موثرتر است. سخن انبیاء برای افرادی که راهی به عالم غیب ندارند می تواند حجت باشد. قرآن شیوه های مختلفی به کار می گیرد تا این وظیفه انبیاء به نحو احسن انجام بگیرد و هدف از بعثت به طور کامل محقق شود. بخشی از قرآن مربوط به اعتقادات اصلی توحید و نبوت و معاد است و قرآن برای بیان این ها از برهان استفاده می کند.قرآن برای این آمده است که ما را هدایت کند و یکی از ابزارهای هدایت این است که ما را متوجه فلان قصه تاریخی کند. در قرآن اصل بر هدایت است و آنچه برای قرآن مطلوبیت ذاتی دارد هدایت انسان است.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان