- 180
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه سی ام
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه سی ام، سال 1386
سُبْحانَکَ ما اَضْیَقَ الطُّرُقَ عَلى مَنْ لَمْ تُکُنْ دَلیلَهُ وَ ما اَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ؛
منزّهى اى خداوند که چقدر راههاى تو براى کسى که تو راهنماى او نیستى تنگ است و چقدر حق براى کسى که تو راه حق را به او نشان دادهاى واضح و آشکار است.
در بررسى مناجاتهایى از قبیل شعبانیه و خمسة عشر به مفاهیم و معارفى دست مىیابیم که کمتر مورد بحث و گفتوگو قرار گرفتهاند و برخى مىپندارند چنین مفاهیم و معارفى در مکتب اهلبیت علیهم السلام وجود ندارد، به سراغ فرقههاى دیگر رفته تا از این معارف استفاده کنند. به نظر رسید که اگر ما اینگونه مفاهیم را به این دلیل که خودمان صلاحیت فهم و عمل به آنها را نداریم مورد بحث و بررسى قرار ندهیم، یک نوع جفا به اهلبیت علیهم السلام و کلمات ایشان نمودهایم.
در طول تاریخ نیز حفظ آثار اهلبیت علیهم السلام را کسانى عهدهدار بودند که خود چندان بهرهاى نبردهاند. مثلاً کسانى که روایاتى از اهلبیت علیهم السلام نقل کردهاند خود، تعمّق وتفکرى چونشیخ انصارى در آن روایات نداشتهاند، ولى اگر نقل نکرده بودند هرگز شیخ انصارى نیز موفّق به چنین تفقّه و تعمّقى نمىگردید. و در روایت آمده است که: «رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ إِلى مَنْ هُوَ اَفْقَهُ مِنْهُ؛ چهبسا کسانى که فقه را بسوى فقیهتر از خود حمل نمودهاند».
بنابراین نقل و گفتوگو از این معارف و مفاهیم چه بسا وسیلهاى براى استفادهی کسانى گردد که صلاحیت و استعداد داشته و قلبى نورانى دارند و ما نباید مانع رسیدن روایات به آنها شویم، هرچند که خودمان صلاحیت گفتن و فهمیدن و عمل کردن به آنها را نداریم. پس باید افتخار نقل آنها را داشته باشیم تا شاید به برکت شفاعت آن بزرگواران، ما هم بهرهاى ببریم.
بىتردید یکى از وظایف ما این است که خداخواه گشته، معرفت پیدا کرده و راه رسیدن به خدا را پیدا کنیم، این مناجات خداخواهانه است. در این مناجات به دنبال نزدیکترین راه براى رسیدن به خداوند هستیم. چرا که اگر خداوند کسى را هدایت کند، او راه را پیدا نموده و به مقصد مىرسد و ابهامى براى او پیش نخواهد آمد، ولى اگر هدایت خدا در کار نباشد، انسان هر قدر هم که تلاش نماید راه صحیح را پیدا نمىکند و به کجراههها و بیراههها گرفتار مىشود.
در آغاز این مناجات عرض مىکنیم: چقدر ناهموار، تنگ، پرفراز و نشیب و بسته است، راه کسى که خدا راهنماى او نباشد، در مقابل، چقدر واضح و بدون شبهه است راه کسى که خدا او را هدایت کرده باشد. چنین کسى هرگز براى شناخت حق از باطل دچار شبهه و تردید نمىگردد. چرا که چنین فرد هدایتیافتهاى، حق براى او چون آفتاب روشن است و بىهیچ پیچ و خم و فراز و نشیبى آشکار مىگردد و اگر هم پیچ و خم داشته باشد به وضوح آن لطمهاى نمىزند، چرا که گاهى اقتضاى یک راه به ویژه وقتى که نفیس و پرقیمت باشد، سختىها و مشکلاتى است که با گم شدن و گیج بودن تفاوت فراوانى دارد. زیرا گمگشته نمىداند از کدام راه برود و چه بسا به گمان اینکه راه حق مىرود راه باطل را بپیماید. که قرآن در این زمینه مىفرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأخْسَرِینَ أَعْمَالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً؛ آیا زیانکارترین افراد را به شما معرفى کنیم؟ آنان که اعمالى را انجام مىدهند ولى بىراهه مىروند و گمان مىکنند که کار شایسته انجام مىدهند».
سُبْحانَکَ ما اَضْیَقَ الطُّرُقَ عَلى مَنْ لَمْ تُکُنْ دَلیلَهُ وَ ما اَوْضَحَ الْحَقَّ عِنْدَ مَنْ هَدَیْتَهُ سَبیلَهُ؛
منزّهى اى خداوند که چقدر راههاى تو براى کسى که تو راهنماى او نیستى تنگ است و چقدر حق براى کسى که تو راه حق را به او نشان دادهاى واضح و آشکار است.
در بررسى مناجاتهایى از قبیل شعبانیه و خمسة عشر به مفاهیم و معارفى دست مىیابیم که کمتر مورد بحث و گفتوگو قرار گرفتهاند و برخى مىپندارند چنین مفاهیم و معارفى در مکتب اهلبیت علیهم السلام وجود ندارد، به سراغ فرقههاى دیگر رفته تا از این معارف استفاده کنند. به نظر رسید که اگر ما اینگونه مفاهیم را به این دلیل که خودمان صلاحیت فهم و عمل به آنها را نداریم مورد بحث و بررسى قرار ندهیم، یک نوع جفا به اهلبیت علیهم السلام و کلمات ایشان نمودهایم.
در طول تاریخ نیز حفظ آثار اهلبیت علیهم السلام را کسانى عهدهدار بودند که خود چندان بهرهاى نبردهاند. مثلاً کسانى که روایاتى از اهلبیت علیهم السلام نقل کردهاند خود، تعمّق وتفکرى چونشیخ انصارى در آن روایات نداشتهاند، ولى اگر نقل نکرده بودند هرگز شیخ انصارى نیز موفّق به چنین تفقّه و تعمّقى نمىگردید. و در روایت آمده است که: «رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ إِلى مَنْ هُوَ اَفْقَهُ مِنْهُ؛ چهبسا کسانى که فقه را بسوى فقیهتر از خود حمل نمودهاند».
بنابراین نقل و گفتوگو از این معارف و مفاهیم چه بسا وسیلهاى براى استفادهی کسانى گردد که صلاحیت و استعداد داشته و قلبى نورانى دارند و ما نباید مانع رسیدن روایات به آنها شویم، هرچند که خودمان صلاحیت گفتن و فهمیدن و عمل کردن به آنها را نداریم. پس باید افتخار نقل آنها را داشته باشیم تا شاید به برکت شفاعت آن بزرگواران، ما هم بهرهاى ببریم.
بىتردید یکى از وظایف ما این است که خداخواه گشته، معرفت پیدا کرده و راه رسیدن به خدا را پیدا کنیم، این مناجات خداخواهانه است. در این مناجات به دنبال نزدیکترین راه براى رسیدن به خداوند هستیم. چرا که اگر خداوند کسى را هدایت کند، او راه را پیدا نموده و به مقصد مىرسد و ابهامى براى او پیش نخواهد آمد، ولى اگر هدایت خدا در کار نباشد، انسان هر قدر هم که تلاش نماید راه صحیح را پیدا نمىکند و به کجراههها و بیراههها گرفتار مىشود.
در آغاز این مناجات عرض مىکنیم: چقدر ناهموار، تنگ، پرفراز و نشیب و بسته است، راه کسى که خدا راهنماى او نباشد، در مقابل، چقدر واضح و بدون شبهه است راه کسى که خدا او را هدایت کرده باشد. چنین کسى هرگز براى شناخت حق از باطل دچار شبهه و تردید نمىگردد. چرا که چنین فرد هدایتیافتهاى، حق براى او چون آفتاب روشن است و بىهیچ پیچ و خم و فراز و نشیبى آشکار مىگردد و اگر هم پیچ و خم داشته باشد به وضوح آن لطمهاى نمىزند، چرا که گاهى اقتضاى یک راه به ویژه وقتى که نفیس و پرقیمت باشد، سختىها و مشکلاتى است که با گم شدن و گیج بودن تفاوت فراوانى دارد. زیرا گمگشته نمىداند از کدام راه برود و چه بسا به گمان اینکه راه حق مىرود راه باطل را بپیماید. که قرآن در این زمینه مىفرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأخْسَرِینَ أَعْمَالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً؛ آیا زیانکارترین افراد را به شما معرفى کنیم؟ آنان که اعمالى را انجام مىدهند ولى بىراهه مىروند و گمان مىکنند که کار شایسته انجام مىدهند».
تاکنون نظری ثبت نشده است