- 803
- 1000
- 1000
- 1000
ایمان به نصرت الهی، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «ایمان به نصرت الهی»، جلسه دوم، سال 1402
قدرت برای انسان مطلوب است، از آن بالاتر انسانها از ضعف نفرت دارند. منتها این قصه چند عمل دارد. یک، خیلیها نمیدانند ریشه قدرت ایمان است. ریشه قدرت، ثروت، موقعیتهای موقت اجتماعی و امور دیگر نیست. مردم به دلیل اینکه عجله دارند، «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» آدمها چون از عجله آفریده شدهاند، شتاب زده مصادیق قدرت را اشتباه میگیرند. شتابزده به راههای غلطی میروند برای کسب قدرت. از سر جهل و بیدقتی خود متوجه نمیشوند که منشأ قدرت اصلی ایمان است. این یک عامل مهم است که موجب میشود آدمها سراغ ایمان نیایند.
فکر میکنند صرف علم برای آنها همه طور قدرتی را فراهم میکند. از امور دیگری برای پرورش شخصیت خودشان به صورت جامع غفلت میکنند. لذا میبینی یک عالم دانشمندی است در یک موضوع خاصی ولی به شدت مثلاً در تحلیل سیاسی ضعیف است. در تصمیمگیریهای زندگی خانوادگی خود ضعیف است. در اداره روحیه خودش ضعیف است. مثلاً به من گفتند فلان آدم باسواد، حالا من عناوین را نمیگویم بیاحترامی به نوع این دوستان نشود، دچار افسردگی شده است. اگر میشود شما یک صحبتی کنید خب درجه علمی ایشان خیلی بالا است ولی علم اینجا به داد او نمیرسد. این تربیت نکردن همهجانبه شخصیت هست یعنی نداشتن قدرت و تصور کردن اینکه قدرت در بخشی میتواند به دست بیاید. نه، همهجانبه باید باشد یعنی از همه جهت باید روی شخصیت انسان کار شود تا انسان به قدرت برسد. و البته باز سرچشمه آن ایمان است. پس عامل اصلی این است که آدمها خبر ندارند ایمان منشأ قدرت است و ابزار دیگر یا قدرت موقت است یا قدرت پوشالی است یا قدرت تکبعدی است و ضعفهای دیگر که باقی مانده است یک روزی غلبه میکند.
قدرت برای انسان مطلوب است، از آن بالاتر انسانها از ضعف نفرت دارند. منتها این قصه چند عمل دارد. یک، خیلیها نمیدانند ریشه قدرت ایمان است. ریشه قدرت، ثروت، موقعیتهای موقت اجتماعی و امور دیگر نیست. مردم به دلیل اینکه عجله دارند، «خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ» آدمها چون از عجله آفریده شدهاند، شتاب زده مصادیق قدرت را اشتباه میگیرند. شتابزده به راههای غلطی میروند برای کسب قدرت. از سر جهل و بیدقتی خود متوجه نمیشوند که منشأ قدرت اصلی ایمان است. این یک عامل مهم است که موجب میشود آدمها سراغ ایمان نیایند.
فکر میکنند صرف علم برای آنها همه طور قدرتی را فراهم میکند. از امور دیگری برای پرورش شخصیت خودشان به صورت جامع غفلت میکنند. لذا میبینی یک عالم دانشمندی است در یک موضوع خاصی ولی به شدت مثلاً در تحلیل سیاسی ضعیف است. در تصمیمگیریهای زندگی خانوادگی خود ضعیف است. در اداره روحیه خودش ضعیف است. مثلاً به من گفتند فلان آدم باسواد، حالا من عناوین را نمیگویم بیاحترامی به نوع این دوستان نشود، دچار افسردگی شده است. اگر میشود شما یک صحبتی کنید خب درجه علمی ایشان خیلی بالا است ولی علم اینجا به داد او نمیرسد. این تربیت نکردن همهجانبه شخصیت هست یعنی نداشتن قدرت و تصور کردن اینکه قدرت در بخشی میتواند به دست بیاید. نه، همهجانبه باید باشد یعنی از همه جهت باید روی شخصیت انسان کار شود تا انسان به قدرت برسد. و البته باز سرچشمه آن ایمان است. پس عامل اصلی این است که آدمها خبر ندارند ایمان منشأ قدرت است و ابزار دیگر یا قدرت موقت است یا قدرت پوشالی است یا قدرت تکبعدی است و ضعفهای دیگر که باقی مانده است یک روزی غلبه میکند.
تاکنون نظری ثبت نشده است