display result search
منو
تفسیر آیه 31 سوره نساء _ بخش اول

تفسیر آیه 31 سوره نساء _ بخش اول

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 96 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 31 سوره نساء _ بخش اول"
- بهشت پاداش اجتناب‌کنندگان از کبائر؛
- مشخص بودن کبائر و مستور بودن صغائر براساس لطف الهی؛
- وجود رابطه التزامی میان انجام واجبات با ترک محرمات.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا﴿31﴾

بهشت پاداش اجتناب کنندگان از کبائر
بعد از بیان احکام مُحرَّم و چیزهایی که مایه عذاب الهی است، راههای نجات را هم ارائه فرمود. فرمود: اگر شما این گناهان کبیره را ترک کنید، امید اینکه گناهان صغیره شما بخشوده بشود هست. اگر گناهان کبیره را اجتناب کنید خداوند سیئات صغیره را می‌پوشاند و محو می‌کند و جای کریم به شما می‌دهد که بهشت، جای کریم است. اینکه فرمود: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا﴾ یعنی اگر از گناه اجنبی بشوید و گناه از شما اجنبی باشد؛ شما در یک جانب قرار بگیرید [و] گناه در جانب دیگر، این را می‌گویند اجتناب. اثر این کار این است که انسان در صف گناه نیست و گناه هم در صف او نیست، زیرا گناه در یک جانب قرار گرفت و انسان در جانب دیگر، این عمل را می‌گویند اجتناب، تجنب و مانند آن. چون اگر کسی بخواهد عملی را ترک کند، دیگر صورت برمی‌گرداند؛ جنب خود و پهلوی خود را به آن سمت متوجه می‌کند، بعد هم پشت می‌کند ولی اگر بخواهد کاری را انجام بدهد روبه‌روی او قرار می‌گیرد [و] به او توجه می‌کند. پس اجتناب کردن یعنی گناه را در یک جانبی قرار دادن و خود در جانب دیگر واقع شدن و از گناه، اجنبی بودن و گناه را از خود اجنبی کردن است.
دلالت ﴿کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ﴾ بر دوقسم کبیره و صغیره بودن معاصی
اما اینکه فرمود: ﴿کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ﴾ خود این جمله نشان می‌دهد که منهی‌عنه دو قسم است: بعضیها کبیرند؛ بعضیها غیر کبیر یعنی چیزی که خدا از او نهی کرده است به دو قسم تقسیم می‌شود: کبیر و غیر کبیر یعنی معصیت کبیره و معصیت غیر کبیره. گرچه در این آیه سخن از معصیت صغیره نیست؛ اما این تقسیم نشان می‌دهد که منهی عنه دو قسم است: یک قسم، معصیةٌ کبیرة [و] یک قسم، معصیةٌ صغیره؛ منتها همه‌شان حرام‌اند و نهی تکلیفی و مولوی متوجه آنهاست. تقسیم معصیت به صغیره و کبیره در سورهٴ مبارکهٴ «کهف» به صورت روشن آمده است، آیهٴ 49 سورهٴ «کهف» این است که: ﴿وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرًا وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا﴾؛ مجرم وقتی کتاب اعمال‌اش باز می‌شود، می‌بیند که همه صغیر و کبیر در او هست یعنی سیئه صغیره و کبیره. گرچه در این آیه سورهٴ «کهف» سخن از معصیت و سیئه نیست ولی روشن است که سخن از کتاب و نامه اعمال مجرمین است: ﴿وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَی الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمّا فیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاّ أَحْصاها﴾ معلوم است که ناظر به معصیت است. پس معصیت، دو قسم است یا صغیر است یا کبیر و این منافات ندارد با آن بیانی که مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) در تبیان فرمود و بعد هم در مجمع‌البیان آمده، فرمودند که معاصی ‌«کلها عندنا کبائر» یعنی نزد ما همه معصیتها کبیره است صغیر نیست، زیرا معصیت از آن جهت که تمرّد از فرمان خداست کبیر است ولی با یکدیگر که سنجیده می‌شوند مفسده بعضی بیش از مفسده دیگر است، مفسده بعضی کمتر از مفسده دیگر است و اگر کسی معصیت صغیره را به عنوان تمرد در مقابل خدا انجام بدهد عالماً عامداً، این دیگر معصیت صغیره نیست این جزء کبائر به شمار می‌آید، اگر کسی عالماً عامداً بداند که این نهی خداست و دارد در مقابل خدا قرار می‌گیرد به این قصد، این دیگر معصیت صغیره نیست. یک وقت است کاری است که از باب ﴿غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا﴾ انسان مرتکب می‌شود خب، آن معصیت صغیره است. یک وقت نه، متوجه است که این فرمان خدا است و دارد در مقابل خدا قرار می‌گیرد این دیگر استکبار علی الله است، این دیگر معصیت صغیره نیست.
پرسش:...
پاسخ: نه علم و عمد هست نسبت به اصل فعل، این می‌شود معصیت صغیره؛ اما علم و عمد باشد به عنوان تجری در مقابل فاعل این دیگر معصیت کبیره است. یک وقت است در عین حال که دارد این گناه را مرتکب می‌شود از خدا خجالت می‌کشد، این معصیت صغیره است. یک وقت است نه، صاف در برابر خدا قرار می‌گیرد این دیگر صغیره نیست.
پرسش:...
پاسخ: معصیت صغیره در مقابل معصیت کبیره است؛ اما حالا چه چیزی معصیت صغیره است، چه چیزی معصیت کبیره است در بحثهای بعدی است. پس آن بیانی که مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) در تبیان فرمودند بعد هم در مجمع‌البیان آمده آن سخنی است حق ولی خارج از بحث. بحث در این نیست که کسی در مقابل خدا قرار بگیرد، آن البته کبیره است. یک وقت است نه، در عین حال که دارد این کار را انجام می‌دهد شرمنده است و می‌داند دارد تخطی می‌کند؛ می‌داند که دارد تقصیر می‌کند و منفعل است، ‌این معصیت صغیره است. حالا چه چیزی معصیت صغیره است و چه چیزی معصیت کبیره بحث بعدی است خب، پس معصیت دو قسم است یا صغیره است یا کبیره.
مشخص بودن کبائر و مستور بودن صغایر بر اساس لطف الهی
معصیتهای صغیره مشخص نشد که چه چیزی صغیره است، این‌هم براساس عنایت الهی است؛ اما معصیتهای کبیره مشخص شد؛ اما نه محدود باشد به همین‌ها. درباره بعضی از گناهان، قرآن به صورت روشن فرمود: إثم کبیر در اوست. نظیر آنچه درآیه 219 سورهٴ «بقره» آمده است که: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ﴾ این دیگر روشن است. بعضی از معاصی دیگر از قرآن کریم کبیر بودن آنها استفاده می‌شود حتی عنوان کبیر ، چه اینکه وعید به جهنم هم درباره آنها داده شده است و در روایات هم برای معاصی کبیره مصادیق زیادی ذکر شده است ؛ اما معصیت صغیره مشخص نشد که چه چیزی معصیت صغیره است و آن روایاتی هم که معاصی کبیره را شمارش کرده لسان‌اش، لسان حصر که نیست ما عدای اینها معصیت صغیره است، چون خود آن روایات مختلف‌اند بعضی هفت تاست، بعضی هفتاد تا بعضی کمتر پس هیچ به جرأت نمی‌توان گفت این معصیت، معصیت صغیره است، این‌هم از عنایتهای الهی است که معصیت صغیره را مستور کرده تا مبادا کسی بگوید که خب، اینکه معصیت صغیره است و ما این را ارتکاب می‌کنیم، آن معصیت کبیره را مرتکب نمی‌شویم و خدا می‌بخشد برای اینکه ما معصیت کبیره را که مرتکب نشدیم، معصیت صغیره را خدا می‌بخشد یک چنین چیزی نیست، پس تمام راههای غرور را بسته است قرآن کریم.
بیان علت ذکر و عدم ذکر مقابل برای معاصی کبیره
مطلب بعدی آن است که این معصیت کبیره گاهی اصلاً مقابل ندارد؛ مقابلی برای کبائر نیست [و] گاهی مقابل برای معصیت کبیره هست؛ منتها به عنوان لمم که لمم همان گناهان کوچک است. گاهی وعده ضمنی به مغفرت داده شد گاهی وعده صریح. گاهی این وعده صریح، مشروط به ترک گناهان کبیره است گاهی این وعده صریح، مشروط به فعل واجبات است. پس چند امر را باید الآن استنباط کرد: یکی اینکه گاهی کبائر بدون مقابل ذکر می‌شود؛ می‌فرماید مؤمنین گناهان کبیره را نمی‌کنند، نه اینکه به گناهان صغیره تن در می‌دهند.
وعده ضمنی الهی جهت بخشش معاصی صغیره در صورت ترک کبائر
بخش بعدی آن است که می‌فرماید اگر کسی گناهان کبیره را ترک کرد و مبتلا شد به لمم یعنی گناهان صغیره، خدا رحمت‌اش وسیع است، این وعده ضمنی است. گاهی به صورت روشن می‌فرماید6 اگر کسی گناهان کبیره را ترک کرد خدا او را می‌آمرزد، معصیتهای صغیره او را می‌آمرزد این خیلی روشن است. حالا این آمرزش، گاهی به ترک گناهان کبیره است گاهی به فعل اطاعتها. اما در هر دو بخش آنجا که می‌فرماید گناهان کبیره را ترک کردید گناهان صغیره شما بخشوده می‌شود، این دو پیام دارد و دو لسان دارد: یکی ترک محرمات؛ یکی اتیان واجبات، زیرا اگر کسی واجب را ترک کرد مبتلا به گناه کبیره شد و آن طایفه از آیات که دارد اگر کسی واجبها را انجام داد، معاصی صغیره او بخشوده می‌شود آن‌هم دو لسان دارد: لسان صریح‌اش انجام واجبات است؛ لسان ضمنی‌اش هم ترک محرمات، چون ترک محرّم هم واجب است؛ منتها واجب عقلی و آن نکته آخر آن است که این آیه که می‌فرماید اگر کسی گناهان کبیره را ترک کرد خدا گناهان صغیره او را می‌بخشد، آیا انسان را جسور و جری بار می‌آورد یا انسان را امیدوار؟ چه کسی می‌داند که همه گناهان کبیره را ترک کرده و می‌کند تا به خودش اجازه ارتکاب گناه صغیره را بدهد؟! این آیه، برای آن جمع‌بندی نهایی در قیامت است دیگر یعنی اگر کسی وارد قیامت شد در حالی که همه گناهان کبیره را ترک کرده است در دنیا و به بعضی از گناهان صغیره مبتلا شد بدون اصرار، چون اگر اصرار بکند دیگر می‌شود کبیره ، یک چنین کسی خدا به او وعده مغفرت داد. خب، کیست که اطمینان داشته باشد تا آخر عمر هیچ گناه کبیره‌ای را مرتکب نمی‌شود و هیچ واجبی را ترک نمی‌کند تا به خودش اجازه ارتکاب معصیت صغیره بدهد؟ این آیه که مربوط به گذشته نیست، مربوط به جمع بندی نهایی کل است. اگر کسی تا این وقت از عمر همه واجبها را انجام داد و همه معاصی کبیره را ترک کرد، باز مجاز نیست که دست به گناه صغیره بزند چرا؟ چون شاید ـ معاذ الله ـ آینده مبتلا بشود به گناه کبیره. اگر آینده به گناه کبیر مبتلا شد، این گناه صغیره او بخشوده نخواهد شد. پس گذشته از اینکه گناه صغیره، معصیت صغیره مبهم است [و] معلوم نیست چه چیزی معصیت صغیره است چه چیزی معصیت کبیره، دو شرط اساسی دارد که هر دو مجهول است: یکی انجام همه واجبات؛ یکی ترک همه معاصی کبیره. اگر کسی بداند که تا الآن هیچ معصیت کبیره‌ای از او صادر نشده و تا آخر عمر هم هرگز معصیت کبیره از او صادر نمی‌شود و بداند که تا الآن همه واجبها را انجام داد و تا آخر عمر همه واجبها را انجام می‌دهد، یک چنین کسی شاید مغرور بشود که پس من اگر گناه صغیره انجام بدهم، خدا وعده مغفرت داده است یک چنین کسی کیست؟ بنابراین هرگز نمی‌شود گفت که چون خدا فرمود اگر کسی گناهان کبیره را ترک کرد من گناهان صغیره او را می‌بخشم، به خودش اجازه ارتکاب معصیت صغیره بدهد.
پرسش:...
پاسخ: صغیره را مشخص نفرمود، برای اینکه انسان به علم اجمالی ترک می‌کند همه را ولی اگر کسی مبتلا شد به گناهی و این صغیره درآمد، در صورتی که در جمع‌بندی نهایی از کبائر مصون باشد، خدا هم وعده داد می‌بخشد.
پرسش:...
پاسخ: از کجا می‌داند که آینده مبتلا نمی‌شود؟ خیلی از افراد بودند که به حسب ظاهر، از مزایایی برخوردار بودند: ﴿لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثیرًا أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ﴾ ، ﴿وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها﴾ افرادی دارای کرامت بودند بعد آلوده شدند. غیر از انبیا و ائمه(علیهم السلام) نوعاً در معرض خطرند، چون این‌چنین است انسان همیشه باید محتاطانه راه برود.
پرسش:...
پاسخ در اینها یک معصیتهای صغیره‌ای هست و یک معصیتهای کبیره، معصیتهای کبیره را مشخص کردند، چون زمینه اغراء به جهل در او نیست زمینه فریب نیست؛ اما معصیتهای صغیره را مشخص نکردند که چه چیزی معصیت صغیره است تا کسی نگوید که خب من آن کبیره را مرتکب نمی‌شوم، این صغیره را مرتکب می‌شوم، چه می‌داند انسان چه چیزی است، کدام است.
پرسش:...
پاسخ: چون حصر که نشد که ما حصر که نداریم، همان روایاتی که دارد هفت‌تا، بعضی از روایات دارد که هشت‌تا بعضی از روایات دارد هفتاد. بعضیها ضابطه ذکر کردند گفتند6 هر چه که خدا وعید جهنم داد تهدید به آتش کرد، این کبیره است ، بسیاری از معاصی در قرآن یا در لسان نصوص به آتش تهدید شده است. بنابراین ‌همه راههای اخلاقی را قرآن باز گذاشته و همه راههای فریب را هم بسته که هیچ‌کس فریب نخورد. البته اگر کسی در آن جمع‌بندی نهایی وقتی به قیامت رسیده است، نامه اعمال‌اش را که باز کردند روشن شد که همه واجبها را انجام داد و همه محرمات را ترک کرد و چند معصیت صغیره را هم مرتکب شد، آنجا خدا می‌بخشد، این لطف خداست.
اما حالا استنباط این مطالب در بعضی از موارد، اصلاً نام نبرد که در مقابل کبیره، صغیره‌ای هست. در سورهٴ «شوری» چند وصف برای مردان مؤمن ذکر کرد، فرمود: ﴿فَمَا أُوتِیتُم مِن شَیْ‏ءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ٭ وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ﴾ دیگر استثنا نفرمود. اگر ما قرینه خارج نمی‌داشتیم، می‌گفتیم این ﴿کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ﴾ اضافه صفت به موصوف است، توضیحی هم هست یعنی معصیتهایی که کبیره‌اند نه تقییدی و احترازی. ولی چون بعضی از آیات، در مقابل کبائر ،لمَم و معاصی صغیره را استثنا فرمود، می‌فهمیم آیه سورهٴ «شوری» منظور، گناهان کبیره است نه هر گناهی. در سورهٴ «نجم» آیه 32 این‌چنین فرمود: ﴿الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ﴾، «لَمَم» یعنی کوچک، اندک. خب، در این آیه که فرمود کسانی که گناهان بزرگ را ترک می‌کنند و این استثنا هم تقریباً استثنای منقطع است، چون استثنای صغیر از کبیر استثنای متصل نیست ﴿یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ اْلإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ﴾ که این از نظر اصل معصیت، داخل در مستثنی منه است ولی از نظر لمم بودن و کوچک و اندک بودن داخل نیست [به] آنها خداوند وعده ضمنی داد، فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ﴾ نفرمود من می‌بخشم [بلکه] فرمود رحمت خدا زیاد است یک وعده ضمنی است. قسمت بعدی همین آیه محلّ بحث است در سورهٴ «نساء» که فرمود: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ این یک وعده صریح و روشنی است.
پرسش:...
پاسخ: این برای آن غرور است، آن معصیت کبیره است. این در خود روایات استدلال هم شده، مثلاً اگر کسی بگوید که من بیش از یک گناه ندارم همین یک گناه، خوشا به حال من که بیش از یک گناه ندارم، همین زمینه برای غرور و عجب است و از کجا می‌داند که آن اعمال او مقبول است، همه شرایط را داشت و همه اجزا را فراهم کرد در واجبات و همه ارکان را به جا آورد در عباداتی که دارای رکن‌اند.
وجود رابطه التزامی میان انجام واجبات با ترک محرمات
مطلب بعدی آن است که این وعدهٴ بخشش گناهان صغیره گاهی به انجام واجبات است گاهی به ترک محرمات؛ منتها هر کدام از این دو، دیگری را ضمناً یا التزاماً به همراه دارد. بسیاری از آیات می‌فرماید اگر شما واجبها را انجام دادید باتقوا بودید، آن گناهان کوچکتان بخشوده می‌شود: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ که در سورهٴ «انفال» است. در سورهٴ «بقره» فرمود اگر کارهای خیر انجام دادید و مخفیانه به مستمندان رسیدید، گناهان کوچکتان بخشوده می‌شود. آیهٴ 271 سورهٴ «بقره» این است که: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ سیئات، در مقابل آن کبائر قرار می‌گیرد. اینجا بخشش گناهان کوچک را مشروط به آن اطاعت و کار خیر کرده است، چون کفر یعنی سَتر، تکفیر گناهان یعنی مستور کردن گناهان؛ آن‌چنان مستور می‌شود که محو خواهد شد. در این آیه سورهٴ «بقره» بخشش گناه به آن کار خیر مشروط شده است. چه اینکه در اواخر سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» که قبلاً بحث‌اش، گذشت آن‌هم کفاره گناهان مشروط به انجام جهاد و هجرت و اینهاست، آیهٴ 195 این بود که: ﴿فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فی سَبیلی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا َلأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِم﴾ خب، کسی که این فضایل را فراهم کرده است؛ مؤمن بود، اهل هجرت بود، اهل جهاد بود، اذیتها را در راه خدا تحمل کرده است، خدا سیئات او را می‌بخشد و او را در بهشت داخل می‌کند. این‌گونه از آیات، مستلزم ترک محرمات هم هست.
چه اینکه آیهٴ محلّ بحث که می‌فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ گرچه به صورت روشن، بخشش گناهان کوچک را مشروط به ترک گناهان کبیره کرده است؛ اما همان طوری که فعل حرام معصیت کبیره است، ترک واجب هم معصیت کبیره است، پس بازگشت این شرطهای متقابل در این دو بخش از آیات این است که اگر کسی واجبها را انجام داد و از معاصی کبیره محفوظ ماند و در اثر غفلت و جهالت به معاصی صغیره مبتلا شده است، خدا وعده بخشش داد. خب، پس همه واجبهای مهم باید انجام بگیرد، همه محرمات مهم باید ترک بشود اگر غفلتاً چند گناه صغیره بدون اصرار انجام شد، امید بخشش هست. البته بی‌توبه، چون با توبه گناهان کبیره را هم که خدا می‌بخشد. لذا آنچه در سورهٴ «تحریم» آمده است او تقریباً خارج از بحث است. در سورهٴ «تحریم» فرمود که اگر شما توبه کردید، خدا سیئات شما را می‌بخشد. آیهٴ هشت سورهٴ «تحریم» این است که ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ﴾ آن خارج از بحث است، عمده آن است که هیچ کسی نمی‌تواند به خودش اجازه ارتکاب معصیت صغیره بدهد، برای اینکه این برای آن جمع‌بندی نهایی است یعنی اگر کسی در قیامت با این پرونده آمد که همه واجبهای مهم را انجام داد و همه معاصی کبیره را ترک کرد، بعضی از معاصی صغیره را مبتلا شده است بدون اصرار، خدا می‌بخشد. خب، یک چنین کسی چه کسی است؟ لذا هیچ‌کس در هیچ شرط نمی‌تواند به خودش اجازه بدهد که خب من این معصیت صغیره را انجام بدهم. اگر تاکنون هم هیچ معصیت کبیره‌ای را انجام نداد، احتمال اینکه آینده مبتلا بشود هست و اگر در آینده مبتلا شد به معصیت کبیره هم مأخوذ است به آن کبیره و هم معاقب است به این صغیره. پس هم لطف و عنایت الهی باز است؛ درش باز هست و هم روح امید هست و هم اینکه هیچ کسی مغرور نخواهد شد. نظیر توبه، چطور [در] توبه هرگز به انسان فریب نمی‌دهد [که] کسی بگوید خب، من گناه می‌کنم و بعد توبه می‌کنم. این در بحثهای توبه هم ملاحظه فرمودید اگر کسی با این روش دست به گناه بزند، این دو معصیت کرده است: یکی اینکه اصلاً گناه را مرتکب شد، یکی اینکه توبه را استهزا کرده است. توبه معنایش این نیست که کسی بگوید من گناه می‌کنم بعد هم توبه می‌کنم، مثل اینکه بگوید من سم می‌خورم، بعد هم خوب می‌شوم. خب، شاید قبل از اینکه دارو برسد مُردی، چه کسی اطمینان دارد بعد توبه می‌کند. توبه برای آن است که اگر کسی در اثر غفلت و جهالت در حال انفعال و شرم می‌داند این گناه است و در برابر حق قرار نمی‌گیرد؛ اما ﴿غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا﴾ مبتلا شد، این راه باز است ناامید نباشد [و] راه برگشت باز است، نه اینکه از اول تصمیم بگیرد بگوید من حالا گناه می‌کنم، بعد توبه می‌کنم، این‌هم همین‌طور است. بنابراین درِ رحمت باز است ولی راه فریب و نیرنگ هم همچنان بسته است.
پرسش:...
پاسخ: رحمت الهی که خب ممکن است گناهان کبیره را هم ببخشد.
پرسش:...
پاسخ: برای مصلحت غالبه است، حالا اگر کسی را خدا مشمول عفو خود قرار داد که مشکلی پیش نمی‌آید.
پرسش:...
پاسخ: به طور قانون کلی می‌گوید؛ اما به نحو قضیه مهمله است، نه حقیقیه، همه جا همین طور است. مسئله ترک واجب، مسئله فعل حرام اینها به نحو قضیه حقیقیه عقاب دارد، اصل واجب بر همه است، اصل حرام نسبت به همه است به نحو قضیه حقیقیه است و اینکه اگر کسی توبه کرد پذیرفته است، آن‌هم به نحو قضیه حقیقیه است؛ اما بدون توبه همه موارد وقتی سخن از وعده است به نحو قضیه مهمله است. در همان سورهٴ مبارکهٴ «نساء» می‌فرماید که: ﴿إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ﴾؛ اما ﴿وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ﴾ أمّا ‌«مَنْ یَشاءُ‌» چه کسی است؟ ما چه می‌دانیم، گاهی گذشتگان صالح یا خلف صالح باعث می‌شوند که انسان، مورد عنایت حق قرار می‌گیرد.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ نزد ما مهمله است، نزد ذات اقدس الهی چون براساس حکمت، مشیت‌اش تنظیم می‌شود آن معلوم است. فرمود: ﴿لِمَنْ یَشاءُ﴾؛ آن‌که خودش می‌خواهد که برای او مهمل نیست، برای ما چون مجهول است ما حق فریب نداریم یک چنین وعده‌ای به نحو قضیه کلیه به ما نداد حالا چه عاملی باعث می‌شود که کسی مورد عفو قرار می‌گیرد دون دیگری، این‌هم ﴿ذلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ﴾ .
پرسش:...
پاسخ: آن با ادله دیگری که ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ٭ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ﴾ هم باید سنجیده باشد، با ﴿وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِرًا﴾ باید سنجیده بشود، با ﴿عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ﴾ هم باید سنجیده بشود. این‌چنین نیست که اگر کسی یک عمل خیری کرده است همه گناهانش بخشوده می‌شود، آن‌هم در حکم قضیه جزئیه است، اینها همه‌شان نسبی است. در ذیل این آیه آمده است که نه تنها گناهان صغیره او بخشوده می‌شود، بلکه خداوند او را به جای با کرامت داخل می‌کند: ﴿نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریمًا﴾
تعبیر از بهشت به عنوان «مُدخل کریم»
‌‌«‌مدخَل» که همان اسم مکان است جایی که اسنان را وارد می‌کنند، آنجایی که داخل می‌شود، بهشت را خدا به عنوان جای با کرامت یاد کرده است. این مُدخل کریم در بعضی از آیات، به عنوان اینکه جایی است که رضایت بخش است یاد شده است. گاهی به عنوان ‌«جَنّاتِ النَّعیمِ‌» یاد شده است، آیه 65 سورهٴ «مائده» این است که: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ َلأَدْخَلْناهُمْ جَنّاتِ النَّعیمِ﴾ که اینجا بخشش گناهان، مشروط به تقوا شد. بعد فرمود: ما اینها را به ‌«جَنّاتِ النَّعیمِ‌» داخل می‌کنیم، که ‌«جَنّاتِ النَّعیمِ‌» جایی است کریم. در سوره «حج» فرمود که اینها به جایی وارد می‌شوند که خوشحال‌اند، خوششان می‌آید. آیهٴ 59 سورهٴ «حج» این است که ﴿لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً یَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللّهَ لَعَلیمٌ حَلیمٌ﴾ اما آنچه در این آیات آمده این مُدخلی است که مخرج ندارد، چون خروج ندارد در بهشت ﴿خالِدینَ فیها أَبَدًا﴾ است. ولی آنچه در سورهٴ «اسراء» آمده است ﴿رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطانًا نَصیرًا﴾ آیهٴ هشتاد سوره «اسراء» آن برای قبل از بهشت است. آدم وقتی وارد دنیا می‌شود صادقانه از دنیا بیرون می‌رود صادقانه، وارد برزخ می‌شود صادقانه، از برزخ وارد می‌شود صادقانه، وارد صحنه قیامت می‌شود صادقانه، از صحنه قیامت که وارد بهشت می‌شود صادقانه. بهشت، مُدخل کریم است، مدخل صدق است [و] دیگر مُخْرَج ندارد تا بهشت که جای خلود است، هر دخولی در مقابل‌اش خروج هست، هر ورودی در مقابل‌اش خروج هست، تا برسد به بهشت آنجا دیگر خروج اصلاً نیست و دخول هست بلاخروج، آنجا می‌شود مُدخل کریم که خداوند وعده یک چنین چیزی را به مؤمنین داده است.
ماهیت ماه رجب و دعوت به ذکر و عبادت در آن
عمده آن است که امروز، اول ماه شریف رجب است. درس و بحث همه اینها خوب است ولی مادامی که به عمل ننشیند کاملاً از یاد ما می‌رود، فقط حجتی است بر ما و روزهٴ این ماه، فضایل فراوانی دارد. اگر کسی توانست این ماه را روزه بگیرد، مخصوصاً ایام البیض که طُوبی لَهُ وَ حُسْنُ مَآبٍ اگر نتوانست لااقل، ‌این ذکر شریف را گفتند روزی صد بار بگوید که: «سُبْحانَ الْإِلهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّلَهُ، سُبْحانَ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ» این جمله در این کتابهای دعا هست، لااقل انسان اینها را بگوید و آن اذکار و ادعیه‌ای که در هر روز وارد هست تعهد داشته باشیم که ـ ان‌شاء‌الله ـ بخوانیم، خیلی هم وقت صرف نمی‌کند و اما همه درها را هر کسی در طول عمر، تجربه کرده است که بسته است، فقط یک در باز است که: «خابَ الوافِدُونَ عَلیٰغَیْرِکَ وَخَسِرَ المُتَعَرِّضُونَ اِلاَّ لَکَ، وَضاعَ المُلِمُّونَ اِلاَّ بِکَ، وَاَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَکَ» همه قحطی زده‌اند. ‌«مجدِب‌‌» یعنی قحطی زده، انسان هر جا برود قحطی می‌بیند. جایی که اصلاً قحط و قحطی در او نیست، بارگاه عنایت الهی است ـ ان‌شاء‌الله ـ با این کرامتها، انسان هم می‌تواند اساس حوزه را حفظ بکند هم اساس نظام را حفظ بکند، هم دنیای خود و آخرت خود را ـ إن‌شاء‌الله ـ تأمین بکند.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:20

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی