- 615
- 1000
- 1000
- 1000
تربیت تقوا محور، در خانواده، مسجد و مدرسه، جلسه یازدهم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "تربیت تقوا محور، در خانواده، مسجد و مدرسه"، جلسه یازدهم ، سال 1403
ما درباره آثار تقوا و مهمترین اثر تقوا که قدرت روحی انسان بود، صحبت کردیم. ولی بیشتر میخواهیم به عناصر تشکیل دهنده تقوا بپردازیم. تقوا، قدرت معرفت و فهم در انسان ایجاد میکند. وقتی کسی اهل تقوا باشد، میخواهد مراقبت کند از خودش و این یک خودآگاهی را به دنبال میآورد. ما اگر بخواهیم تقوا را به کسی آموزش بدهیم، یک بخشی از این مربوط میشود به خودآگاهی. عرض کردیم که بهترین معلم کسی است که خود فرد را به خودش بیاموزد. کسی که خودش را بشناسد دیگران را هم میشناسد و تفاوتهای خودش با دیگران را هم میپذیرد، سعه صدر پیدا میکند و دیگران را سرزنش نمیکند و صبر و تحمل میکند. این معرفت به نفس انسان را خوش فهم میکند در رابطه با همه پدیدههای اجتماعی. فلذا تقوا موجب آفرینش قدرت در انسان است که یکی از قدرتها، قدرت معرفت و شناخت است. قدرت دیگری که تقوا ایجاد میکند در عرصه اراده و عمل است. همه ما تقاضاهایی در دلمان داریم که اگر هر کدام از اینها برآورده شوند برای انسان لذت بخش هستند. تقاضاهایی که لذت اندکی به ما میدهند هوا و هوس هستند، ولی تمایلاتی که اگر برآورده شوند به انسان نشاط پایداری میدهند، تمایلات عمیق فطری انسان هستند. مثل میل به پرستش. تمایلات اگر کم ارزش باشند هر چقدر که جلوی آنها ایستادگی کنیم قدرت روحی خودمان افزایش پیدا میکند. ساختار وجود انسان این گونه است که انسان باید تمایلاتی در وجودش شکل بگیرد تا انسان به آن تمایلات برنامه بدهد و انسان دارای اراده میشود و به قوت اراده میرسد. قوت احساسات هم یکی از وجوه قدرت است، به این معنا که انسان بتواند کم کم اراده را به دست بگیرد و اجازه ندهد هر علاقه یا تنفری غیر ارادی در وجودش رشد کند. انسان قوی میتواند به علایق خودش برنامه بدهد و علایقش را مدیریت کند. هم ما و هم هیچکس بدون تقوا به جایی نمیرسد پس تقوا انسان را اهل مراقبت بار میآورد.
ما درباره آثار تقوا و مهمترین اثر تقوا که قدرت روحی انسان بود، صحبت کردیم. ولی بیشتر میخواهیم به عناصر تشکیل دهنده تقوا بپردازیم. تقوا، قدرت معرفت و فهم در انسان ایجاد میکند. وقتی کسی اهل تقوا باشد، میخواهد مراقبت کند از خودش و این یک خودآگاهی را به دنبال میآورد. ما اگر بخواهیم تقوا را به کسی آموزش بدهیم، یک بخشی از این مربوط میشود به خودآگاهی. عرض کردیم که بهترین معلم کسی است که خود فرد را به خودش بیاموزد. کسی که خودش را بشناسد دیگران را هم میشناسد و تفاوتهای خودش با دیگران را هم میپذیرد، سعه صدر پیدا میکند و دیگران را سرزنش نمیکند و صبر و تحمل میکند. این معرفت به نفس انسان را خوش فهم میکند در رابطه با همه پدیدههای اجتماعی. فلذا تقوا موجب آفرینش قدرت در انسان است که یکی از قدرتها، قدرت معرفت و شناخت است. قدرت دیگری که تقوا ایجاد میکند در عرصه اراده و عمل است. همه ما تقاضاهایی در دلمان داریم که اگر هر کدام از اینها برآورده شوند برای انسان لذت بخش هستند. تقاضاهایی که لذت اندکی به ما میدهند هوا و هوس هستند، ولی تمایلاتی که اگر برآورده شوند به انسان نشاط پایداری میدهند، تمایلات عمیق فطری انسان هستند. مثل میل به پرستش. تمایلات اگر کم ارزش باشند هر چقدر که جلوی آنها ایستادگی کنیم قدرت روحی خودمان افزایش پیدا میکند. ساختار وجود انسان این گونه است که انسان باید تمایلاتی در وجودش شکل بگیرد تا انسان به آن تمایلات برنامه بدهد و انسان دارای اراده میشود و به قوت اراده میرسد. قوت احساسات هم یکی از وجوه قدرت است، به این معنا که انسان بتواند کم کم اراده را به دست بگیرد و اجازه ندهد هر علاقه یا تنفری غیر ارادی در وجودش رشد کند. انسان قوی میتواند به علایق خودش برنامه بدهد و علایقش را مدیریت کند. هم ما و هم هیچکس بدون تقوا به جایی نمیرسد پس تقوا انسان را اهل مراقبت بار میآورد.
تاکنون نظری ثبت نشده است