- 78
- 1000
- 1000
- 1000
نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی، جلسه چهاردهم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی»، جلسه چهاردهم، سال 1402
کلمه ایمان که این قدر مورد تاکید قرآن هست از امنیت گرفته شده است و رکن رکین ایمان هم احساس امنیت است. حالا شما ببینید ما انسانها با احساس امنیت چه نسبتی داریم، نسبتمان با ایمان مشخص خواهد شد. من ابتدا یک آیه قرآن بخوانم، بعد سر نسبت ما با احساس امنیت یک گفتگویی داشته باشیم.
میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»، کسانی که ایمان میآورند و ظلم نمیکنند چون ظلم انسان را در ناامنی قرار میدهد، هر لحظه آدم باید پای آن را بخورد. حتی در برخی از روایات هست اگر کسی ظلم بکند استغفار هم بکند در دنیا چوب آن را میخورد بعد میرود. ظلم یک موضوع استثنایی است.
میفرماید ظلم نکرده باشی به اقتضای ایمانات عمل کرده باشی از ایمان که احساس امنیت دریافت میکنی، در آن امنیت برنداری ظلم بکنی. «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ» اینها امنیت دارند. من نزدیک است که بگویم ایمان یعنی امنیت یافتن. این قدر امنیت یافتن در ایمان قوی است. خب امنیت از هر کسی بپرسی میگوید چیز خوبی است ولی عدم احساس امنیت به عنوان یک بیماری فراگیر عادی شده است.
همه ما ترس داریم، همه ما با ترسهایمان داریم زندگی میکنیم. این جا است که ایمان گم میشود، قدرش پیدا نمیشود، ارزشاش دانسته نمیشود. چون عادت کردیم به حس ترس و اصلاً مبتنی بر ترس زندگی میکنیم. بسیاری از انگیزههای ما یا ریشهاش ترس است یا توأم با ترس است. مبادا از دست بدهم برای وقتی است که داریم، مبادا به دست نیاورم برای وقتی است که نداریم، مبادا این صدمات را بخورم، مبادا این لطمهها سراغم بیاید، ناشی از اعمال گذشته خودم، ناشی از بدیهای دیگران. به جای این که ایمان را جا بیندازیم یا قبل از این که ایمان را جا بیندازیم کاش ما میتوانستیم در مدرسههایمان چند واحد ترس را توضیح بدهیم، بگوییم مثلاً این ترس چه هست. تا همه ببینند، تا همه آدمها حالا مدرسه، غیر مدرسه، چقدر ما داریم با ترس زندگی میکنیم، چقدر ترس صدمه میزند به استعدادهای ما. و یک روزی را چشم باز بکنیم ببینیم از هیچ چیز نمیترسیم. آن روز روز متفاوتی در کل زندگی ما خواهد بود از بس خو کردیم به این ترسیدن. من خیلی دوست دارم بدانم آیا ایمان که این قدر خدا به آن تاکید میکند قیمتش کم است؟ خب مسلم است که نیست. اگر قیمتش بالا است پس چرا ما آدمها متوجه نمیشویم. مگر دین فطری نیست؟ چه حادثهای پیش آمده است که این وضع به وجود آمده است؟ این وضع طبیعی نیست ما ایمان را دوست نداریم.
کلمه ایمان که این قدر مورد تاکید قرآن هست از امنیت گرفته شده است و رکن رکین ایمان هم احساس امنیت است. حالا شما ببینید ما انسانها با احساس امنیت چه نسبتی داریم، نسبتمان با ایمان مشخص خواهد شد. من ابتدا یک آیه قرآن بخوانم، بعد سر نسبت ما با احساس امنیت یک گفتگویی داشته باشیم.
میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»، کسانی که ایمان میآورند و ظلم نمیکنند چون ظلم انسان را در ناامنی قرار میدهد، هر لحظه آدم باید پای آن را بخورد. حتی در برخی از روایات هست اگر کسی ظلم بکند استغفار هم بکند در دنیا چوب آن را میخورد بعد میرود. ظلم یک موضوع استثنایی است.
میفرماید ظلم نکرده باشی به اقتضای ایمانات عمل کرده باشی از ایمان که احساس امنیت دریافت میکنی، در آن امنیت برنداری ظلم بکنی. «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ» اینها امنیت دارند. من نزدیک است که بگویم ایمان یعنی امنیت یافتن. این قدر امنیت یافتن در ایمان قوی است. خب امنیت از هر کسی بپرسی میگوید چیز خوبی است ولی عدم احساس امنیت به عنوان یک بیماری فراگیر عادی شده است.
همه ما ترس داریم، همه ما با ترسهایمان داریم زندگی میکنیم. این جا است که ایمان گم میشود، قدرش پیدا نمیشود، ارزشاش دانسته نمیشود. چون عادت کردیم به حس ترس و اصلاً مبتنی بر ترس زندگی میکنیم. بسیاری از انگیزههای ما یا ریشهاش ترس است یا توأم با ترس است. مبادا از دست بدهم برای وقتی است که داریم، مبادا به دست نیاورم برای وقتی است که نداریم، مبادا این صدمات را بخورم، مبادا این لطمهها سراغم بیاید، ناشی از اعمال گذشته خودم، ناشی از بدیهای دیگران. به جای این که ایمان را جا بیندازیم یا قبل از این که ایمان را جا بیندازیم کاش ما میتوانستیم در مدرسههایمان چند واحد ترس را توضیح بدهیم، بگوییم مثلاً این ترس چه هست. تا همه ببینند، تا همه آدمها حالا مدرسه، غیر مدرسه، چقدر ما داریم با ترس زندگی میکنیم، چقدر ترس صدمه میزند به استعدادهای ما. و یک روزی را چشم باز بکنیم ببینیم از هیچ چیز نمیترسیم. آن روز روز متفاوتی در کل زندگی ما خواهد بود از بس خو کردیم به این ترسیدن. من خیلی دوست دارم بدانم آیا ایمان که این قدر خدا به آن تاکید میکند قیمتش کم است؟ خب مسلم است که نیست. اگر قیمتش بالا است پس چرا ما آدمها متوجه نمیشویم. مگر دین فطری نیست؟ چه حادثهای پیش آمده است که این وضع به وجود آمده است؟ این وضع طبیعی نیست ما ایمان را دوست نداریم.
تاکنون نظری ثبت نشده است