display result search
منو
آثار گریه عالم بر سیدالشهداء، جلسه یازدهم

آثار گریه عالم بر سیدالشهداء، جلسه یازدهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 45 دقیقه مدت قطعه
  • 99 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "آثار گریه عالم بر سیدالشهداء"، جلسه یازهم، سال 1400


در سوره مبارکه فرقان فرمود: «وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصیراً»(فرقان/20) با صرف نظر از سیاق آیه، این قطعه از آیه شریفه، دلالت بر این می کند که خدای متعال، مؤمنین را با کفار و منافقین مورد امتحان قرار می دهد؛ یعنی مؤمنین گرفتار دستگاه و جریان نفاق و کفر می شوند و خدای متعال در این ماجرایی که پیش می آید، از مؤمنین توقع پایداری و صبر دارد. بنابراین ما باید در دل این فتنه ها و امتحاناتی که خدای متعال برای ما رقم می زند، استوار بمانیم. در روایت آمده است که وجود مقدس رسول الله (ص)، امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و حسنین سلام الله علیهما را در خانه خودشان گرد آوردند و درب را بستند که بیگانه ای وارد نشود و از مضمون این مجلس مطلع نشود. بعد به امیرالمؤمنین فرمودند که جبرئیل آمده و پیغامی از طرف خدای متعال آورده است که ما می خواهیم شما را مورد امتحان قرار بدهیم و یک فتنه سنگینی پیش روی شماست؛ قرار است شما با جبهه منافقین مورد ابتلاء و امتحان سنگینی قرار بگیرید. شما حاضرید که این صحنه پیش بیاید؟ حضرت فرمودند: «اگر خدای متعال چنین چیزی را از ما بخواهد ما می پذیریم و پای بلای الهی صبر می کنیم.» وقتی این عهد از اهل بیت گرفته شد، وجود مقدس نبی اکرم جوری گریستند که صدای ایشان از بیرون شنیده شد. یعنی این ابتلائاتی که بناست برای وجود مقدس امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و ائمه بعدی پیش بیاید، خیلی سنگین است. در ادامه روایت آمده است بعد از این ماجرا، این آیه شریفه نازل شد «وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً». بنابراین بناست امیرالمؤمنین و ائمه معصومین، با جبهه مقابلشان وارد یک امتحان و ابتلاء سنگینی بشوند؛ از دل این امتحانات هم ماجرای غصب حق امیرالمؤمنین و خانه نشینی حضرت و احراق بیت و جنگ های صفین و جمل و نهروان و عاشورا بیرون آمدند. این همان داستانی است که مکرر در روایات آمده که نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین می فرمودند شما مبتلای به امتحانات سنگینی می شوید.

بعد از ماجرای غصب حق خلافت امیرالمؤمنین، ابوسفیان، عموی حضرت را برداشت و آورد محضر حضرت. عرض کرد شما به میدان بیایید؛ ما کمک می کنیم که مردم بیایند و دوباره با شما بیعت کنند. ابوسفیان می گفت من قدرت سیاسی و حزب دارم و عموی شما هم که یک شخصیت محترمی است و ریش سفیدی می کند و این گونه مردم را برمی گردانیم به طرف شما. حضرت به عمویشان فرمودند که این کار شدنی نیست و این امتحان، امتحانی نیست که با وساطت و ریش سفیدی شما حل بشود. بعد این آیه را تلاوت کردند «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»(عنکبوت/2) مردم به صرف ادعای ایمان، خیال می کنند که ما از آن ها قبول می کنیم و امتحانشان نمی کنیم؟
این سنت در همه امت ها بوده و از همه امت ها این امتحانات گرفته شده است. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ» باید صف آن هایی که در ادعای ایمان به خدای متعال صادق هستند، از آن هایی که ادعای دروغ می کنند جدا شود. یک عده ای اهل بهشت هستند و یک عده ای نیستند؛ باید صف این دو گروه از هم جدا بشود. این جدا شدن هم با همین ابتلاء و امتحانات انجام می شود.

محور این ابتلاء و امتحان هم معصومین هستند. در واقع معصومین وارد یک میدان سخت ابتلاء الهی می شوند و مأموریتی پیدا می کنند. در این میدان هم امت باید به ایشان اقتدا کند. همین جاست که جریانی شکل می گیرد و امت، دو دسته می شوند؛ یک عده ای می آیند و کنار معصوم می ایستند و یک عده ای هم در این صحنه های سخت از معصومین جدا می شوند و به همین ترتیب، تفکیک ادامه پیدا می کند. هرچه جلوتر برویم، این کوره امتحان داغ تر می شود، چون بناست تفکیک دقیق تر بشود. هر مقدار که جلوتر می رویم، امتحان سخت تری پیش می آید و همان هایی که دور و بر معصومین بودند، دوباره تجزیه می شوند، تا وقتی که به دوران ظهور و قیامت می رسیم که آنجا، صف ها کاملا از هم جدا هستند و دیگر هیچ اختلاطی بین مؤمنین وجود ندارد و هیچ منافقی در صف مؤمنین نیست و هیچ مؤمنی هم در صف آن ها باقی نمی ماند. بعد از این ماجرا هاست که بهشتیان و جهنمیان مشخص می شوند. البته باز هم در یک مراحلی در جهنم این تفکیک انجام می شود و کسانی که قرار نیست در جهنم خالد باشند، از آن بیرون می آیند و پاک می شوند و به بهشت می روند. حتی در روایات آمده که این ها به خدای متعال عرضه می دارند که ما خجالت می کشیم که به بهشت برویم، چون در سیمای ما مشخص است که جهنمی بودیم. خدای متعال صورت این ها را شست و شو می دهد و این ها را با چهره ای پاک به بهشت وارد می کند.

در روز عاشورا برای حضرت از طرف خدای متعال پیام آمد که اگر بخواهید ما می توانیم شما را پیروز کنیم و چیزی هم از مقامتان کم نمی کنیم ولی حضرت فرمودند که من سر عهدم با خدای متعال هستم. در گودی قتلگاه هم به خدای متعال عرضه می داشت که دست من را بگیر تا کار، اینجا به پایان نرسد؛ من هنوز در وسط راه هستم و به شهادت نرسیده ام؛ هنوز بدنم قطعه قطعه نشده و سرم به نیزه نرفته و اسب بر بدنم نتاخته اند. ایشان این طور استوار بودند. زینب کبری سلام الله علیها، وقایع عاشورا را از امیرالمؤمنین شنیده بودند و ماجرا را می دانستند. ولی وقتی دم دروازه کوفه سر مطهر سید الشهداء را بر نیزه دیدند که آیه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً»(کهف/9) می خواند، گفتند: «دیگر باورم نمی آمد وقتی سرت را به سر نیزه دادی، همراه کاروان بیایی و اسارت اهل بیتت را ببینی.» حضرت این طور پای کار ایستاده بودند. حضرت نوامیس خود را به اسارت داد و خود را هم به گودی قتلگاه رساند تا در این ابتلاء به وظیفه خودش عمل کند و به واسطه ایشان، صفوف کفار و مؤمنین از یک دیگر جدا بشوند.

در طول این هزار و اندی سال، شیعه دائما در حال ابتلاء بوده است. کفار دائما در پی ایجاد مشکل در دنیای اسلام و مملکت شیعیان هستند؛ چون شیطان می داند که کجا باید بایستد. امام صادق فرمود: «آنجایی که شیطان با خدا درگیر شد و رجز «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ»(اعراف/16) را خواند، منظورش شما بودید.» بنابراین اگر ما بخواهیم کنار حضرت بایستیم، سختی های امتحان حضرت، دامن ما را هم می گیرد. البته این سختی ها، نسبت به نتیجه ای که به ما می دهد می صرفد. وقتی گرد و غبار صحنه خوابید مشخص می شود که چقدر نتیجه این سختی ها ارزشمند است. در شب عاشورا، جبهه مقابل حضرت سرخوش بودند و می گفتند ما فردا پیروزیم و غنائم را تصاحب می کنیم. الان که ما بعد از هزار سال که غبارها خوابیده نگاه می کنیم، می فهمیم که جبهه حضرت پیروز بودند، نه جبهه بنی امیه.

ما باید خودمان را برای ایستادن کنار امام زمان (ع) مهیا کنیم. تمام خیر همین جاست. البته ابتلائات و سختی هایی هم در این راه هست و ما باید حواسمان باشد که در این سختی ها، کار را خراب نکنیم. شما اگر کنار امیرالمؤمنین بایستید، بنی امیه بر شما سخت می گیرند؛ اگر هم به سمت بنی امیه بروید، کاری با شما ندارند، ولی شما در اصل همه چیز را باخته اید. پس یک امتحان سنگینی بر محور اهل بیت علیهم السلام برای تفکیک شدن حق و باطل و برای حفظ مؤمنین وجود دارد و ما باید حواسمان به این ابتلا باشد. ما باید خودمان را حفظ کنیم و مراقب باشیم تا از صف امام جدا نشویم و از این امتحانات سربلند بیرون بیاییم.







قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 45:26

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی