- 173
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه پنجاه و چهارم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه پنجاه و چهارم، سال 1386
عرض کرده بودم که در مناجات عارفین بیشتر روی دو مفهوم تکیه شده است؛ معرفت الهی و محبت الهی. البته الفاظ دیگری هم هست که مترتّب بر همینها میشود؛ مثل شوق، انس و مانند اینها. از این جهت ؛ بحثی مطرح کردیم و نتیجه گرفتیم که بعضی از مراتب معرفت، در گروِ محبت است. وقتی انسان محبت داشته باشد استعداد این را پیدا میکند که مراتب عالی معرفت را پیدا کند، ولی بعضی از مراتب معرفت هم هست که شرط آن محبت است. تقریباً رابطهی بین اینها یک نوع تاثیر و تأثر متقابل است، منتها دارای مراتب است. ؛ محبت در معرفت تأثیر میگذارد و باز آن مرتبهی معرفت، موجب محبت بیشتر میشود تا برسد به عالیترین مرتبهی محبت که مخصوص اولیاء خداست. مطالبی که در ضمن این مناجاتها آمده، برای ما میتواند خیلی امیدبخش باشد. میتواند ایجاد انگیزه کند و توجه ما را به مقامات اولیاء خدا جلب کند. شوق رسیدن به آنها را در ما ایجاد کند و در نهایت، همتمان بلندتر شود.
زندگی مادی همت انسان را پایین میآورد و آدمی را به پستی میکشاند. ممکن است انسان با این که مؤمن است، ولایت دارد، اهل محبت است و تحصیلات دینی هم دارد، گاهی شرایط مالی زندگی آنچنان او را پست کند که مثل یک چارپا شود. این خیلی پستی است که انسان با این همه نعمتهایی که خدا به او داده؛ مثل عقل و معرفت، ولایت، استعداد، شرایط زندگی در حکومت اسلامی و وجود علمای بزرگوار، باز هم احساس کند که مثل یک چهارپاست. اگر نباشد توجه به این معارفی که در کلمات اهلبیت علیهم السلام آمده، انسان همینطور پست و آلوده میشود. برای همهی انسانها حیف است اما برای ما خیلی بیشتر! مگر در میان شش میلیارد انسان، چند درصد از مردم این امکانات برایشان فراهم شده؟ و با اینکه خدای متعال اینها را به ما لطف و عنایت کرده، ما برگردیم به آن حیوانیت؟! إِنْ هُمْ إِلاّ کَالْأَنْعامِ، ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ. این است که وجود این مناجاتها و کلمات واقعا نعمت بزرگی است و باید قدرش را دانست. حتی اگر انسان عباراتش را هم بخواند و حالش مساعد هم نباشد، در عمق ذهنش نقش میبندد که چیزهای دیگری هم هست و آدمیت فقط حیوانیت نیست.
عرض کرده بودم که در مناجات عارفین بیشتر روی دو مفهوم تکیه شده است؛ معرفت الهی و محبت الهی. البته الفاظ دیگری هم هست که مترتّب بر همینها میشود؛ مثل شوق، انس و مانند اینها. از این جهت ؛ بحثی مطرح کردیم و نتیجه گرفتیم که بعضی از مراتب معرفت، در گروِ محبت است. وقتی انسان محبت داشته باشد استعداد این را پیدا میکند که مراتب عالی معرفت را پیدا کند، ولی بعضی از مراتب معرفت هم هست که شرط آن محبت است. تقریباً رابطهی بین اینها یک نوع تاثیر و تأثر متقابل است، منتها دارای مراتب است. ؛ محبت در معرفت تأثیر میگذارد و باز آن مرتبهی معرفت، موجب محبت بیشتر میشود تا برسد به عالیترین مرتبهی محبت که مخصوص اولیاء خداست. مطالبی که در ضمن این مناجاتها آمده، برای ما میتواند خیلی امیدبخش باشد. میتواند ایجاد انگیزه کند و توجه ما را به مقامات اولیاء خدا جلب کند. شوق رسیدن به آنها را در ما ایجاد کند و در نهایت، همتمان بلندتر شود.
زندگی مادی همت انسان را پایین میآورد و آدمی را به پستی میکشاند. ممکن است انسان با این که مؤمن است، ولایت دارد، اهل محبت است و تحصیلات دینی هم دارد، گاهی شرایط مالی زندگی آنچنان او را پست کند که مثل یک چارپا شود. این خیلی پستی است که انسان با این همه نعمتهایی که خدا به او داده؛ مثل عقل و معرفت، ولایت، استعداد، شرایط زندگی در حکومت اسلامی و وجود علمای بزرگوار، باز هم احساس کند که مثل یک چهارپاست. اگر نباشد توجه به این معارفی که در کلمات اهلبیت علیهم السلام آمده، انسان همینطور پست و آلوده میشود. برای همهی انسانها حیف است اما برای ما خیلی بیشتر! مگر در میان شش میلیارد انسان، چند درصد از مردم این امکانات برایشان فراهم شده؟ و با اینکه خدای متعال اینها را به ما لطف و عنایت کرده، ما برگردیم به آن حیوانیت؟! إِنْ هُمْ إِلاّ کَالْأَنْعامِ، ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ. این است که وجود این مناجاتها و کلمات واقعا نعمت بزرگی است و باید قدرش را دانست. حتی اگر انسان عباراتش را هم بخواند و حالش مساعد هم نباشد، در عمق ذهنش نقش میبندد که چیزهای دیگری هم هست و آدمیت فقط حیوانیت نیست.
تاکنون نظری ثبت نشده است