- 55
- 1000
- 1000
- 1000
ولاء ها و ولایت ها در قرآن، 3
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع «ولاء ها و ولایت ها در قرآن»، جلسه سوم: معنای قرب و نزدیکی، سال 1403
جلسه قبل معنا و مفهوم لفظ ولایت را توضیح دادیم که به معنای قرب و نزدیکی و توالی دو چیز با هم، طوری که فاصلهای بین آن نباشد معنا شد که در همه مصادیق آن این جوهر معنایی هست. اما حرف بیشتر از اینها باید تعقیب بشود. وجود ولایت، واقعیت ولایت، حقیقت ولایت اینها باید درک بشود که دقیقاً یعنی چی؟ چون شما یک وقتی درباره یک مفهومی حرف میزنید میگویید مثلاً انسان، بشر چیست این موجود؟ یک وقتی هم از وجودش کاووش میکنید. این چه وجودی دارد؟ چه جوری است. امروز بیشتر آن را میخواهیم بگوییم. این مفهومی که گفتیم به معنای نزدیکی و اتصال و عدم فاصله است اصلاً همچنین چیزی در بیرون موجود هست وجود دارد یا صرف اعتبار ذهنی ماست و ما اعتبار میکنیم. بله این دو تا شیء الان چسبیده ی به هم هستند. توی این شک نداریم ولی درباره بقیه چیزهایی که میگوییم ولایت داریم اعتبار میکنیم. دوست که این نیست که. ناصر که این نیست که. حاکم که این نیست. اعتبار یعنی تعریف یک واقعیت را برداری سر یه چیز دیگر بگذاری که حتماً آن نیست. مثلاً شیر یک واقعیتی است. یک موجودی است. یک حیوانیست که میگویند شجاع است. شما لفظ شیر را برداری به انسان شجاع بگویی میگویند اعتبار کردی. مجاز است، اعتبار است. فرق آ با دروغ در همین است که اگر آنجایی که گذاشتی جایش نیست، تو دروغ گفته ای ولی همان جایی هم که جایش هست انسان شجاع که واقعاً شیر نیست که انسان است ولی تو به آن میگویی شیر. این اعتبار است. پس اعتبار میتواند باشد درست هم باشد. میتواند هم مجاز باشد و اعتبار دروغ باشد، جایی که اصلاً به جا استفاده نکردی. حالا این قرب و نزدیکی و اتصال در غیر از اشیاء مادی و مسائل ملکی اصلاً پیدا میشود یا صرف اعتبار است؟ دارید اعتبار درست میکنید و واقعیت نیست. این کلیتی است که ما در همه الفاظ داریم.
جلسه قبل معنا و مفهوم لفظ ولایت را توضیح دادیم که به معنای قرب و نزدیکی و توالی دو چیز با هم، طوری که فاصلهای بین آن نباشد معنا شد که در همه مصادیق آن این جوهر معنایی هست. اما حرف بیشتر از اینها باید تعقیب بشود. وجود ولایت، واقعیت ولایت، حقیقت ولایت اینها باید درک بشود که دقیقاً یعنی چی؟ چون شما یک وقتی درباره یک مفهومی حرف میزنید میگویید مثلاً انسان، بشر چیست این موجود؟ یک وقتی هم از وجودش کاووش میکنید. این چه وجودی دارد؟ چه جوری است. امروز بیشتر آن را میخواهیم بگوییم. این مفهومی که گفتیم به معنای نزدیکی و اتصال و عدم فاصله است اصلاً همچنین چیزی در بیرون موجود هست وجود دارد یا صرف اعتبار ذهنی ماست و ما اعتبار میکنیم. بله این دو تا شیء الان چسبیده ی به هم هستند. توی این شک نداریم ولی درباره بقیه چیزهایی که میگوییم ولایت داریم اعتبار میکنیم. دوست که این نیست که. ناصر که این نیست که. حاکم که این نیست. اعتبار یعنی تعریف یک واقعیت را برداری سر یه چیز دیگر بگذاری که حتماً آن نیست. مثلاً شیر یک واقعیتی است. یک موجودی است. یک حیوانیست که میگویند شجاع است. شما لفظ شیر را برداری به انسان شجاع بگویی میگویند اعتبار کردی. مجاز است، اعتبار است. فرق آ با دروغ در همین است که اگر آنجایی که گذاشتی جایش نیست، تو دروغ گفته ای ولی همان جایی هم که جایش هست انسان شجاع که واقعاً شیر نیست که انسان است ولی تو به آن میگویی شیر. این اعتبار است. پس اعتبار میتواند باشد درست هم باشد. میتواند هم مجاز باشد و اعتبار دروغ باشد، جایی که اصلاً به جا استفاده نکردی. حالا این قرب و نزدیکی و اتصال در غیر از اشیاء مادی و مسائل ملکی اصلاً پیدا میشود یا صرف اعتبار است؟ دارید اعتبار درست میکنید و واقعیت نیست. این کلیتی است که ما در همه الفاظ داریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است