- 11291
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 179 سوره اعراف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف- آیه 179
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَفِلُونَ
ترجمه
و همانا بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم، (که سرانجام شان به آنجا مىکشد، چرا که) آنان دلهایى دارند که با آن حقّ را درک نمىکنند و چشمانى دارند که با آن نمى بینند و گوشهایى دارند که با آن نمى شنوند، آنان همچون چهارپایان، بلکه گمراهترند، آنان همان غافلانند.
«ذَرَأ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراکنده ساختن و انتشار است و در این جا به معناى خلق، آفرینش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در این آیه، آفرینش بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى داند و در آیه اى دیگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى شمارد، «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»، کدام یک صحیح است؟
پاسخ: هدف اصلى آفرینش، خداپرستى و عبودیّت است، ولى نتیجه کار بسیارى از انسان ها در اثر عصیان، طغیان و پایدارى در کفر و لجاجت، دوزخ است، گویا که در اصل براى جهنّم خلق شده اند. حرف «لام» در «لجهنّم»، براى بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار که هدف اصلى اش در فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجره هاى زیبا از آن چوب ها مى باشد، ولى کار به سوزاندن چوب هاى بىفایده در بخارى مى انجامد که آن هدف تبعى است.
این مطلب، شبیه این جمله حضرت على (ع) است که مى فرماید: خداوند فرشته اى دارد که هر روز با صداى بلند مى گوید: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» بزایید براى مرگ و بسازید براى خرابى، یعنى پایان تولّد، مرگ، پایان ثروتا ندوزى، فنا و پایان ساختمان، خرابى است.
آرى، انسانهایى که هویّت انسانى خود را از دست داده اند، جایگاهى جز آتش براى آنان نمى باشد، «ان تحسب انّ اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الاّ کالانعام بل اضلّ سبیلاً» چنان که خود آنان نیز اعتراف مى کنند که اگر دستورات الهى را شنیده بودند و تعقّل مى کردند، دیگر در جهنّم جاى نداشتند. «قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب السعیر»
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبیه حیوان است، ولى کیفیّت و هدف بهره بردارى انسان از نعمت ها باید بهتر و بیشتر باشد، وگرنه همچون حیوان بلکه پستتر از آن است. انسان باید علاوه بر ظاهر، ملکوت را ببیند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه هاى باطنى و معنوى را بشنود.
آدمىزاده طرفه معجونى است از فرشته سرشته، و زحیوان
گر رود سوى این، شود به از این ور رود سوى آن، شود پس از آن
از امام صادق (ع) پرسیدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطیع و موحّد نیافرید؟ حضرت فرمودند: اگر چنین مىشد، دیگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زیرا آنان مجبور بودند و اختیارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفرید و علاوه بر عقل و فطرت، با تعالیم پیامبران و کتب آسمانى مسیر هدایت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى کرد، تا فرمانبرداران از عاصیان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصیان را خداوند آفریده، امّا به چیزى امر یا نهى نکرده مگر آنکه انسان مى تواند ضد آن را نیز انجام دهد و مجبور نباشد. آرى، تکلیف پذیرى تنها ارزش و وجه امتیاز انسان از دیگر موجودات است.
پیام ها
1- فرجام بسیارى از انسان ها و جنّیان، دوزخ است. «ذرأنا...»
2- جنّ هم مثل انسان، تکلیف و اختیار، کیفر و پاداش دارد. «من الجنّ و الانس»
3- ملاک انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تکالیف دینى است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. «اولئک کالانعام»
4- کسى که با وجود توانایى از نعمت هاى الهى بهره صحیح نبرد، بدتر از موجودى است که اساساً فاقد آنهاست. «بل هم اضلّ»
5 - انسان هاى غافل و بى بصیرت، (در بى تفاوتى، شکم پرستى، شهوت پرستى، استثمار شدن و محرومیّت از لذّت معرفت) مانند چهارپایان مى باشند. «اولئک کالانعام»
6- غافلان، از حیوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون»
7- انسان هاى بى بصیرت، از هدف، خدا، خود، امکانات، آخرت، ذریّه، آیات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خویش غافلند. «اولئک هم الغافلون»
8 - دوزخى شدن بسیارى از انسان ها، به خاطر بهره نبردن از نعمت هاى الهى در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده اند. «اولئک هم الغافلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَفِلُونَ
ترجمه
و همانا بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم، (که سرانجام شان به آنجا مىکشد، چرا که) آنان دلهایى دارند که با آن حقّ را درک نمىکنند و چشمانى دارند که با آن نمى بینند و گوشهایى دارند که با آن نمى شنوند، آنان همچون چهارپایان، بلکه گمراهترند، آنان همان غافلانند.
«ذَرَأ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراکنده ساختن و انتشار است و در این جا به معناى خلق، آفرینش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در این آیه، آفرینش بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى داند و در آیه اى دیگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى شمارد، «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»، کدام یک صحیح است؟
پاسخ: هدف اصلى آفرینش، خداپرستى و عبودیّت است، ولى نتیجه کار بسیارى از انسان ها در اثر عصیان، طغیان و پایدارى در کفر و لجاجت، دوزخ است، گویا که در اصل براى جهنّم خلق شده اند. حرف «لام» در «لجهنّم»، براى بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار که هدف اصلى اش در فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجره هاى زیبا از آن چوب ها مى باشد، ولى کار به سوزاندن چوب هاى بىفایده در بخارى مى انجامد که آن هدف تبعى است.
این مطلب، شبیه این جمله حضرت على (ع) است که مى فرماید: خداوند فرشته اى دارد که هر روز با صداى بلند مى گوید: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» بزایید براى مرگ و بسازید براى خرابى، یعنى پایان تولّد، مرگ، پایان ثروتا ندوزى، فنا و پایان ساختمان، خرابى است.
آرى، انسانهایى که هویّت انسانى خود را از دست داده اند، جایگاهى جز آتش براى آنان نمى باشد، «ان تحسب انّ اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الاّ کالانعام بل اضلّ سبیلاً» چنان که خود آنان نیز اعتراف مى کنند که اگر دستورات الهى را شنیده بودند و تعقّل مى کردند، دیگر در جهنّم جاى نداشتند. «قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب السعیر»
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبیه حیوان است، ولى کیفیّت و هدف بهره بردارى انسان از نعمت ها باید بهتر و بیشتر باشد، وگرنه همچون حیوان بلکه پستتر از آن است. انسان باید علاوه بر ظاهر، ملکوت را ببیند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه هاى باطنى و معنوى را بشنود.
آدمىزاده طرفه معجونى است از فرشته سرشته، و زحیوان
گر رود سوى این، شود به از این ور رود سوى آن، شود پس از آن
از امام صادق (ع) پرسیدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطیع و موحّد نیافرید؟ حضرت فرمودند: اگر چنین مىشد، دیگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زیرا آنان مجبور بودند و اختیارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفرید و علاوه بر عقل و فطرت، با تعالیم پیامبران و کتب آسمانى مسیر هدایت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى کرد، تا فرمانبرداران از عاصیان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصیان را خداوند آفریده، امّا به چیزى امر یا نهى نکرده مگر آنکه انسان مى تواند ضد آن را نیز انجام دهد و مجبور نباشد. آرى، تکلیف پذیرى تنها ارزش و وجه امتیاز انسان از دیگر موجودات است.
پیام ها
1- فرجام بسیارى از انسان ها و جنّیان، دوزخ است. «ذرأنا...»
2- جنّ هم مثل انسان، تکلیف و اختیار، کیفر و پاداش دارد. «من الجنّ و الانس»
3- ملاک انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تکالیف دینى است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. «اولئک کالانعام»
4- کسى که با وجود توانایى از نعمت هاى الهى بهره صحیح نبرد، بدتر از موجودى است که اساساً فاقد آنهاست. «بل هم اضلّ»
5 - انسان هاى غافل و بى بصیرت، (در بى تفاوتى، شکم پرستى، شهوت پرستى، استثمار شدن و محرومیّت از لذّت معرفت) مانند چهارپایان مى باشند. «اولئک کالانعام»
6- غافلان، از حیوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون»
7- انسان هاى بى بصیرت، از هدف، خدا، خود، امکانات، آخرت، ذریّه، آیات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خویش غافلند. «اولئک هم الغافلون»
8 - دوزخى شدن بسیارى از انسان ها، به خاطر بهره نبردن از نعمت هاى الهى در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده اند. «اولئک هم الغافلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است