display result search
منو
تفسیر آیه 150 سوره اعراف

تفسیر آیه 150 سوره اعراف

  • 1 تعداد قطعات
  • 9 دقیقه مدت قطعه
  • 374 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف- آیه 150

وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى‏ إِلَى‏ قَوْمِهِ غَضْبَنَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِى مِن بَعْدِى أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِى فَلَا تُشْمِتْ بِىَ الْأَعْدَآءَ وَلَا تَجْعَلْنِى مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِینَ‏

ترجمه

و همین که موسى (از کوه طور) به سوى قوم خود برگشت (و گوساله ‏پرستى آنان را دید)، به حال خشم و تأسّف گفت: پس از من بد جانشینانى برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان (که ده شب ماندن مرا تمدید کرد)، پیشى گرفتید؟ (و صبر نکردید تا از کوه طور برگردم.) آنگاه الواح (تورات) را (به کنارى) افکند و (از شدّت غضب، موى) سر برادرش را گرفت و به سوى خود کشید. (هارون) گفت: اى فرزند مادرم! حقیقت این است که این گروه مرا در ضعف قرار داده (به حرفم گوش ندادند) ونزدیک بود مرا بکشند. پس (من بى‏گناهم و) کارى نکن که دشمنان را به شماتتم برخیزاند (و شاد شوند) و مرا با ستمگران قرار مده.

پس از مخالفت‏ هایى که با حضرت على (ع) صورت گرفت، روزى آن حضرت خطاب به مردم فرمود: سیره و الگوى من انبیا هستند... امّا الگوى من از برادرم هارون این است که هارون به برادرش فرمود: «یابن امّ انّ القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى»، حال اگر بگویید او را به استضعاف نکشیدند و خوار نکردند و براى قتل او هیچ اقدامى نکردند، منکر قرآن شده‏اید و اگر همان باشد و شما آن را پذیرفتید، پس هارون معذور بوده و سکوتش لازم بوده است. چنانکه پیامبر نیز به آن حضرت فرمودند: «یا على... فانّک منّى بمنزلة هارون من موسى و لک بهارون اسوة اذ استضعفه قومه و کادوا یقتلونه» پس تو نیز در برابر دشمنى قریش صبر پیشه کن.
پیامبر فرمودند: حضرت موسى براى نشان دادن نهایت ناراحتى خود، هنگامى که به میان مردم رسید، آن رفتار توبیخ آمیز را با هارون نمود وگرنه خداوند به موسى در کوه طور گوساله ‏پرستى قومش را خبر داده بود.
امام صادق (ع) فرمود: هارون با آن همه اذیّت و آزارى که از قومش دید، باز در میان آنان ماند، زیرا اگر آنان را ترک مى‏ کرد و به سوى موسى مى‏ رفت، قطعاً عذاب الهى بر آنان نازل مى ‏شد. «اذا فارقهم ینزّل بهم العذاب».

پیام ها

1- در برابر انحراف‏ هاى فکرى، باید غیرت دینى نشان داد. «غضبان أسفاً» (مانند برخورد امام خمینى (ره) با توطئه آیات شیطانى سلمان رشدى مرتد)
2- حتّى غضب اولیاى خدا، از روى تأسّف بر حال مردم است. «غضبان أسفاً»
3- از آفات هر انقلاب و حرکت اصلاحى، ارتداد و ارتجاع مى‏ باشد. «بئسما خلفتمونى» (پس رهبر باید آن را پیش‏بینى کرده و پیشگیرى کند.)
4- در جامعه ‏ فاسد و منحرف، گاهى تلاش انبیا هم بى‏ نتیجه مى‏ ماند. «بئسما خلفتمونى»
5 - نباید بر امر و فرمان الهى پیشى گرفت. «أعجلتم أمر ربّکم»
6- تأخیر موسى و تمدید مدّت حضور در کوه طور، فرمان الهى بود، نه خواستِ موسى و البتّه جنبه‏ تربیتى داشت. «أمر ربّکم»
7- هرگاه اصول در خطر افتد، فروع را باید رها کرد. «القى الالواح» هنگامى که موسى دید مردم مشرک شده و دست از اصل خداپرستى برداشته ‏اند، الواح تورات را که یک سرى دستورات و قوانین الهى بود، به کنارى گذارد و پیگیر اصل مهم ‏تر شد.
8 - براى ایجاد شوک در جامعه منحرف، باید حرکت توبیخى چشمگیر و به یاد ماندنى کرد. «القى الالواح و أخذ برأس أخیه یجرّه» چنان که در نهج ‏البلاغه مى ‏خوانیم: حضرت على (ع) براى ایجاد تحرّک در شنوندگان بى‏ تفاوت، گاهى سیلى به صورت مبارک خود مى‏ زد. «ثمّ ضرب على لحیته الکریمة»
9- موى بلند، براى مرد مانعى ندارد. «اخذ برأس اخیه یجرّه»
10- به خاطر مقام و موقعیّت و خویشاوندى، از لغزش دیگران چشم‏‌پوشى نکنیم. «اخذ برأس اخیه» گاهى توبیخ به موقع نزدیکان و در میان جمع، براى نشان دادن اهمیّت مطلب و هشدار و زهر چشم گرفتن از بیگانگان است. «اخذ برأس اخیه» چنانکه خداوند پیامبرش را چنین مورد خطاب قرار داده است. «لئن اشرکت لیحبطنّ عملک و لتکوننّ من الخاسرین» در حالى که هدف، هشدار به دیگران است.
11- در برابر فرد عصبانى باید برخوردى عاطفى داشت. «یاابن اُمّ» با اینکه موسى و هارون (ع) از یک پدر ومادر بودند، امّا هارون، موسى را فرزند مادر خطاب کرد.
12- مستضعفان دیروز که به دست موسى از فرعون نجات یافتند، امروز عاملِ استضعاف رهبران خود شده‏اند. «استضعفونى»
13- سقوط اخلاقى انسان تا آنجاست که به خاطر هوا و هوس و گوساله پرستى، ولى‏نعمت خود را تهدید به قتل مى‏کند. «و کادوا یقتلوننى»
14- همه اصحاب انبیا عادل نبوده ‏اند، گاهى بعضى از آنها مرتد هم شده ‏اند. «و کادوا یقتلوننى » چنانکه بعضى گوساله‏ پرست شدند.
15- هنگام توبیخ دوستان، باید مواظب بود که دشمن از آن سوء استفاده نکند. «فلاتشمت بى الاعداء»
16- سکوت و بى‏ تفاوتى نسبت به ظلم و انحراف، انسان را هم‏ سنگ ظالم قرار مى‏ دهد. «لاتجعلنى مع القوم الظالمین» هارون سکوت را ظلم مى‏ دانست، لذا فرمود: من سکوت نکردم، بلکه آنان مرا بایکوت و تهدید به قتل نمودند.


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 9:52

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    به نظر بنده بارعاطفی "برادر"(اَخ) به مراتب از " فرزندمادرم "ببشتر است.

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی