- 109
- 1000
- 1000
- 1000
ولاء ها و ولایت ها در قرآن، 1
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع «ولاء ها و ولایت ها در قرآن»، جلسه اول: اصول و مبانی دین اسلام، سال 1403
مستحضرید که ما در دین شریف اسلام یک مبانی داریم اصولی داریم که بر اساس آنها آن زیربنا میشود برای بناهای متعددی که در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادیمان شکل میگیرد و از آنجا سبک ما را از دیگریهامان متفاوت میکند. یعنی یک مسلمان اصیل یا یک مسلمانی درست، تو متن مسلمانی اش باید متفاوت باشد از دیگری. نه اینکه مثلاً وقتی به اعتقاداتش رجوع میکنی اعتقادات متفاوتی دارد ولی رفتارهایش عین رفتار دیگریهاست. حالا کفار باشند یا ایسمهای دیگری که پدید آمدن که از اسلام سیراب نیستند، از جای دیگه خودشان درآوردند. آن متن زندگی، سبک زندگی. حالا عرض میکنم هم در حوزه مسائل خانواده و شخصی، هم در مسائل سیاسی اقتصادی حکمرانی باید متفاوت باشد. این رفت و برگشت بین مبانی و این بناها کار سخت دین پژوهانه است. یعنی یک دینپژوه اصیل متبهری باید همین رابطهها را کشف کند. بتواند از آن مبانی درست تا این روبناهای متفاوت از دیگریها، خوب بتواند استدلال کند و کشف کند. اگر این رابطه قطع بشود حتماً آسیب هست. یا عرض میکنم زیربناها و اصول و اساسی ای است که هیچ در بروز تفاوتی با دیگری نکرده است که آن وقت باید بگویی پس چرا میگویی زیربنای این دین. انگار داشته باشی و نداشته باشی هیچ فرقی نمیکند. این را حضرت آقا در طرح کلی هم طرح کرده اند قبلاً، که متن زندگی مسلمان و کافر باهم فرق باید بکند. یک کسی خدا را باور دارد یک کسی ندارد ولی هر دو تای آنها مثل هم زندگی میکنند.
مستحضرید که ما در دین شریف اسلام یک مبانی داریم اصولی داریم که بر اساس آنها آن زیربنا میشود برای بناهای متعددی که در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادیمان شکل میگیرد و از آنجا سبک ما را از دیگریهامان متفاوت میکند. یعنی یک مسلمان اصیل یا یک مسلمانی درست، تو متن مسلمانی اش باید متفاوت باشد از دیگری. نه اینکه مثلاً وقتی به اعتقاداتش رجوع میکنی اعتقادات متفاوتی دارد ولی رفتارهایش عین رفتار دیگریهاست. حالا کفار باشند یا ایسمهای دیگری که پدید آمدن که از اسلام سیراب نیستند، از جای دیگه خودشان درآوردند. آن متن زندگی، سبک زندگی. حالا عرض میکنم هم در حوزه مسائل خانواده و شخصی، هم در مسائل سیاسی اقتصادی حکمرانی باید متفاوت باشد. این رفت و برگشت بین مبانی و این بناها کار سخت دین پژوهانه است. یعنی یک دینپژوه اصیل متبهری باید همین رابطهها را کشف کند. بتواند از آن مبانی درست تا این روبناهای متفاوت از دیگریها، خوب بتواند استدلال کند و کشف کند. اگر این رابطه قطع بشود حتماً آسیب هست. یا عرض میکنم زیربناها و اصول و اساسی ای است که هیچ در بروز تفاوتی با دیگری نکرده است که آن وقت باید بگویی پس چرا میگویی زیربنای این دین. انگار داشته باشی و نداشته باشی هیچ فرقی نمیکند. این را حضرت آقا در طرح کلی هم طرح کرده اند قبلاً، که متن زندگی مسلمان و کافر باهم فرق باید بکند. یک کسی خدا را باور دارد یک کسی ندارد ولی هر دو تای آنها مثل هم زندگی میکنند.
کاربر مهمان