- 369
- 1000
- 1000
- 1000
نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی، جلسه دوم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی»، جلسه دوم، سال 1390
یَا جَابِرُ أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ؛ یا فَلَا تَحزن؛
حدیثی از امام باقر صلواتاللهعلیه را خطاب به جابر بن یزید جعفی که از اصحاب سرّ امام علیهالسلام بود مرور می کردیم. ابتدا امام می فرمایند: «اگر به تو ظلم شد تو به کسی ظلم نکن.»؛ نکتهای که در این نصیحت نهفته این است که گاهی علاوه بر انگیزههای عادی که برای تجاوز به حقوق دیگران در انسانها پیدا می شود شرایطی استثنایی پیش می آید که انگیزه ظلم را تقویت می کند و آن وقتی است که انسان مورد ظلم قرار می گیرد. آن وقت به صورتهای مختلف درصدد برمی آید که به دیگران ظلم کند. حضرت به جابر تذکر می دهند که مراقب باش در چنین مواردی ظلم نکنی.
در جلسه قبل در پایان بحث اشاره کردیم که اصل این؛ مطلب امر صحیحی است که اگر حقی از انسان تضییع شده است آن را استیفا کند. از نظر حقوقی هم صحت این اصل جای تردید ندارد. اما ارزشهایی اخلاقی در کنار این اصل مطرح می شوند که جای تأمل دارند و باید در تشخیص موارد آن دقت کرد.
در اسلام یک سلسله حقوق و در مقابل آن تکالیفی برای اشخاص وضع شده است و هر کس حق دارد حقوق خود را استیفا کند و دیگران هم موظفاند که این حقوق را رعایت کنند و اگر مشاجرهای پیش آمد باید به دادگاه شرعی مراجعه کنند و قاضی موظف است حق مظلوم را استیفا کند و به او بدهد. این قوانین حقوقی برای تنظیم روابط اجتماعی وضع شده تا جلوی ظلمها و تجاوزها تا جایی که امکان دارد گرفته شود و افراد جامعه زندگی نسبتا آرام و مطمئنی داشته باشند تا بتوانند در مسیر تکاملشان قدم بردارند. در کنار این احکام حقوقی یک سلسله مسایل اخلاقی مطرح می شود که اقتضای دیگری دارند. معمولا در کتابهایی که دستنوشت بشر است مسایل حقوقی را در کتابهای حقوق و مسایل اخلاقی را هم در کتابهای اخلاق مطرح می کنند. اما قرآن کریم اینها را با هم ذکر می کند؛ چراکه قرآن کتاب تربیت است و به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد. همانجایی که مسأله حقوقی مطرح می شود یک بعد اخلاقی هم وجود دارد که پرداختن به آن می تواند حتی در تنظیم روابط حقوقی هم موثر باشد. به عنوان نمونه وقتی قرآن احکام طلاق را مطرح می کند لابهلای این احکام حقوقی می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ خدا از دل شما آگاه است سعی نکنید حق دیگری را تضییع کنید»؛ چراکه اگر صرفا انسان به قانون حقوقی توجه کند بسیاری از ارزشهای اخلاقی از او فوت می شود.
یَا جَابِرُ أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ؛ یا فَلَا تَحزن؛
حدیثی از امام باقر صلواتاللهعلیه را خطاب به جابر بن یزید جعفی که از اصحاب سرّ امام علیهالسلام بود مرور می کردیم. ابتدا امام می فرمایند: «اگر به تو ظلم شد تو به کسی ظلم نکن.»؛ نکتهای که در این نصیحت نهفته این است که گاهی علاوه بر انگیزههای عادی که برای تجاوز به حقوق دیگران در انسانها پیدا می شود شرایطی استثنایی پیش می آید که انگیزه ظلم را تقویت می کند و آن وقتی است که انسان مورد ظلم قرار می گیرد. آن وقت به صورتهای مختلف درصدد برمی آید که به دیگران ظلم کند. حضرت به جابر تذکر می دهند که مراقب باش در چنین مواردی ظلم نکنی.
در جلسه قبل در پایان بحث اشاره کردیم که اصل این؛ مطلب امر صحیحی است که اگر حقی از انسان تضییع شده است آن را استیفا کند. از نظر حقوقی هم صحت این اصل جای تردید ندارد. اما ارزشهایی اخلاقی در کنار این اصل مطرح می شوند که جای تأمل دارند و باید در تشخیص موارد آن دقت کرد.
در اسلام یک سلسله حقوق و در مقابل آن تکالیفی برای اشخاص وضع شده است و هر کس حق دارد حقوق خود را استیفا کند و دیگران هم موظفاند که این حقوق را رعایت کنند و اگر مشاجرهای پیش آمد باید به دادگاه شرعی مراجعه کنند و قاضی موظف است حق مظلوم را استیفا کند و به او بدهد. این قوانین حقوقی برای تنظیم روابط اجتماعی وضع شده تا جلوی ظلمها و تجاوزها تا جایی که امکان دارد گرفته شود و افراد جامعه زندگی نسبتا آرام و مطمئنی داشته باشند تا بتوانند در مسیر تکاملشان قدم بردارند. در کنار این احکام حقوقی یک سلسله مسایل اخلاقی مطرح می شود که اقتضای دیگری دارند. معمولا در کتابهایی که دستنوشت بشر است مسایل حقوقی را در کتابهای حقوق و مسایل اخلاقی را هم در کتابهای اخلاق مطرح می کنند. اما قرآن کریم اینها را با هم ذکر می کند؛ چراکه قرآن کتاب تربیت است و به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد. همانجایی که مسأله حقوقی مطرح می شود یک بعد اخلاقی هم وجود دارد که پرداختن به آن می تواند حتی در تنظیم روابط حقوقی هم موثر باشد. به عنوان نمونه وقتی قرآن احکام طلاق را مطرح می کند لابهلای این احکام حقوقی می فرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ خدا از دل شما آگاه است سعی نکنید حق دیگری را تضییع کنید»؛ چراکه اگر صرفا انسان به قانون حقوقی توجه کند بسیاری از ارزشهای اخلاقی از او فوت می شود.
تاکنون نظری ثبت نشده است