- 389
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه هفدهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه هفدهم، سال 1386
هیچ کار اختیاری آگاهانه ای نیست که از انسان سر بزند و عامل خوف و رجا در آن تأثیری نداشته باشد. هر کاری که ما انجام می دهیم اگر کار عقلایی و حساب شده باشد، یا به امید نفع و لذتی است یا از ترس وقوع ضرر و خطر و شری است. منتها کسانی که باخدا هستند و ایمان به خدا دارند، به اندازهی معرفتشان نسبت به توحید (به خصوص توحید افعالی) خوف و رجاءشان نسبت به خدا فرق می کند. یعنی امید دارند که خدا! کارهایشان را سامان دهد؛ چه در کارهای دنیوی و چه در کارهای اخروی. امید دارند خدا توفیق دهد که کار خیر انجام دهند و امید دارند در عالم برزخ و قیامت، خدا گناهانشان را بیامرزد و به ثوابی برسند. و همینطور ترس دارند از اینکه خدای متعال مبادا بر آنها غضب کند و در دنیا نعمتهایش را سلب کند و در آخرت به عذاب مبتلا شوند.
البته بعضی از مؤمنین خوف های دیگری هم از بعضی نعمت ها دارند! مثلاً یکی از سنت های الهی، استدراج است. یعنی خدا کسانی را مشمول نعمتی قرار می دهد، اگر قدر نعمت را ندانستند آنها را یک گوشمالی می دهد.اگر تنبیه تأثیری نکرد، خدا نعمتشان را زیاد میکند. قرآن از اینها گله می کند، «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُو»؛ چرا وقتی به ایشان گرفتاری دادیم نیامدند درِ خانهی ما تضرع کنند، «وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ علت اینکه تضرع نکردند و متنبه نشدند برای این است که دلهایشان را قساوت گرفته است. آرام آرام نعمتشان را زیاد میکند. آن قدر زیاد تا این که میگویند: اگر وعدهی انبیاء راست بود، عذاب میشدیم. هر کاری میخواهیم انجام می دهیم اما نعمت های ما زیاد هم می شود؛ پس وعده های انبیاء اساسی ندارد. آن وقت «أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً»؛ این سنت استدراج است و منتهی می شود به اینکه ناگهان خدا آنها را مورد عذاب قرار می دهد. چه بسا عذاب استیصال که نابود می شوند. با توجه به این، بعضی از گناهکاران وقتی می بینند با اینکه مرتکب گناه می شوند نعمت هایشان ادامه دارد می ترسند که نکند مورد استدراج واقع شده باشند؟!
هیچ کار اختیاری آگاهانه ای نیست که از انسان سر بزند و عامل خوف و رجا در آن تأثیری نداشته باشد. هر کاری که ما انجام می دهیم اگر کار عقلایی و حساب شده باشد، یا به امید نفع و لذتی است یا از ترس وقوع ضرر و خطر و شری است. منتها کسانی که باخدا هستند و ایمان به خدا دارند، به اندازهی معرفتشان نسبت به توحید (به خصوص توحید افعالی) خوف و رجاءشان نسبت به خدا فرق می کند. یعنی امید دارند که خدا! کارهایشان را سامان دهد؛ چه در کارهای دنیوی و چه در کارهای اخروی. امید دارند خدا توفیق دهد که کار خیر انجام دهند و امید دارند در عالم برزخ و قیامت، خدا گناهانشان را بیامرزد و به ثوابی برسند. و همینطور ترس دارند از اینکه خدای متعال مبادا بر آنها غضب کند و در دنیا نعمتهایش را سلب کند و در آخرت به عذاب مبتلا شوند.
البته بعضی از مؤمنین خوف های دیگری هم از بعضی نعمت ها دارند! مثلاً یکی از سنت های الهی، استدراج است. یعنی خدا کسانی را مشمول نعمتی قرار می دهد، اگر قدر نعمت را ندانستند آنها را یک گوشمالی می دهد.اگر تنبیه تأثیری نکرد، خدا نعمتشان را زیاد میکند. قرآن از اینها گله می کند، «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُو»؛ چرا وقتی به ایشان گرفتاری دادیم نیامدند درِ خانهی ما تضرع کنند، «وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ علت اینکه تضرع نکردند و متنبه نشدند برای این است که دلهایشان را قساوت گرفته است. آرام آرام نعمتشان را زیاد میکند. آن قدر زیاد تا این که میگویند: اگر وعدهی انبیاء راست بود، عذاب میشدیم. هر کاری میخواهیم انجام می دهیم اما نعمت های ما زیاد هم می شود؛ پس وعده های انبیاء اساسی ندارد. آن وقت «أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً»؛ این سنت استدراج است و منتهی می شود به اینکه ناگهان خدا آنها را مورد عذاب قرار می دهد. چه بسا عذاب استیصال که نابود می شوند. با توجه به این، بعضی از گناهکاران وقتی می بینند با اینکه مرتکب گناه می شوند نعمت هایشان ادامه دارد می ترسند که نکند مورد استدراج واقع شده باشند؟!
تاکنون نظری ثبت نشده است