- 257
- 1000
- 1000
- 1000
در باب ازدواج، جلسه اول
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «در باب ازدواج»، جلسه اول: خطر انحصار دینداری، سال 1403
یکی از خطرات زندگی ما در دوران مدرن این است که دینداری ما به هیئت رفتن تقلیل پیدا کند، دینداری به مناسک تقلیل پیدا کند. البته این جمله بدین معنا نیست که مناسک مهم نیستند، بلکه مهم هستند، زمینهی بروز دین هستند، مظاهرِ عینیت یافتهی حقایق دینی هستند، اما دین بزرگتر از این است که ما هر روز مثلاً یک ساعت در یک مناسکی شرکت کنیم، بعد زندگی و فکر و نگاه و شیوهی زیستن و دنیا و آخرت ما شبیه دیگران باشد. هرچقدر کفر و شرک بد است، اعراض از شیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و رکون و تمایل به سمت طواغیت هم همان اندازه بد است.
امروز در جامعهی ما به اسم سنّتی و مدرن، رنگی و سفید و… بسیاری از اهل دینداری شبیه غیرمؤمنان زندگی میکنند، و اینجا جای حساسی هم هست، با اینکه همه هم میدانند، با اینکه همه خواندهاند، با اینکه حداقل آنجایی که میخواستند شوخی کنند، دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را به مادران بیحیا و پدران بیعفت وصف کردهاند، اما ممکن است بچه هیئتی هم در این موضوع به سیرهی دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین عمل کند، این خیلی خطرناک است؛ و فکر نکنید این یک مسئلهی فرهنگی یا فرعی یا فقهی است.
روزی که فرصت بگذرد میگویند چرا فرزند من اینطور است، وقتی از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میگویند این فرزند من تمسخر میکند؛ علّت این است که نعوذبالله خودت ده سال قبل کاشتهای و الآن درو میکنی!
آن زمانی که نعوذبالله نوامیس مردم را نگاه میکردم، آن زمانی که خودم جزو رواجدهندگان زمینهی عدم عفّت و پاکدامنی بودم، الآن دامان ناپاک هم نصیب فرزند خودم میشود! چیزی که عوض دارد گله ندارد!
این هم چیزی نیست که کسی بتواند خودش را مبرّی کند، این موضوع با حفظ فردی کافی نیست، اگر محیط آلوده شود همه آلوده میشوند، اگر چشم عادت کند دیگر نمیتواند ندیدن را تحمّل کند و ندیدن برای این چشم درد دارد و تلخ و سخت است.
امروز در بین بعضی از جوانان قبائحی از قبح افتاده است که بزودی دامان خودشان را هم میگیرد، و این موضوع فقط برای غیرهیئتیها هم نیست.
لذا فهمِ اینکه موضوع در صدر اسلام چگونه بوده است، شاید انسان را به این فکر فرو ببرد که امروز ملاک من چیست؟ ملاک من شبیه ابوجهل است یا شبیه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین؟ آیا اینکه سیاه بپوشم و به هیئت بیایم و بروم و عزاداری کنم و بعد به شیوهی ابوجهل زندگی کنم، تشیّع و تدیّن است؟
این موضوع هم با موضوع دیگر تفاوت دارد.
یکی از خطرات زندگی ما در دوران مدرن این است که دینداری ما به هیئت رفتن تقلیل پیدا کند، دینداری به مناسک تقلیل پیدا کند. البته این جمله بدین معنا نیست که مناسک مهم نیستند، بلکه مهم هستند، زمینهی بروز دین هستند، مظاهرِ عینیت یافتهی حقایق دینی هستند، اما دین بزرگتر از این است که ما هر روز مثلاً یک ساعت در یک مناسکی شرکت کنیم، بعد زندگی و فکر و نگاه و شیوهی زیستن و دنیا و آخرت ما شبیه دیگران باشد. هرچقدر کفر و شرک بد است، اعراض از شیوهی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و رکون و تمایل به سمت طواغیت هم همان اندازه بد است.
امروز در جامعهی ما به اسم سنّتی و مدرن، رنگی و سفید و… بسیاری از اهل دینداری شبیه غیرمؤمنان زندگی میکنند، و اینجا جای حساسی هم هست، با اینکه همه هم میدانند، با اینکه همه خواندهاند، با اینکه حداقل آنجایی که میخواستند شوخی کنند، دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را به مادران بیحیا و پدران بیعفت وصف کردهاند، اما ممکن است بچه هیئتی هم در این موضوع به سیرهی دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین عمل کند، این خیلی خطرناک است؛ و فکر نکنید این یک مسئلهی فرهنگی یا فرعی یا فقهی است.
روزی که فرصت بگذرد میگویند چرا فرزند من اینطور است، وقتی از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین میگویند این فرزند من تمسخر میکند؛ علّت این است که نعوذبالله خودت ده سال قبل کاشتهای و الآن درو میکنی!
آن زمانی که نعوذبالله نوامیس مردم را نگاه میکردم، آن زمانی که خودم جزو رواجدهندگان زمینهی عدم عفّت و پاکدامنی بودم، الآن دامان ناپاک هم نصیب فرزند خودم میشود! چیزی که عوض دارد گله ندارد!
این هم چیزی نیست که کسی بتواند خودش را مبرّی کند، این موضوع با حفظ فردی کافی نیست، اگر محیط آلوده شود همه آلوده میشوند، اگر چشم عادت کند دیگر نمیتواند ندیدن را تحمّل کند و ندیدن برای این چشم درد دارد و تلخ و سخت است.
امروز در بین بعضی از جوانان قبائحی از قبح افتاده است که بزودی دامان خودشان را هم میگیرد، و این موضوع فقط برای غیرهیئتیها هم نیست.
لذا فهمِ اینکه موضوع در صدر اسلام چگونه بوده است، شاید انسان را به این فکر فرو ببرد که امروز ملاک من چیست؟ ملاک من شبیه ابوجهل است یا شبیه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین؟ آیا اینکه سیاه بپوشم و به هیئت بیایم و بروم و عزاداری کنم و بعد به شیوهی ابوجهل زندگی کنم، تشیّع و تدیّن است؟
این موضوع هم با موضوع دیگر تفاوت دارد.
تاکنون نظری ثبت نشده است