- 532
- 1000
- 1000
- 1000
نهضت عاشورا، طرحی برای نجات امت اسلام از فتنه ها، جلسه سوم
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "نهضت عاشورا، طرحی برای نجات امت اسلام از فتنه ها"، جلسه سوم، سال 1401
در خطبه ای که روز عاشورا حضرت سیدالشهدا خواندند ابتدا خودشان را معرفی کردند و فرمودند ما حزب الله پیروز خداوندیم. در قرآن در دو جا از حزب الله صحبت شده است، یکی در سوره مبارکه مائده یکی هم در سوره مبارکه مجادله است. در هر دو مورد هم بحث از یک جریان نفاق است که در مقابل جریان حزب الله ایستادهاند. در سوره مائده، بحث از افرادی است که در داخل دنیای اسلام مراوده و ارتباطی با دشمنان اسلام دارند و منافقین هستند و خودشان مسارعه می کنند که زودتر به آنها بپیوندند. آنها وقتی متوجه خطایشان می شوند که می بینند خداوند متعال بساط دشمنان را جمع کرد و چیزی در نزد آنها نبوده است. آنچه را که خداوند به دستگاه شیطان می دهد، چیزی گذرا و از جنس محصولات دنیاست و ارزشی ندارد. لذا خداوند به پیامبر و پیروانش رزق بهتری می دهد، انسان تا زمانی که از وادی شیطان عبور نکرده است، ارزش این رزق را نمی فهمد. سفره ای که برای شیاطین و پیروانش پهن شده است از جنس شجره زقوم است. این جریان نفاق در دنیای اسلام، تلقی شان این است که خیر و صلاح در دست دشمنان اسلام است و احساس می کنند، غلبه با کفار است و خداوند این ها را مذمت میکند این بیماری دل است که اینها را دعوت به این مسیر می کند. وقتی انسان چشمش باز می شود به آنچه که در دست انبیاست دیگر می فهمد که دست شیاطین چقدر خالیست. مسئله این ها دل مشغولی نیست بلکه سوءظنی هست که نسبت به اسلام دارند. پیامبر پرده های غیب عالم را میبینند و پیروانشان را همراه خودشان میبرند. ما که از حکمت و برنامههای الهی اطلاع نداریم، پس باید دستمان را در دستان پیامبران الهی بگذاریم تا ما را از این وادی های ضلال عبور دهند. پیامبر میبیند که به کجا می رود. ریشه همه محاسبات غلط، این است که انسان دل بسته به آن چیزی است که در دست دشمنان اسلام می بیند و هم از قدرت آنها می ترسد و هم طمع امکانات آنها را دارد. کسی حکیمانه عمل می کند که دل و چشمش به دنبال آن چیزی که در دست دشمنان اسلام هست، نباشد.
در خطبه ای که روز عاشورا حضرت سیدالشهدا خواندند ابتدا خودشان را معرفی کردند و فرمودند ما حزب الله پیروز خداوندیم. در قرآن در دو جا از حزب الله صحبت شده است، یکی در سوره مبارکه مائده یکی هم در سوره مبارکه مجادله است. در هر دو مورد هم بحث از یک جریان نفاق است که در مقابل جریان حزب الله ایستادهاند. در سوره مائده، بحث از افرادی است که در داخل دنیای اسلام مراوده و ارتباطی با دشمنان اسلام دارند و منافقین هستند و خودشان مسارعه می کنند که زودتر به آنها بپیوندند. آنها وقتی متوجه خطایشان می شوند که می بینند خداوند متعال بساط دشمنان را جمع کرد و چیزی در نزد آنها نبوده است. آنچه را که خداوند به دستگاه شیطان می دهد، چیزی گذرا و از جنس محصولات دنیاست و ارزشی ندارد. لذا خداوند به پیامبر و پیروانش رزق بهتری می دهد، انسان تا زمانی که از وادی شیطان عبور نکرده است، ارزش این رزق را نمی فهمد. سفره ای که برای شیاطین و پیروانش پهن شده است از جنس شجره زقوم است. این جریان نفاق در دنیای اسلام، تلقی شان این است که خیر و صلاح در دست دشمنان اسلام است و احساس می کنند، غلبه با کفار است و خداوند این ها را مذمت میکند این بیماری دل است که اینها را دعوت به این مسیر می کند. وقتی انسان چشمش باز می شود به آنچه که در دست انبیاست دیگر می فهمد که دست شیاطین چقدر خالیست. مسئله این ها دل مشغولی نیست بلکه سوءظنی هست که نسبت به اسلام دارند. پیامبر پرده های غیب عالم را میبینند و پیروانشان را همراه خودشان میبرند. ما که از حکمت و برنامههای الهی اطلاع نداریم، پس باید دستمان را در دستان پیامبران الهی بگذاریم تا ما را از این وادی های ضلال عبور دهند. پیامبر میبیند که به کجا می رود. ریشه همه محاسبات غلط، این است که انسان دل بسته به آن چیزی است که در دست دشمنان اسلام می بیند و هم از قدرت آنها می ترسد و هم طمع امکانات آنها را دارد. کسی حکیمانه عمل می کند که دل و چشمش به دنبال آن چیزی که در دست دشمنان اسلام هست، نباشد.
تاکنون نظری ثبت نشده است