- 169
- 1000
- 1000
- 1000
کدام حسین؛ کدام کربلا، فصل سوم، جلسه بیست و نهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «کدام حسین؛ کدام کربلا»، فصل سوم، جلسه بیست و نهم، سال 1402
ما فقط یک امام حسین علیه السلام داریم و یک کربلا.
این موضوع را هم قبول داریم که ممکن است حتّی گبر هم با هدایت باطنی حضرت زیر و رو بشود و تغییر کند و هدایت شود. اما آن چیزی که مسلّم است این است که ما بصورت مستقیم با خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه طرف نبودهایم، کمااینکه با بقیه ائمه علیهم السلام بصورت مستقیم طرف نبودهایم. حتّی با خیلی از اتفاقاتی که در روزگار ما رخ داده است، ما بصورت مستقیم طرف نبودهایم. مثلاً در این موضوع که آیا نازیها یهودیها را کشتهاند یا نه، ما نبودهایم.
ما نسبت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بصورت مستقیم طرف نیستیم، نگاه ما به حضرت آن چیزی که تصویر ذهنی ماست، همان چیزی که وقتی گیر میکنیم به او پناه میبریم و به او متوسّل میشویم و وقتی نام او میآید اشک ما جاری میشود، که ممکن است بخشی از این عنایت حضرت است یا هدایت باطنی است، اما یک تصویری هم در ذهن ما هست. این تصویری که از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در ذهن ما هست، با تصویر ذهنی یک فرانسوی تفاوت دارد، او یا جهل دارد یا یک تصویری دارد که ممکن است با تصویر ذهنی شما متفاوت باشد.
این تصویر از کجا در ذهن ما نشسته است؟ آن حاصل روایتی است که ما قبول کردهایم. در اینجا منظور از روایت «حدیث» نیست، ما تصویری در ذهن خود داریم که آن تصویر ذهنی ما حاصلِ یک روایت است.
یعنی ممکن است شما صد حدیث خواندهاید و دویست قصه شنیدهاید و پانصد ساعت منبر شنیدهاید و چند سریال دیدهاید و روزنامه خواندهاید و تعزیه دیدهاید، مجموعهی اینها یک تصویر ذهنی برای شما ایجاد کرده است، وقتی نام حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیاید آن تصویر در ذهن شما تداعی میشود، و شما یک روایت راجع به امام حسین علیه السلام دارید که اگر از شما بپرسند «امام حسین علیه السلام کیست؟»، شما شروع میکنید به حرف زدن، شما او را میشناسید و برای شما غریبه نیست.
این روایتی که تصویری در ذهن شما ایجاد کرده است از کجا آمده است؟ این موضوع خیلی مهم است که اصیل باشد. ما که با یک امر موهوم یا با یک چیز خیالی یا با یک افسانه طرف نیستیم، ما که با یک سریال تخیّلی یا یک قهرمان پوشالی طرف نیستیم، ما با یک حقیقت طرف هستیم.
ما فقط یک امام حسین علیه السلام داریم و یک کربلا.
این موضوع را هم قبول داریم که ممکن است حتّی گبر هم با هدایت باطنی حضرت زیر و رو بشود و تغییر کند و هدایت شود. اما آن چیزی که مسلّم است این است که ما بصورت مستقیم با خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه طرف نبودهایم، کمااینکه با بقیه ائمه علیهم السلام بصورت مستقیم طرف نبودهایم. حتّی با خیلی از اتفاقاتی که در روزگار ما رخ داده است، ما بصورت مستقیم طرف نبودهایم. مثلاً در این موضوع که آیا نازیها یهودیها را کشتهاند یا نه، ما نبودهایم.
ما نسبت به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بصورت مستقیم طرف نیستیم، نگاه ما به حضرت آن چیزی که تصویر ذهنی ماست، همان چیزی که وقتی گیر میکنیم به او پناه میبریم و به او متوسّل میشویم و وقتی نام او میآید اشک ما جاری میشود، که ممکن است بخشی از این عنایت حضرت است یا هدایت باطنی است، اما یک تصویری هم در ذهن ما هست. این تصویری که از حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در ذهن ما هست، با تصویر ذهنی یک فرانسوی تفاوت دارد، او یا جهل دارد یا یک تصویری دارد که ممکن است با تصویر ذهنی شما متفاوت باشد.
این تصویر از کجا در ذهن ما نشسته است؟ آن حاصل روایتی است که ما قبول کردهایم. در اینجا منظور از روایت «حدیث» نیست، ما تصویری در ذهن خود داریم که آن تصویر ذهنی ما حاصلِ یک روایت است.
یعنی ممکن است شما صد حدیث خواندهاید و دویست قصه شنیدهاید و پانصد ساعت منبر شنیدهاید و چند سریال دیدهاید و روزنامه خواندهاید و تعزیه دیدهاید، مجموعهی اینها یک تصویر ذهنی برای شما ایجاد کرده است، وقتی نام حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بیاید آن تصویر در ذهن شما تداعی میشود، و شما یک روایت راجع به امام حسین علیه السلام دارید که اگر از شما بپرسند «امام حسین علیه السلام کیست؟»، شما شروع میکنید به حرف زدن، شما او را میشناسید و برای شما غریبه نیست.
این روایتی که تصویری در ذهن شما ایجاد کرده است از کجا آمده است؟ این موضوع خیلی مهم است که اصیل باشد. ما که با یک امر موهوم یا با یک چیز خیالی یا با یک افسانه طرف نیستیم، ما که با یک سریال تخیّلی یا یک قهرمان پوشالی طرف نیستیم، ما با یک حقیقت طرف هستیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است