- 4995
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 195و 194 سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف- آیه 195 و 194
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ
ترجمه
همانا کسانى را که به جاى خدا مىخوانید (و مىپرستید)، بندگانى (آفریدههایى) همچون خود شمایند. پس اگر راست مىگویید، آنان را بخوانید، تا آنان جوابتان را بدهند.
ممکن است مراد از «عباد»، انسانهایى باشند که به عنوان خدا مطرح شده بودند، مثل حضرت عیسى (ع)، یا فرشتگان و ممکن است مراد، همان بتهایى باشند که بت پرستان آنها را «اله» مى پندارند. و اگر به معناى مخلوقات بدانیم، شامل هرچیزى مى شود که به جاى خدا پرستش مى شود.
پیام ها
1- پرستش، دلیل مىخواهد و معبود باید برتر و بالاتر از عابد باشد، پرستیدن مخلوقات یا انسانهایى مثل خودمان، نه دلیل دارد، نه امتیازى. «عباد أمثالکم» اقبال لاهورى در این زمینه مىگوید:
آدم از بىبصرى بندگى آدم کرد گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم کرد
یعنى از خوى غلامى زسگان پستتر است من ندیدم که سگى پیش سگى سر خم کرد
2- معبودى شایسته پرستش است که عبد خود را اجابت کند و نیازهاى او را برطرف کرده و او را رشد دهد، و بین او و معبود روابط دو طرفه باشد. «فلیَستَجیبوا لکم»
3- عدم پاسخگویى معبودها به حوائج شما، نشانه عجز و بىعرضگى و دروغین بودن آنهاست. «فلیَستَجیبوا لکم ان کنتم صادقین»
أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکَآءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ
ترجمه
همانا کسانى را که به جاى خدا مىخوانید (و مى پرستید)، بندگانى (آفریده هایى) همچون خود شمایند. پس اگر راست مىگویید، آنان را بخوانید، تا آنان جوابتان را بدهند.آیا آنان (معبودها)، پاهایى دارند که با آن راه بروند، یا دستهایى دارند که با آن قدرتنمایى کنند، یا چشمهایى دارند که با آنها ببینند، یا گوشهایى دارند که با آنها بشنوند؟ (اى پیامبر!) بگو: شریکهاى (خیالى) خودتان را بخوانید و علیه من نقشه بکشید و هیچ مهلت هم به من ندهید! (تا بدانید کارى از آنها ساخته نیست).
«یَبطِشون» از «بَطش»، به معناى گرفتنِ با قدرت و صولت است.
این آیه توبیخ کسانى است که براى خدا شریکانى قرار مى دهند که از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، دیدن، شنیدن و عمل کردن دارند، ولى آن مجسّمه هاى بى روح، حتّى این قدرت را هم ندارند و اگر از آن معبودها نیز خواسته شود دست به کارى بزنند، هیچ قدرتى ندارند و ناتوانند، پس چرا همچنان آنان را مى پرستند؟
پیام ها
1- رهبر الهى باید قدرت و جرأت تحدّى و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا کند که قدرت هاى باطل، هر طرح خطرناکى هم دارند، اعمال کنند، تا عجز آنها ثابت شود. «قل ادعوا ...»
2- دست و پا دارها، قدرت بر یارى مشرکان ندارند، تا چه رسد به شریکهاى بى دست و پایى که در حدّ و اندازه خودتان هم نیستند. «ألهم ارجل یمشون بها...»
3- مشرکان زیر بار اطاعت از پیامبر نمىروند، چون مى گویند: بشرى مثل ماست. ولى زیر بار پرستش بتهایى مى روند که حتّى مثل خودشان هم نیستند و کمترند. «قل ادعوا شرکائکم...»
4- شیوه احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبیخ، تحدّى و مبارزه خواهى، از بهترین شیوه هاى تبلیغى و تربیتى است. (با توجّه به این آیه و آیات قبل)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لَکُمْ إِن کُنتُمْ صَدِقِینَ
ترجمه
همانا کسانى را که به جاى خدا مىخوانید (و مىپرستید)، بندگانى (آفریدههایى) همچون خود شمایند. پس اگر راست مىگویید، آنان را بخوانید، تا آنان جوابتان را بدهند.
ممکن است مراد از «عباد»، انسانهایى باشند که به عنوان خدا مطرح شده بودند، مثل حضرت عیسى (ع)، یا فرشتگان و ممکن است مراد، همان بتهایى باشند که بت پرستان آنها را «اله» مى پندارند. و اگر به معناى مخلوقات بدانیم، شامل هرچیزى مى شود که به جاى خدا پرستش مى شود.
پیام ها
1- پرستش، دلیل مىخواهد و معبود باید برتر و بالاتر از عابد باشد، پرستیدن مخلوقات یا انسانهایى مثل خودمان، نه دلیل دارد، نه امتیازى. «عباد أمثالکم» اقبال لاهورى در این زمینه مىگوید:
آدم از بىبصرى بندگى آدم کرد گوهرى داشت ولى نذر قباد و جم کرد
یعنى از خوى غلامى زسگان پستتر است من ندیدم که سگى پیش سگى سر خم کرد
2- معبودى شایسته پرستش است که عبد خود را اجابت کند و نیازهاى او را برطرف کرده و او را رشد دهد، و بین او و معبود روابط دو طرفه باشد. «فلیَستَجیبوا لکم»
3- عدم پاسخگویى معبودها به حوائج شما، نشانه عجز و بىعرضگى و دروغین بودن آنهاست. «فلیَستَجیبوا لکم ان کنتم صادقین»
أَلَهُمْ أَرْجُلٌ یَمْشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَیْدٍ یَبْطِشُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ أَعْیُنٌ یُبْصِرُونَ بِهَآ أَمْ لَهُمْ ءَاذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا قُلِ ادْعُواْ شُرَکَآءَکُمْ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ
ترجمه
همانا کسانى را که به جاى خدا مىخوانید (و مى پرستید)، بندگانى (آفریده هایى) همچون خود شمایند. پس اگر راست مىگویید، آنان را بخوانید، تا آنان جوابتان را بدهند.آیا آنان (معبودها)، پاهایى دارند که با آن راه بروند، یا دستهایى دارند که با آن قدرتنمایى کنند، یا چشمهایى دارند که با آنها ببینند، یا گوشهایى دارند که با آنها بشنوند؟ (اى پیامبر!) بگو: شریکهاى (خیالى) خودتان را بخوانید و علیه من نقشه بکشید و هیچ مهلت هم به من ندهید! (تا بدانید کارى از آنها ساخته نیست).
«یَبطِشون» از «بَطش»، به معناى گرفتنِ با قدرت و صولت است.
این آیه توبیخ کسانى است که براى خدا شریکانى قرار مى دهند که از خودشان عاجزترند، چون خودشان قدرت راه رفتن، دیدن، شنیدن و عمل کردن دارند، ولى آن مجسّمه هاى بى روح، حتّى این قدرت را هم ندارند و اگر از آن معبودها نیز خواسته شود دست به کارى بزنند، هیچ قدرتى ندارند و ناتوانند، پس چرا همچنان آنان را مى پرستند؟
پیام ها
1- رهبر الهى باید قدرت و جرأت تحدّى و دعوت به مباهله را داشته باشد و ادّعا کند که قدرت هاى باطل، هر طرح خطرناکى هم دارند، اعمال کنند، تا عجز آنها ثابت شود. «قل ادعوا ...»
2- دست و پا دارها، قدرت بر یارى مشرکان ندارند، تا چه رسد به شریکهاى بى دست و پایى که در حدّ و اندازه خودتان هم نیستند. «ألهم ارجل یمشون بها...»
3- مشرکان زیر بار اطاعت از پیامبر نمىروند، چون مى گویند: بشرى مثل ماست. ولى زیر بار پرستش بتهایى مى روند که حتّى مثل خودشان هم نیستند و کمترند. «قل ادعوا شرکائکم...»
4- شیوه احتجاج و طرح سؤال همراه با انتقاد، توبیخ، تحدّى و مبارزه خواهى، از بهترین شیوه هاى تبلیغى و تربیتى است. (با توجّه به این آیه و آیات قبل)
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است