- 458
- 1000
- 1000
- 1000
عاشورا معلم اخلاق، جلسه ششم
سخنرانی آیت الله حسین مظاهری با موضوع «عاشورا معلم اخلاق»، جلسه ششم، سال 1399
تحف العقول روایتی از امام حسین«سلاماللهعلیه» نقل میکند. وقتی امام حسین«سلاماللهعلیه» رو به کربلا آمدند و اوضاع را وخیم دیدند، یعنی شهادت حضرت مسلم و تفرقۀ مردم را دیدند، این روایت را فرمودند. روایت انصافاً روایت حساسی است و معمولاً اینطور است که از امام حسین«سلاماللهعلیه» روایت کم داریم اما هرچه داریم از لطافت و دقت خاصی برخوردار است. فرمودند:
«إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ»
غالب مردم، بندههای دنیا هستند یعنی همّ و غم آنها دنیاست و دین لقلقه لسانی بیش نیست. یعنی ایمانشان هم ایمان تقلیدی است. تا مشکل و استثناء و بلایی جلو نیاید، متدین هستند. نماز میخوانند و به حج میروند و عزاداری میکنند، اما اگر امتحانی جلو آمد، رفوزه میشوند. دیندار در امتحان نیستند. یعنی در بلا و امتحان کسی بتواند نمره بیاورد ولو نمرۀ کم باشد، خیلی کم است: «فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ».
خلاصۀ فرمایش امام حسین«سلاماللهعلیه» اینست که نود درصد مردم دینشان تقلیدی است. تا در حال عادی هستند، متدینند. همینطور که جامعه کار میکند، اینها هم میکنند و همینطور که آباء و اجداد آنها شیعه بودند، اینها هم شیعه هستند اما اگر امتحان جلو بیاید، رفوزه هستند. کم پیدا میشود که نمره بیاورد و لاأقل نمرۀ ده به بالا بیاورد.
این روایت را باید از دو سه جهت بررسی کنیم. یکی اینکه از نظر اسلام، دین تقلیدی غلط است. قرآن بارها و بارها میفرماید دین نمیتواند تقلیدی باشد. مذمّت میکند کسانی را که دینشان تقلیدی است:
«إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
قرآن میگوید نباید دین تقلیدی باشد، بلکه باید رسوخی باشد. رسوخی به دو معنا، آنکه قرآن دارد و اصرار زیادی روی آن دارد؛ یک، رسوخ در عقل و استدلال که اسمش را علمالیقین میگذارند. به راستی اگر به او بگویند امام حسین به چه دلیل حق است، فوراً جواب دهد. این عزاداریها به چه دلیل عالیست؟ باید فوراً بتواند جواب دهد. معاد جسمانی به چه دلیل است؛ باید فوراً دلیل بیاورد و بالاخره راجع به اصول دین. شیعه چهل اصل دارد و همه و مخصوصاً ما طلبهها باید با دلیل و برهان این چهل اصل را بدانیم. اگر نباشد، «وَ الدِّینُ لَعقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ»؛ و همان است که به آن تقلید میگویند. ممکن است یقین هم داشته باشد اما یقین تقلیدی است و تا شبههای به او میکنند، یقین از بین میرود. معنای «لَعق» غذایی است که میچشند. مثلاً خانم غذا را میچشد تا ببیند شور است یا نه. به آن چیزی که سر زبان میآید، «لعِق» میگویند و اگر به راستی با یک شبهه از بین برود، دین تقلیدی میشود. لذا اسلام از نظر عقلی بیش از صد اصل دارد. تشیع علاوه بر آن چیزهایی که برای اسلام هست، خصوصاً چهل اصل دارد. فقط منحصر به اصول دین نیست بلکه شیعه چهل اصل دارد. همۀ این چهل اصل، باید لاأقل برای ما علمالیقین باشد:
«سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ»
تحف العقول روایتی از امام حسین«سلاماللهعلیه» نقل میکند. وقتی امام حسین«سلاماللهعلیه» رو به کربلا آمدند و اوضاع را وخیم دیدند، یعنی شهادت حضرت مسلم و تفرقۀ مردم را دیدند، این روایت را فرمودند. روایت انصافاً روایت حساسی است و معمولاً اینطور است که از امام حسین«سلاماللهعلیه» روایت کم داریم اما هرچه داریم از لطافت و دقت خاصی برخوردار است. فرمودند:
«إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ»
غالب مردم، بندههای دنیا هستند یعنی همّ و غم آنها دنیاست و دین لقلقه لسانی بیش نیست. یعنی ایمانشان هم ایمان تقلیدی است. تا مشکل و استثناء و بلایی جلو نیاید، متدین هستند. نماز میخوانند و به حج میروند و عزاداری میکنند، اما اگر امتحانی جلو آمد، رفوزه میشوند. دیندار در امتحان نیستند. یعنی در بلا و امتحان کسی بتواند نمره بیاورد ولو نمرۀ کم باشد، خیلی کم است: «فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ».
خلاصۀ فرمایش امام حسین«سلاماللهعلیه» اینست که نود درصد مردم دینشان تقلیدی است. تا در حال عادی هستند، متدینند. همینطور که جامعه کار میکند، اینها هم میکنند و همینطور که آباء و اجداد آنها شیعه بودند، اینها هم شیعه هستند اما اگر امتحان جلو بیاید، رفوزه هستند. کم پیدا میشود که نمره بیاورد و لاأقل نمرۀ ده به بالا بیاورد.
این روایت را باید از دو سه جهت بررسی کنیم. یکی اینکه از نظر اسلام، دین تقلیدی غلط است. قرآن بارها و بارها میفرماید دین نمیتواند تقلیدی باشد. مذمّت میکند کسانی را که دینشان تقلیدی است:
«إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُقْتَدُونَ»
قرآن میگوید نباید دین تقلیدی باشد، بلکه باید رسوخی باشد. رسوخی به دو معنا، آنکه قرآن دارد و اصرار زیادی روی آن دارد؛ یک، رسوخ در عقل و استدلال که اسمش را علمالیقین میگذارند. به راستی اگر به او بگویند امام حسین به چه دلیل حق است، فوراً جواب دهد. این عزاداریها به چه دلیل عالیست؟ باید فوراً بتواند جواب دهد. معاد جسمانی به چه دلیل است؛ باید فوراً دلیل بیاورد و بالاخره راجع به اصول دین. شیعه چهل اصل دارد و همه و مخصوصاً ما طلبهها باید با دلیل و برهان این چهل اصل را بدانیم. اگر نباشد، «وَ الدِّینُ لَعقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ»؛ و همان است که به آن تقلید میگویند. ممکن است یقین هم داشته باشد اما یقین تقلیدی است و تا شبههای به او میکنند، یقین از بین میرود. معنای «لَعق» غذایی است که میچشند. مثلاً خانم غذا را میچشد تا ببیند شور است یا نه. به آن چیزی که سر زبان میآید، «لعِق» میگویند و اگر به راستی با یک شبهه از بین برود، دین تقلیدی میشود. لذا اسلام از نظر عقلی بیش از صد اصل دارد. تشیع علاوه بر آن چیزهایی که برای اسلام هست، خصوصاً چهل اصل دارد. فقط منحصر به اصول دین نیست بلکه شیعه چهل اصل دارد. همۀ این چهل اصل، باید لاأقل برای ما علمالیقین باشد:
«سَنُرِیهِمْ آیٰاتِنٰا فِی اَلْآفٰاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّٰى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ اَلْحَقُّ»
تاکنون نظری ثبت نشده است