display result search
منو
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه نهم

لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه نهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 44 دقیقه مدت قطعه
  • 23 دریافت شده
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه نهم، سال 1386

دومین مناجات از مناجات خمسه عشر مناجات الشاکین است یعنی کسانی که نزد خدا شکایت می‌‏کنند. البته این شکایت از امور مادی و دنیوی یا ظلم‏‌هایی که در دنیا به ایشان می‌‏شود نیست. شکایت‏ها از مشکلاتی است که در راه انجام وظایف، تعبّد به خدا و در راه رسیدن به کمال انسان وجود دارد. در این مناجات محور این شکایت‏ها سه چیز است؛ نفس، شیطان و قلبی که سیاه و سخت باشد. این مناجات با این جمله شروع می‌‏شود: «إلهی إلَیْکَ أشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أمَّارَةً»؛ شکایت از نفس امّاره است.
در قرآن هم از زبان حضرت یوسف علیه السلام این اصطلاح به کار رفته است که «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی»؛ اصطلاح«نفس امّاره»؛ از همین‏جا گرفته شده است. أمّارة صیغه‏ی مبالغه از امر است یعنی نفسی که بسیار امر می‏کند، امر به کارِ بد. اجمالاً می‏دانیم عاملی درون ما هست که همواره ما را به کارهای بد دعوت می‏کند امّا باید بدانیم رابطه‏اش با قلب و عقل چیست؟ عمیق‏تر این که اصلاً خدا چرا چنین قوه‏ای را درون ما قرار داده است و چطور می‏‌شود با آن مبارزه و از تأثیرات سوءش جلوگیری کرد؟ یک شیوه‏ی بحث این است که ما آیات را بررسی کنیم و ببینم موارد استعمال نفس کجاست؟ یک راه هم بحث‏های عقلی و بحث‏های علم النفس است که آن هم راه خودش را دارد. اما بالاخره باید دانست این نفس چیست؟ چه طور امر به گناه می‏کند؟ این چه عاملی است که همه‏اش می‏گوید گناه کن؟
از آن وقتی که خودمان را شناختیم یادمان هست که گرسنه و تشنه، یا شاد و ناراحت می‏‌شدیم. این حالاتی که برای ما پیدا می‏شد چیزهایی بود که تحتِ اختیارِمان نبود. من نبودم که به اختیار خودم، خودم را گرسنه یا تشنه می‏کردم؛ یا غضب و شهوت را در خودم ایجاد می‏‌کردم. من نیازی را احساس می‏‌کردم و در اثر آن برانگیخته می‌‏شدم که کاری را انجام بدهم. آن وقت که ما گرسنه می‏‌شدیم، میل داشتیم اطاعت خدا کنیم؟ یا میل داشتیم دشمنی با خدا کنیم؟ یا هیچ کدام؟ گرسنه که می‌‏شدیم می‏‌خواستیم سیر بشویم ولی دیگر فکرش را نمی‏‌کردیم که این حلال است یا حرام است؟! فقط به فکر لذت بودیم. آن عاملی که باعث می‏‌شد که ما غذا بخوریم یا حرکت‏های دیگری انجام بدهیم تا روز آخری که زنده هستیم در ما هست. آیا خودِ این عامل می‏‌گوید چه بخور یا چه نخور، تا حلال باشد و حرام نباشد؟ چه چیز گناه و چه چیز ثواب دارد؟ نه، خود این عامل نمی‏‌گوید حتماً برو گناه بکن، می‏گوید کاری بکن لذت داشته باشد، حلال شد حلال، نشد حرام. چقدر؟ تا آنجایی که بتوانی. اگر ده مرتبه هم گرسنه شدی و اشتها داری باز هم بخور! سایر نیازهای زندگی هم همین طور است. این عوامل، طبیعی است. این که چه وقتی اشتها داشته باشم بستگی به عوامل طبیعی دارد و در اختیار من نیست. رشدِ بدنی، شرایطِ محیط، آب و هوا، عوامل ارثی و... مقدمه می‏‌شود برای کارهای بعدی انسان. در همه‏ی این حالات عاملی درون من هست که می‏گوید این خواسته‏ها را ارضاء کن. این همان من یا «نفس»؛ است. این خواسته‏‌هایی هم که هست خودبه خود شر نیست، بالاخره خوردن در افطار و سحر هم هست، ثواب هم دارد، ارضاء غرائز دیگر هم بعضی اوقات مستحب یا حتی واجب است. خودش فی نفسه امر شرّی نیست.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 44:29

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی