- 369
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه سی و سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه سی و سوم، سال 1402
بحث ما «سیر تکوّن عقاید شیعه» است، قاعده این است که این یک بحث درسیِ مبسوطِ مفصّل است که همراه با واکاوی اسناد و مدارک باشد. اما بجهت اینکه جلسات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نور هست و سرور، راهی میانهی منبر و بحث درسی را پیش میگیریم.
بحث ما کلامیِ صرف نیست، که اگر کلامیِ صرف بود، باید بدونِ درنظر گرفتنِ زمانِ صدور و شیوهی صدور، از توحید شروع میکردیم، یعنی دقیقاً مانند سایر کتب عقاید شیعه. منتها ما سیر تکوّن بحث میکنیم، منافع این موضوع از جهاتی بیش از مورد قبلی است، البته آن هم سرِ جای خود از جهاتی مهم است.
اولین چیزی که در جامعهی اسلامی محل اختلاف شده است، شخصیتِ خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، سال گذشته در این مورد بحث کردهایم، و همچنین مسئلهی حجّتِ بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، اختلافات عمدتاً روی حجّت است، بعدها هم که خوارج درگیر شدند این موضوع را میگفتند که آیا حاکم میخواهیم یا نمیخواهیم، یعنی دعوا بر سرِ حجّت بود.
حال «حجّت» گاهی به مثابهی رسول، «حجّت» گاهی به مثابهی خلیفة الرسول، «حجّت» گاهی به مثابهی حاکم مسلمین، «حجّت» گاهی به مثابهی امامِ احکامِ مردم، «حجّت» گاهی به مثابهی استاد عقاید مردم، و همینطور. این «حجّت» است که مسئله است.
اواخر قرن دو و چه بسا اوایل قرن سه بود که مسائل توحیدیِ عقایدی محل بحث شده است و مباحثه کردهاند و کتب اعتقادی هم به آن پرداختهاند. لذا بحث ما هم از توحید شروع نمیشود، بلکه معتقد هستیم آن اختلافاتی که از توحید هست هم ناشی از نوع نگاه به مسئلهی «حجّت» است. برای اینکه این موضوع درست تبیین شود، ادامهی بحث جلسهی گذشته مطلبی عرض میکنم که شاید اگر کسی نداند خیلی تعجّب کند. ایّام فاطمیّهی امسال بحثی داشتیم که اگر نگاه کسی نگاهِ مکتب اهل بیت نباشد یا برائت نداشته باشد، در اولیات هم دچار تغییر و تفاوت میشود. کلاً حبّ و بغض انسان را کور و کَر میکند، یعنی دیگر انسان با واقع کار ندارد.
جلسهی گذشته بحث به آنجایی رسید که اصلاً ریشهی عقاید امامیه بخاطر اطلاعاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داشتند، دشمنشناسی و برائت بود، و اگر کسی بخواهد برائت را از تشیّع بگیرد، هیچ چیزی از تشیّع و شیعهی امامیّه نمیماند، در بهترین حالت گروههایی از منحرفترین گروههای زیدی باقی میماند، و بلکه آنجا توضیح دادیم که ناچار برای اینکه کسی بخواهد بت و خدا را باهم جمع کند، چون قابل جمع نیستند، نهایتاً مجبور است به خدای متعال جسارت کند، در نهایت هم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت میکنند.
سپس بعنوان مثال عرض کردیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم دائماً به این موضوع میپرداختند و ذهنها را آماده میکردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از آن روز اول که اقوام خود را در عشیرهی أقربین دعوت کرد، ابوسفیان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد: بعد از شما کار به دست چه کسی است؟
بحث ما «سیر تکوّن عقاید شیعه» است، قاعده این است که این یک بحث درسیِ مبسوطِ مفصّل است که همراه با واکاوی اسناد و مدارک باشد. اما بجهت اینکه جلسات اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین نور هست و سرور، راهی میانهی منبر و بحث درسی را پیش میگیریم.
بحث ما کلامیِ صرف نیست، که اگر کلامیِ صرف بود، باید بدونِ درنظر گرفتنِ زمانِ صدور و شیوهی صدور، از توحید شروع میکردیم، یعنی دقیقاً مانند سایر کتب عقاید شیعه. منتها ما سیر تکوّن بحث میکنیم، منافع این موضوع از جهاتی بیش از مورد قبلی است، البته آن هم سرِ جای خود از جهاتی مهم است.
اولین چیزی که در جامعهی اسلامی محل اختلاف شده است، شخصیتِ خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، سال گذشته در این مورد بحث کردهایم، و همچنین مسئلهی حجّتِ بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، اختلافات عمدتاً روی حجّت است، بعدها هم که خوارج درگیر شدند این موضوع را میگفتند که آیا حاکم میخواهیم یا نمیخواهیم، یعنی دعوا بر سرِ حجّت بود.
حال «حجّت» گاهی به مثابهی رسول، «حجّت» گاهی به مثابهی خلیفة الرسول، «حجّت» گاهی به مثابهی حاکم مسلمین، «حجّت» گاهی به مثابهی امامِ احکامِ مردم، «حجّت» گاهی به مثابهی استاد عقاید مردم، و همینطور. این «حجّت» است که مسئله است.
اواخر قرن دو و چه بسا اوایل قرن سه بود که مسائل توحیدیِ عقایدی محل بحث شده است و مباحثه کردهاند و کتب اعتقادی هم به آن پرداختهاند. لذا بحث ما هم از توحید شروع نمیشود، بلکه معتقد هستیم آن اختلافاتی که از توحید هست هم ناشی از نوع نگاه به مسئلهی «حجّت» است. برای اینکه این موضوع درست تبیین شود، ادامهی بحث جلسهی گذشته مطلبی عرض میکنم که شاید اگر کسی نداند خیلی تعجّب کند. ایّام فاطمیّهی امسال بحثی داشتیم که اگر نگاه کسی نگاهِ مکتب اهل بیت نباشد یا برائت نداشته باشد، در اولیات هم دچار تغییر و تفاوت میشود. کلاً حبّ و بغض انسان را کور و کَر میکند، یعنی دیگر انسان با واقع کار ندارد.
جلسهی گذشته بحث به آنجایی رسید که اصلاً ریشهی عقاید امامیه بخاطر اطلاعاتی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم داشتند، دشمنشناسی و برائت بود، و اگر کسی بخواهد برائت را از تشیّع بگیرد، هیچ چیزی از تشیّع و شیعهی امامیّه نمیماند، در بهترین حالت گروههایی از منحرفترین گروههای زیدی باقی میماند، و بلکه آنجا توضیح دادیم که ناچار برای اینکه کسی بخواهد بت و خدا را باهم جمع کند، چون قابل جمع نیستند، نهایتاً مجبور است به خدای متعال جسارت کند، در نهایت هم به امیرالمؤمنین صلوات الله علیه جسارت میکنند.
سپس بعنوان مثال عرض کردیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم دائماً به این موضوع میپرداختند و ذهنها را آماده میکردند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم از آن روز اول که اقوام خود را در عشیرهی أقربین دعوت کرد، ابوسفیان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عرض کرد: بعد از شما کار به دست چه کسی است؟
تاکنون نظری ثبت نشده است