- 683
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه بیست و هفتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه بیست و هفتم، سال 1398
بعد از اینکه به حوادث تلخ دوران پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرداختیم، اتفاقاتی که افتاد، چگونه مردم از امیرالمؤمنین علی علیه السلام دور شدند و چگونه پیغمبر و اهلبیت را تخریب کردند، چه اتفاقاتی افتاد، تغییر روشهایی، چه انتخابهایی برای کارگزاران تا اینکه رسیدیم به جایی که مردم پشیمان شدند و فوج فوج آمدند به امیرالمؤمنین گفتند: برگردید و حکومت را به دست بگیرید. رسیدیم به اینجا که چه شد که حضرت امتناع کردند، به کارگزاران حضرت رسیدیم. الآن سال 35 هجری هستیم، وقتی امیرالمؤمنین در مدینه هست، تازه حکومت را به دست گرفته و کارگزاران را انتخاب میکند و در مورد کارگزاران گفتگو کردیم. چون میخواهیم نکات مهمی را در آینده مطرح کنیم و یک مورد درباره شریح بود که امیرالمؤمنین به شریح فرمود: تو هرکاری خواستی بکنی و هر حکمی خواستی بدهی، بده من ببینم و بعد منتشر کن. امیرالمؤمنین بعضی از کارگزاران مثل شریح را نمیپسندید ولی فشار جامعه و مصلحتها باعث شد. قبل از اینکه وارد این بحث شویم اول باید سلیقه امیرالمؤمنین و شخصیت حضرت در انتخاب کارگزار را بفهمیم، نزدیکانش چه کسانی هستند و بعد بپردازیم.
بعضی از کارگزاران مثل سهل بن حنیف و عثمان بن حنیف را مطرح کردیم، وعده دادیم بعضی از رفقای امیرالمؤمنین را معرفی کنیم، امیرالمؤمنین چه کسانی را میپسندد؟ کسانی را مطرح میکنم که حضرت به آنها پست مهم نداده ولی رفقای حضرت هستند. تا آنجا که حضرت میخواهد کارگزار انتخاب کند و با کمبود افراد مواجه هست و مجبور است بعضی معیارها را کوتاه بیاید. لذا در این جلسه رفقای امیرالمؤمنین را مطرح میکنیم. رفقایی که عمدتاً افراد صاحب منصب و افراد برجسته از قبایل نیستند. اگر کسی ذرهای به سمت مکارم اخلاق برود بدانیم ائمه ما دستشان را به سمت او دراز میکنند و این را جذب میکنند. اولین کسی که به شخصیت او میپردازیم، ابو رافع برده آزاد شده از طرف رسول خداست. پیغمبر اکرم فرمود: علی جان خدا به تو فضیلتی داده که تو مساکین و فقرا را دوست داری و فقرا هم تو را دوست دارند. امیرالمؤمنین خوبی افراد را میبیند نه پولشان را، نه جایگاه اجتماعیشان.
ابو رافع از قبطیان مصر بود برده عباس عموی پیامبر بود که به پیغمبر بخشید. ابو رافع در مکه اسلام آورد و جزء مهاجران است. وقتی همراه پیغمبر به مدینه آمدند، خبر اسلام آوردن عباس را به پیغمبر اکرم داد، رسول خدا برای این بشارت او را در راه خدا آزاد کرد. لذا ابو رافع مولا رسول الله است که یکی از معانی مولا، برده آزاد شده است. این شخصیت که درباره او نوشتند: ثابت العقیده بود. جزء معدود افرادی بود که پای غدیر و امیرالمؤمنین ایستاد و از راویان حدیث غدیر است و در تمام جنگهای امیرالمؤمنین همراه حضرت بود. حدود 85 سال داشت و بعضی با جو زدگی سراغ بعضی جریانات میروند، ولی ابو رافع عمرش را خرج راه خدا و رسول کرد و سرد نشد. حضرت او را وقتی به کوفه رفتند، مسئول بیت المال کوفه کردند. دو پسر دارد عبیدالله و علی، بعد از رسول خدا هرکس میخواست اسم پسرش را علی بگذارد، نزدیک بیست و چند سال هرکسی اسم پسرش را علی میگذاشت باید خیلی همراهی با امیرالمؤمنین داشت. این نشان میدهد که اینطور بود و هر دو پسرش کاتب امیرالمؤمنین بودند.
بعد از اینکه به حوادث تلخ دوران پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرداختیم، اتفاقاتی که افتاد، چگونه مردم از امیرالمؤمنین علی علیه السلام دور شدند و چگونه پیغمبر و اهلبیت را تخریب کردند، چه اتفاقاتی افتاد، تغییر روشهایی، چه انتخابهایی برای کارگزاران تا اینکه رسیدیم به جایی که مردم پشیمان شدند و فوج فوج آمدند به امیرالمؤمنین گفتند: برگردید و حکومت را به دست بگیرید. رسیدیم به اینجا که چه شد که حضرت امتناع کردند، به کارگزاران حضرت رسیدیم. الآن سال 35 هجری هستیم، وقتی امیرالمؤمنین در مدینه هست، تازه حکومت را به دست گرفته و کارگزاران را انتخاب میکند و در مورد کارگزاران گفتگو کردیم. چون میخواهیم نکات مهمی را در آینده مطرح کنیم و یک مورد درباره شریح بود که امیرالمؤمنین به شریح فرمود: تو هرکاری خواستی بکنی و هر حکمی خواستی بدهی، بده من ببینم و بعد منتشر کن. امیرالمؤمنین بعضی از کارگزاران مثل شریح را نمیپسندید ولی فشار جامعه و مصلحتها باعث شد. قبل از اینکه وارد این بحث شویم اول باید سلیقه امیرالمؤمنین و شخصیت حضرت در انتخاب کارگزار را بفهمیم، نزدیکانش چه کسانی هستند و بعد بپردازیم.
بعضی از کارگزاران مثل سهل بن حنیف و عثمان بن حنیف را مطرح کردیم، وعده دادیم بعضی از رفقای امیرالمؤمنین را معرفی کنیم، امیرالمؤمنین چه کسانی را میپسندد؟ کسانی را مطرح میکنم که حضرت به آنها پست مهم نداده ولی رفقای حضرت هستند. تا آنجا که حضرت میخواهد کارگزار انتخاب کند و با کمبود افراد مواجه هست و مجبور است بعضی معیارها را کوتاه بیاید. لذا در این جلسه رفقای امیرالمؤمنین را مطرح میکنیم. رفقایی که عمدتاً افراد صاحب منصب و افراد برجسته از قبایل نیستند. اگر کسی ذرهای به سمت مکارم اخلاق برود بدانیم ائمه ما دستشان را به سمت او دراز میکنند و این را جذب میکنند. اولین کسی که به شخصیت او میپردازیم، ابو رافع برده آزاد شده از طرف رسول خداست. پیغمبر اکرم فرمود: علی جان خدا به تو فضیلتی داده که تو مساکین و فقرا را دوست داری و فقرا هم تو را دوست دارند. امیرالمؤمنین خوبی افراد را میبیند نه پولشان را، نه جایگاه اجتماعیشان.
ابو رافع از قبطیان مصر بود برده عباس عموی پیامبر بود که به پیغمبر بخشید. ابو رافع در مکه اسلام آورد و جزء مهاجران است. وقتی همراه پیغمبر به مدینه آمدند، خبر اسلام آوردن عباس را به پیغمبر اکرم داد، رسول خدا برای این بشارت او را در راه خدا آزاد کرد. لذا ابو رافع مولا رسول الله است که یکی از معانی مولا، برده آزاد شده است. این شخصیت که درباره او نوشتند: ثابت العقیده بود. جزء معدود افرادی بود که پای غدیر و امیرالمؤمنین ایستاد و از راویان حدیث غدیر است و در تمام جنگهای امیرالمؤمنین همراه حضرت بود. حدود 85 سال داشت و بعضی با جو زدگی سراغ بعضی جریانات میروند، ولی ابو رافع عمرش را خرج راه خدا و رسول کرد و سرد نشد. حضرت او را وقتی به کوفه رفتند، مسئول بیت المال کوفه کردند. دو پسر دارد عبیدالله و علی، بعد از رسول خدا هرکس میخواست اسم پسرش را علی بگذارد، نزدیک بیست و چند سال هرکسی اسم پسرش را علی میگذاشت باید خیلی همراهی با امیرالمؤمنین داشت. این نشان میدهد که اینطور بود و هر دو پسرش کاتب امیرالمؤمنین بودند.
تاکنون نظری ثبت نشده است