- 1060
- 1000
- 1000
- 1000
چگونه شیعه شدیم؟، جلسه هشتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «چگونه شیعه شدیم؟»، جلسه هشتم، سال 1401
دو نکته را برای شروع عرض کردیم.
اول اینکه ما ان شاء الله در این هشت جلسه سعی میکنیم به این نتیجه برسیم که سؤال جلسه سؤالِ خوبی نیست، ما کار خاصّی نکردهایم که شیعه شدهایم، اگر تشیّع یک کلمه بیش از اسلام باشد معلوم است که به درد نمیخورد، اگر یک کلمه کمتر هم باشد به درد نمیخورد.
«ما چگونه شیعه شدیم؟»، ما که راهی نداشتیم، چون جواب دو ضرب در دو برابر چهار میشود، ان شاء الله به این میرسیم که بررسی کنیم چطور شد که دیگران از اسلام حقیقی جا ماندند.
نکتهی دوم اینکه کم کم پیش میرویم به آنجایی برسیم که معلوم بشود این ماجرا از چه زمانی شروع شد. چون رهبر تشیّع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند بعنوان اسلام و سربازان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، تشیّع از آن روزی شروع شد که اسلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شروع شد، اسلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از قبل از بعثت است.
پدر و مادران امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اخباری از گذشتگان داشتند، خیلی چیزها را میدانستند، آدمهای اندکی خبر داشتند، ولی اوضاع آنقدر سخت بود که نمیتوانستند واضح حرف بزنند.
هنگامی که اسلام شروع شد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند، چون مسئله اسلام خیلی سخت بود.
در یک تیم فوتبال یک نفر نمیتواند بگوید که من به تنهایی گل میزنم، تیم فوتبال به دروازبان و خط دفاعی نیاز دارد، نقاط میانی لازم است.
همین جلسهای که الآن در اینجا اداره میشود، من بگویم خودم به تنهایی میآیم و حرف میزنم، اگر همین بلندگو جلوی من نبود شما صدای من را نمیشنویدید، یک نفر پذیرایی میکند، یک نفر فیلمبراداری میکند، یک نفر چراغ را روشن میکند، شاید چهل نفر کار میکنند تا اتفاقی بیفتد، کارِ یک نفری نیست.
گاهی کارها کوچک است، گاهی مثلاً چای درست کردن برای یک نفر است، این کار را یک نفر دیگر میتواند انجام بدهد. ولی بعضی اوقات کارها بزرگ است و یک نفری نیست، آنجایی که کارها یک نفری نیست باید باهم کمک کنند که انجام بشود.
آن زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند، عرض کردیم که چون قبیلهها به دنبال رقابت با یکدیگر بودند. آن کسی که آبروی بیشتری داشت آن کسی بود که جمعیت بیشتری در قبیله داشت یا شمشیرزن قبیلهی او بیشتر بود یا پول بیشتری داشت یا آن کسی که در ایام حج سفره بزرگتری داشت، چون میگفتند اینها خیلی پولدار و سخاوتمند هستند، یعنی چشم رو هم چشمی بود. حتّی در بتهایشان هم اینطور بود. اینها بت خود را از عقیق درست میکردند، آنها از طلا! بعضیها هم از خرما و بعضیها هم از چوب. طبیعی بود آن کسی که بتش از چوب و خرما بود دیگر خجالت میکشید، آن بتی که از جواهر و عقیق بود را بالا میگذاشتند.
دو نکته را برای شروع عرض کردیم.
اول اینکه ما ان شاء الله در این هشت جلسه سعی میکنیم به این نتیجه برسیم که سؤال جلسه سؤالِ خوبی نیست، ما کار خاصّی نکردهایم که شیعه شدهایم، اگر تشیّع یک کلمه بیش از اسلام باشد معلوم است که به درد نمیخورد، اگر یک کلمه کمتر هم باشد به درد نمیخورد.
«ما چگونه شیعه شدیم؟»، ما که راهی نداشتیم، چون جواب دو ضرب در دو برابر چهار میشود، ان شاء الله به این میرسیم که بررسی کنیم چطور شد که دیگران از اسلام حقیقی جا ماندند.
نکتهی دوم اینکه کم کم پیش میرویم به آنجایی برسیم که معلوم بشود این ماجرا از چه زمانی شروع شد. چون رهبر تشیّع امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند بعنوان اسلام و سربازان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، تشیّع از آن روزی شروع شد که اسلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه شروع شد، اسلام امیرالمؤمنین صلوات الله علیه از قبل از بعثت است.
پدر و مادران امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اخباری از گذشتگان داشتند، خیلی چیزها را میدانستند، آدمهای اندکی خبر داشتند، ولی اوضاع آنقدر سخت بود که نمیتوانستند واضح حرف بزنند.
هنگامی که اسلام شروع شد امیرالمؤمنین صلوات الله علیه همراه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بودند، چون مسئله اسلام خیلی سخت بود.
در یک تیم فوتبال یک نفر نمیتواند بگوید که من به تنهایی گل میزنم، تیم فوتبال به دروازبان و خط دفاعی نیاز دارد، نقاط میانی لازم است.
همین جلسهای که الآن در اینجا اداره میشود، من بگویم خودم به تنهایی میآیم و حرف میزنم، اگر همین بلندگو جلوی من نبود شما صدای من را نمیشنویدید، یک نفر پذیرایی میکند، یک نفر فیلمبراداری میکند، یک نفر چراغ را روشن میکند، شاید چهل نفر کار میکنند تا اتفاقی بیفتد، کارِ یک نفری نیست.
گاهی کارها کوچک است، گاهی مثلاً چای درست کردن برای یک نفر است، این کار را یک نفر دیگر میتواند انجام بدهد. ولی بعضی اوقات کارها بزرگ است و یک نفری نیست، آنجایی که کارها یک نفری نیست باید باهم کمک کنند که انجام بشود.
آن زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدند، عرض کردیم که چون قبیلهها به دنبال رقابت با یکدیگر بودند. آن کسی که آبروی بیشتری داشت آن کسی بود که جمعیت بیشتری در قبیله داشت یا شمشیرزن قبیلهی او بیشتر بود یا پول بیشتری داشت یا آن کسی که در ایام حج سفره بزرگتری داشت، چون میگفتند اینها خیلی پولدار و سخاوتمند هستند، یعنی چشم رو هم چشمی بود. حتّی در بتهایشان هم اینطور بود. اینها بت خود را از عقیق درست میکردند، آنها از طلا! بعضیها هم از خرما و بعضیها هم از چوب. طبیعی بود آن کسی که بتش از چوب و خرما بود دیگر خجالت میکشید، آن بتی که از جواهر و عقیق بود را بالا میگذاشتند.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان