display result search
منو
تفسیر آیه 72 سوره انفال

تفسیر آیه 72 سوره انفال

  • 1 تعداد قطعات
  • 12 دقیقه مدت قطعه
  • 235 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره انفال - آیه 72

در سال سیزدهم بعثت و پس از گذشت ده سال از دعوت علنى پیامبر به اسلام، هنوز مشرکان مکّه دست از اذیّت و آزار پیامبر و مسلمانان برنداشته بودند، و روز به روز بر شدّت آن مى‏ افزودند تا اینکه تصمیم گرفتند با توطئه ‏اى حساب شده و اقدامى دسته‏ جمعى، پیامبر را به قتل برسانند و اسلام را ریشه ‏کن نمایند.
با اطلاع پیامبر از آن توطئه و جان فشانى على (ع)، شبانه مقدّمات هجرت فراهم شد و آن حضرت در اوّل ماه ربیع ‏الاوّل ابتدا به غار ثور رفتند و به مدّت سه روز در آن جا به گونه ‏اى معجزه ‏آسا مخفى شدند و در این مدّت تنها حضرت على (ع) براى آن حضرت غذا تهیه کرده و اخبار بیرون را در اختیار آن جناب قرار مى‏دادند. سرانجام پیامبر با توصیه به حضرت على مبنى بر اعلان مهاجرت مسلمانان به یثرب و همراه آوردن اهل‏ بیت آن حضرت، خود راهى یثرب شدند، و پس از طى مسافتى حدود چهارصد کیلومتر، روز دوازدهم ربیع‏ الاوّل به محلّه‏ قبا رسیدند و بقیّه‏ مهاجرین نیز به آنان ملحق شدند.
مردم یثرب، از مهاجران استقبال شایانى به عمل آوردند و آنها را با آغوش باز پذیرفتند و یثرب را به «مدینةالنبىّ» و «مدینة الرّسول»، تغییر نام دادند. آنگاه پیامبر براى پیشگیرى و دورى از تفرقه، میان مهاجران و انصار که حدود سیصد نفر بودند، دو به دو عقد اخوّت و برادرى جارى کردند و مسجد قبا را پایه‏ گذارى کردند.
مهاجرین، کسانى هستند که در مکّه به پیامبر ایمان آوردند و چون در آنجا تحت فشار بودند، خانه و کاشانه‏ خود را رها کرده به همراه پیامبر به مدینه هجرت کردند و انصار، مسلمانان مدینه هستند که پیامبر اسلام و مهاجرین را استقبال نموده و آنان را در بین خود جاى داده و یارى نمودند.
در این آیه، محورهایى همچون: پیوند مهاجرین و انصار، ضرورت هجرت، بى‏اعتنایى به مرفّهان گریزان از هجرت، تعهّد متقابل میان مهاجران و انصار، و نجات مسلمانان دربند، در صورت عدم ضرر به پیمان‏ هاى قبلى، مطرح شده است.
معموماً ملّت‏ ها، مهم ‏ترین و بزرگ‏ترین حادثه‏ اى را که در حیات اجتماعى، علمى و مذهبى آنان رخ داده و آن را نقطه‏ عطفى در سرگذشت ملّى خود مى‏ دانند، مبدأ تاریخ خود قرار داده‏اند، مثلا میلاد حضرت مسیح (ع) نزد مسیحیان و یا عام الفیل (سالى که سپاه ابرهه به مکّه حمله کرد و نابود شد) نزد اعراب، مبدأ سال قرار گرفت.
از آنجایى که دین اسلام کامل ‏ترین شریعت آسمانى است و در عین حال از ادیان دیگر مستقل است، لذا مسلمانان میلاد حضرت مسیح را مبناى سال خود قرار ندادند، همچنین عام‏ الفیل گرچه سال تولّد پیامبر نیز بود، و یا حتّى روز بعثت پیامبر اکرم، مبناى سال قرار نگرفت، امّا با هجرت پیامبر به مدینه که حکومتى مستقل در آن جا پایه ‏گذارى شد و مسلمانان توانستند در نقطه‏اى آزادانه فعالیّت کنند، پیامبر شخصاً تاریخ هجرى را بنا گذاردند. چنان که مى‏ توان از عبارت «مِن اوّل یوم»، در آیه‏ «لمسجد اُسس على التّقوى من اوّل یوم احقّ ان تقوم فیه» که در مورد ساختن مسجد قبا مى‏باشد نیز پایه ‏گذارى سال هجرى را استفاده نمود، زیرا اوّلین اقدام پیامبر در هجرت به مدینه ساختن مسجد قبا مى‏ باشد. آرى اگر هجرت نبود، چه بسا اسلام در همان نقطه محدود و نابود مى‏ شد.
بیشتر بلاهاى ما از غرق شدن در رفاه و ترک هجرت‏ هاى سازنده سرچشمه مى‏ گیرد. اگر همه‏ مغزها و متخصّصان و کارشناسان مسلمانى که در کشورهاى غربى به سر مى‏ برند، به کشور خود هجرت کنند، هم ضربه به دشمن است و هم تقویت اسلام و کشورهاى اسلامى.
هجرت، اختصاص به پیامبر ندارد، بلکه هجرت از محیط شرک، کفر و گناه، براى حفظ دین و ایمان و یا براى برگشت از نافرمانى خداوند لازم است، چنان که خداوند در پاسخ کسانى که عذر آلودگى خود و ارتکاب به گناه را محیط ناسالم مى‏ دانستند و مى‏ گفتند: «کنّا مستضعفین فى الارض»، مى‏ فرماید: زمین خداوند که پهناور بود، چرا به مکانى دیگر هجرت نکردید؟ «قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة» البتّه با توجّه به عبارت «مستضعفین»، معلوم مى‏ شود که اگر توانایى امر به معروف و نهى از منکر باشد، باید به این مهم اقدام نمود و جامعه را ترک نکرد و آن را مورد اصلاح قرار داد.
امام صادق (,9 مى ‏فرماید: هنگامى که در محل و سرزمینى که در آن زندگى مى‏ک نى نافرمانى و معصیت خدا مى‏کنند، از آنجا به جایى دیگر هجرت کن. «اذا عصى اللّه فى ارض انت فیها فاخرج منها الى غیرها»
چنان که هجرت براى آموختن علم و دانش و هجرت براى بیان آموخته ‏هاى خود به دیگران نیز لازم است. «فلولانفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فى الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم»
در صدر اسلام دو هجرت رخ داده است: یکى در سال پنجم بعثت، هجرت گروهى از مسلمانان به سرزمین حبشه و دیگرى در سال سیزدهم بعثت، هجرت از مکّه به مدینه.

پیام ها

1- اسلام، ایمان و عقیده، بدون تلاش و مجاهدت کافى نیست. مسلمانان صدر اسلام، یا مهاجر بودند یا پناه ‏دهنده مهاجران، یا جهادگر و یا حامى مجاهدان. «انّ الّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم... والّذین آووا و نصروا» (شرایط متفاوت براى هر کسى تکلیف خاصّى مى ‏آورد، براى یکى هجرت و براى دیگرى پناه ‏دادن به مهاجران.)
2- رابطه‏ ولایى، مخصوص کسانى است که اهل هجرت، جهاد و کمک به دیگران باشند. «اولئک بعضهم اولیاء بعض»
3- خداوند میان مهاجرین و انصار حقّ ولایت مقرّر کرده است. «والّذین آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض»
4- هجرت به سوى جامعه‏ اسلامى، شرط ولایت است و کسى که هجرت نکند، ولایت ندارد. «لم یهاجروا مالکم من ولایتهم...»
5 - در جامعه‏ اسلامى باید میان مجاهدان و مهاجران با مرفّهان هجرت گریز، فرق باشد. «آمنوا ولم یهاجروا»
6- کسى که هجرت نکند، نه او را یارى کنید و نه از او یارى بخواهید. (کلمه‏ «ولایتهم» را دو گونه مى‏ توان معنا کرد: یکى «ولایت و حمایت شما از آنان» و دیگرى «کمک و حمایت آنان از شما»)
7- هجرت، گاهى از جهاد مهم‏ تر است. «حتّى یهاجروا» و نفرمود: «حتّى یجاهدوا»
8 - باید از متخلّفان پیشین که خواهان پیوستن به مسلمانان هستند، با آغوش باز استقبال کرد. «حتّى یهاجروا» (آرى، همین‏که تارکان هجرت، هجرت کردند، شما آنان را حمایت کنید)
9- اگر مسلمانانِ دیگر مناطق، تحت فشار کفر قرار گرفتند، نسبت به استمدادشان نباید بى ‏تفاوت بود. «ان استنصروکم فى الدّین فعلیکم النصر»
10- در روابط با دیگران باید اهمّ و مهم در نظر گرفته شود. مادامى که کفّار به پیمان‏ هاى خود با مسلمانان پایبند هستند، نمى‏ توان براى حمایت مسلمانانِ تحت سلطه‏ آنان اقدامى کرد. «الاّ على قوم بینکم و بینهم میثاق»


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 12:33

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی