display result search
منو
هنر آزاد اندیشی، جلسۀ چهارم

هنر آزاد اندیشی، جلسۀ چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 85 دقیقه مدت قطعه
  • 59 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "هنر آزاد اندیشی"، جلسۀ چهارم: "تأثیر استغفار بر آزاداندیشی"، سال 1403

یکی از دلایل استغفار که آنقدر ارزش دارد و هر روز باید تکرار شود، چیست؟ کسی که حاضر است بگوید من اشتباه کردم، این آدم آزاداندیش است، قلبش آزاد است. چون مهمترین اسارت، اسارت نفسِ آدمی است. وقتی انسان گناه کرد و توبه نکرد، بعد خودش را توجیه می‌کند و اسیر عملش می‌شود. با این اسارت، دیگر آزادی‌اش از دست رفته است. ولی استغفار، آزادی از این اسارت است. انسان باید پیش خدا بگوید که من اشتباه کردم تا آزاد شود. اسیر نشدن؛ یک تکلیف اساسی اصل اول از نظر معنوی، آزادی روحی است. خدا از ما نمی‌خواهد که به سمتش برویم، خودش ما را می‌برد. خدا از ما نمی‌خواهد عاشقش بشویم، خودش عاشقِ ما هست و عشقش را به ما نشان می‌دهد، ما خود به خود بازتاب و آینۀ عشقِ او می‌شویم و پر از نور خواهیم شد و این انعکاس، ما را در این جذبه قرار خواهد داد. خدا یک تکلیف به ما داده است و می‌‌گوید تو فقط اسیر نشو، اسیر عمل خودت یا اسیر عمل دیگری نباش! آزاده باش! ملاقات انسان با خدایی آزاد ما در نهایت باید خدا را ملاقات کنیم، « إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (بقره، 156)»؛ ما به سمت خدا بر می‌گردیم. « یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ (انشقاق، 6)» ای انسان تو در این زندگی‌ات رنج می‌کشی، چه رنجی؛ بعد به ملاقات خدا می‌روی. حکم زندگی‌ انسان این است. مهمترین ویژگی که خداوند در قرآن می‌خواهد ما را متوجه آن بکند این است که ما برای ملاقات با خدا باید سنخیتی با این خدا داشته باشیم و هر چه سنخیت ما با خدا بیشتر باشد، بیشتر به او متصل می‌شویم. این اتصال یک اتصال حقیقی است. این تقرب یک تقرب حقیقی است. یکی از مهمترین ویژگی‌های خدا، آزادی‌اش است و در قرآن مدام این آزادی خود را به رخ ما می‌کِشد. پس ما هم برای ملاقات با او باید آزاد باشیم. اینکه خداوند هر کسی را که بخواهد هدایت می‌کند؛ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(نور، 46) و هر کسی را که بخواهد گمراه می‌کند؛ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ (رعد، 27)؛ به هر کسی که بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد؛ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ(نور، 38)، هر کسی را بخواهد می‌بخشد و هر کسی را که بخواهد عذاب می‌کند؛ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ (فتح، 14)؛ این نوع آیات نشان می‌دهد که خدا آزاد است و آزادی خود را به رخ ما هم می‌کشد. می‌گوید ببین من آزاد هستم، من هر کاری دلم بخواهد می‌کنم، خب تو هم باید آزاد بشوی. انسان برای ملاقات با خدای آزاد، چنین سنخیتی را نیاز دارد و باید آزاد باشد. انسان نورانی، عارف، معنوی، باصفا و مقدس؛ انسان آزاد است که حاضر نیست برده بشود و زمینۀ بردگی برای دیگران را در خودش از بین برده است. آمادگی برای نقد شنیدن، مقدمه آزاداندیشی این آزادی طوری است که اگر آدم یک حرف غلطی زد، از اشتباه خود دفاع نکند یا اگر کسی گفت من این حرف شما را قبول ندارم، شما به جای اینکه آماده دفاع بشوی، بگویی واقعا؟ چرا؟ الآن صد در صد آماده باش تا نقد حرف خودت را بشنوی. اگر نقد حرف شما غلط بود، نمی‌پذیری ولی آمادگی‌اش را داشته باش! آمادگی‌ نقد شنیدن را که داشته باشی، آزاداندیش می‌شوی. راز مظلومیت اولیاء خدا راز مظلومیت اولیاء خدا چیست؟ مگر آدم‌ها مفطور به فطرت الهی نیستند؟ مگر اصل‌شان پاک نیست؟ پس چرا اکثراً اولیای خدا را غریب می‌گذارند؟ چرا بسیاری از مردم به اولیای خدا که می‌رسند، بد می‌شوند؟ بلکه برده دشمنان می‌شوند. چون اولیاء خدا نمی‌خواهند کسی را به بردگی بکشند. همین! داستان این است! شب عاشورا نمونۀ برجسته‌ای در این موضوع است. شبِ عاشورا، امام حسین(ع) یارانش را به بردگی نکشید. امام حسین(ع) در شب عاشورا به بهترین یارانش در روی زمین فرمود می‌‌خواهم با شما واقعیت را بگویم. اصل صحبت امام این بود که فرمود من فردا کشته می‌شوم، یعنی ماندن شما فایده‌ای برای من ندارند. بعدش هم نتیجه‌گیری کرد که هر کدام می‌خواهید، بروید. من هم از شما راضی هستم. این آزاد گذاشتن مردم، راز مظلومیت اولیاء خدا است. اهمیت آزادی درونی از نظر معنوی، آزادی امری کلیدی‌ است. این آزادی در روح انسان بسیار مهم است و به آزادی بیرونی هم مرتبط است. کسانی که آزادی درونی را توصیه نمی‌کنند و فقط آزادی بیرونی و اجتماعی را توصیه می‌کنند، خائن هستند. این افراد می‌خواهند کلاه سر دیگران بگذارند. این ابزار به بردگی کشیدن دیگران است.
انواع آزادی در محوری‌ترین شعار انقلاب آزادی جایگاه بسیار مهمی در دین دارد. آزادی جامعه هم فوق‌العاده مهم است. اگر یک جامعه کلاً اهل آزادی نباشد، خدا غضب می‌کند. اگر کلیت جامعه یا اکثریت قابل اعتنایی‌ از جامعه دست از آزادی بردارند، خدا دیگر به قیامت حواله نمی‌دهد، در همین دنیا یک ذلتی به آن جامعه می‌دهد! آزادی جامعه بسیار مهم است. در شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی؛ «استقلال» یعنی آزادی جامعه، «آزادی» هم یعنی آزادی درونی(فردی) و آزادی بیرونی(اجتماعی) انسان. آزادی جامعه و آزادی درونی و اجتماعی، در جهموری اسلامی مهم است. جمهوری اسلامی مبتنی بر آزادی درونی تک تک افراد است. لذا اگر ایمان آدم‌ها کم بشود جمهوری اسلامی، تضعیف می‌شود. انواع آزادی فردی آزادی فردی انسان به دو قسمت اساسی تقسیم می‌شود. یک بخش به آزادی رفتار مربوط است. آزادی رفتار فرع دو آزادی مهمّ درونی دیگر است؛ آزادی اندیشه و فکر، و آزادی قلب و گرایش. در آزادی قلب، انسان اسیر هیچ تعلقی نیست. آزادی قلب، یک هدف بسیار مهم است، آزادی قلب، یک اوج است و ارزشمندترین بخش آزادی است. آزادی قلب مهمتر است یا آزادی اندیشه؟ آزادی قلب را جز با آزادی اندیشه نمی‌توان فراهم کرد. آزادی قلب، آزادی دل تو، رهایی دلِ تو از اسارت «اولویت» دارد، ولی آزادی اندیشه، «اَولّیت» دارد. تو تا آزادی اندیشه را تأمین نکنی به آزادی دل نمی‌رسی. پس آزادی دل عملاً برای ما مهمتر است و نهایتاً در عالم وجود آن آزادی دل است که ارزشمندتر است. «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(شعراء، 89)». آزادی قلب در داشتن قلب سالم از هر نوع اسارتی است. اما آزادی اندیشه، مقدمه آزادی قلب است. ما تا آزاد فکر نکنیم، نمی‌توانیم به آزادی قلب برسیم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 85:09

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن