- 149
- 1000
- 1000
- 1000
قواعد مواجهه با شر مطلق،4
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان با موضوع "قواعد مواجهه با شر مطلق"، جلسه چهارم: جاهلیت در نظام انسانی، سال 1404
بحث ما درباره مواجهه قرآنی با شر دوّاب، بدترین جنبنده ها یا به تعبیر امام موسی صدر شر مطلق بود. ما اول باید تلقی خودمان را عوض بکنیم و خودمان را درون سنت الهی ببینیم که سنت الهی قرار هست به او اجازه بدهد که شرش را با همه اطلاقش بیرون بدهد و تو ماموری که فلق باشی و ایستادگی کنی. شر مطلق با تو کار دارد و او دستش را دراز می کند به سمت تو و او به تو تعدی خواهد کرد اما تو فلق باش اولین سپیده دمی که می زند و تاریکی را از بین می برد و فلق ربی دارد و پرورش دهنده ای دارد که این همان درون سنت الهی بودن است. سنت الهی هست و خدا گفته است ما پیروز می شویم اما تکلیف ما در میدان چیست؟ این شر مطلق و این شر دوّاب که تعریف هایش گذشت، اینها اهل گفتگو نیستند، اهل اقناع نیستند و بر جاهلیت مبتنی هستند، عقلانیت را نمی پذیرند. این وقتی آمد شما باهاش مواجهه می کنید و او یا با شما مواجهه جنگی می کند، یا مواجهه جنگی نمی کند، اما خوف و خیانت از او داری. شر دوّاب یعنی بدترین جنبنده است، منطق اصلا حالیش نیست. جای گفتگو و جای عقلانیت و حقوق بشر فقط زور می گوید. انسان از حیث اینکه انسان هست، خیانت نمی کند و اصلا او را گفت شر دوّاب هست به خاطر اینکه خیانت می کند، گفت علی الدوام نقض عهد می کند پس تو که نمی توانی مثل او باشی پس بهش اعلام کن دیگر بین من و تو عهدی نیست، یعنی برابر او شکسته قبلا تو هم بشکن، خدا خائنین را دوست ندارد یعنی نه دوست دارد تو خیانت کنی و نه دوست دارد در مقابل خیانت خیانت کننده هیچی باشی. باید آگاه باشی تا مورد جنگ غافلگیرانه قرار نگیری و اگر تو مواجهه جنگی باهات شد، تو باید با سرعت و دقت خوب بفهمی تا غافلگیر نشوی. خیانت مقابل امانت است، یعنی یک عهدی که بسته شده، بشکند. معنای عامیانه اش یعنی هر چیزی که حق توست و تو درباره اش امین هستی، آن امانت هست که باید به تو بدهند و اگر ندهند و مانع شوند، یک خیانت هست. علامه طباطبایی می فرماید: معنای خوف این است که علامت هایی از اینکه امر خطرناک و لازم الاحترازی در شرف وقوع است ظاهر شود. پس اگر در جنگ نبود؛ علامتهایی از امر خطرناکِ لازم الاحترازی دیده شد، باید انباز کرد. انباز در سیره نبوی؛ خروج از تعهد اولیه مدینه در خصوص یهود، بنی قینقاع با دیدن خوف خطرِ بعد از بدر بود.
بحث ما درباره مواجهه قرآنی با شر دوّاب، بدترین جنبنده ها یا به تعبیر امام موسی صدر شر مطلق بود. ما اول باید تلقی خودمان را عوض بکنیم و خودمان را درون سنت الهی ببینیم که سنت الهی قرار هست به او اجازه بدهد که شرش را با همه اطلاقش بیرون بدهد و تو ماموری که فلق باشی و ایستادگی کنی. شر مطلق با تو کار دارد و او دستش را دراز می کند به سمت تو و او به تو تعدی خواهد کرد اما تو فلق باش اولین سپیده دمی که می زند و تاریکی را از بین می برد و فلق ربی دارد و پرورش دهنده ای دارد که این همان درون سنت الهی بودن است. سنت الهی هست و خدا گفته است ما پیروز می شویم اما تکلیف ما در میدان چیست؟ این شر مطلق و این شر دوّاب که تعریف هایش گذشت، اینها اهل گفتگو نیستند، اهل اقناع نیستند و بر جاهلیت مبتنی هستند، عقلانیت را نمی پذیرند. این وقتی آمد شما باهاش مواجهه می کنید و او یا با شما مواجهه جنگی می کند، یا مواجهه جنگی نمی کند، اما خوف و خیانت از او داری. شر دوّاب یعنی بدترین جنبنده است، منطق اصلا حالیش نیست. جای گفتگو و جای عقلانیت و حقوق بشر فقط زور می گوید. انسان از حیث اینکه انسان هست، خیانت نمی کند و اصلا او را گفت شر دوّاب هست به خاطر اینکه خیانت می کند، گفت علی الدوام نقض عهد می کند پس تو که نمی توانی مثل او باشی پس بهش اعلام کن دیگر بین من و تو عهدی نیست، یعنی برابر او شکسته قبلا تو هم بشکن، خدا خائنین را دوست ندارد یعنی نه دوست دارد تو خیانت کنی و نه دوست دارد در مقابل خیانت خیانت کننده هیچی باشی. باید آگاه باشی تا مورد جنگ غافلگیرانه قرار نگیری و اگر تو مواجهه جنگی باهات شد، تو باید با سرعت و دقت خوب بفهمی تا غافلگیر نشوی. خیانت مقابل امانت است، یعنی یک عهدی که بسته شده، بشکند. معنای عامیانه اش یعنی هر چیزی که حق توست و تو درباره اش امین هستی، آن امانت هست که باید به تو بدهند و اگر ندهند و مانع شوند، یک خیانت هست. علامه طباطبایی می فرماید: معنای خوف این است که علامت هایی از اینکه امر خطرناک و لازم الاحترازی در شرف وقوع است ظاهر شود. پس اگر در جنگ نبود؛ علامتهایی از امر خطرناکِ لازم الاحترازی دیده شد، باید انباز کرد. انباز در سیره نبوی؛ خروج از تعهد اولیه مدینه در خصوص یهود، بنی قینقاع با دیدن خوف خطرِ بعد از بدر بود.
تاکنون نظری ثبت نشده است