- 781
- 1000
- 1000
- 1000
عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه هفتم
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «عظمت واقعه عظیم عاشورا»، جلسه هفتم، سال 1396
انتم الصراط الاقوم و شهداء دارالفناء و شفعاء دارالبقاء والرحمه الموصوله والآیه المخذونه والامانه المحفوظه والباب المبتلا به الناس، در این فقره کوتاه از زیارت جامعه کبیره حضرت هفت خصوصیت را برای اهل بیت علیهم السلام ائمه علیهم السلام بیان فرمودند. اول این که انتم الصراط الاقوم امام نه فقط دعوت کننده به صراط مستقیم است بلکه خود صراط مستقیم است. درجات سیر مومنین در وادی توحید سیر در درجات ولایت امام هست. اگر انبیاء اگر اولیاء اگر امم در وادی توحید سیر کردند هر کدام متناسب با خودشان به درجه ای رسیدند تمام این درجات درجات ولایت امام و وادی ولایت امام هست. هم درجات للمومنین این حدیث نورانی در کافی است. ذیل این آیه شریفه سوره مبارکه آل عمران هم درجات عند الله حضرت فرمودند هم درجات للمومنین، درجات مومنین درجاتشان سیر در مقامات امام و وادی ولایت امام هست. و به ولایتهم و معرفتهم ایانا یضاعف الله لهم الاعمال و یرفع الله لهم الدرجات الاولی، درجات مومنین و رفعتشان در درجات به اندازه درجات معرفت نسبت به امام و تبعیت از امام هست. این نکته اول، که تمام درجاتی که موحدین مقاماتی که موحدین در وادی توحید دارند و درجاتی که در بهشت دارند درجات وادی ولایت امام هست سیر در مقامات توحید سیر در صراط مستقیم که وادی معرفت و محبت هست هی طریق معرفه الله. سیر در درجات به سیر در درجات ولایت امام و مقامات اهل بیت علیهم السلام هست. نکته دوم این که و شهداء دارالفناء ائمه علیهم السلام شاهد دارالفناء و شفعاء دارالبقاء و شفیع دارالبقاء اند. یک معنای ظاهریش این است که امام علیه السلام در این دار دنیا که دار فناء است شاهد احوال همه مومنین هست. و همه ظاهر و باطنشان تحت اشراف امام علیه السلام هست. کما این که در روایات آمده فرمودند که وقتی امام به امامت می رسد بین او و خدای متعال عمودی از نور قرار داده می شود که در آن عمود خصوصیات احوال و اعمال خدای متعال را می بیند اسرار وجودی شان را می بیند پس امام شاهد بر این دنیاست. و شفعاء دارالبقاء این شهادت در دار دنیا حداقل این دو نتیجه را در دار بقاء دارد. یکی این که در قیامت در محضر حضرت حق در دادگاه الهی از همه شاهد می خواهند مومنین را صف به صف با امامشان می آورند از آنها سوال می کنند شما چه کردید به وظایف عمل کردید دستورات را عمل کردید اگر ادعا بکنند در دادگاه الهی که به وظایفشان عمل کردند باید شاهد شهادت بدهد. در آن دادگاه، شاهد کیست فرمود انبیاء شاهد بر امم هستند. هر امتی در قیامت وقتی ادعا می کند که در مسیر پیامبر خودش حرکت کرده آن راهی که به سوی او گشوده شده از پیامبر آن راه را طی کرده در مسیر نبی شان بودند این پیامبر باید شهادت بدهد. و شاهد بر همه انبیاء هم وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم اند. جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاء شهیدا، از انبیاء الهی میثاقا غلیظا عهد محکمی گرفته شده در قیامت از آنها سوال می کنند شما به وظیفه ای که در رسالت تان و دستگیری امت داشتید عمل کردید ادعا می کنند بله، باید شاهد بیاورند. شاهد کیست شاهد بر انبیاء جئنا بک علی هولاء شهیدا وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هست. که شاهدند بر همه انبیاء در روایتی می دیدم فرمود وقتی جناب علی نبینا و آله و علیه السلام این پیامبر اولوالعزم الهی که 950 سال نبوت کردند وارد محشر می شوند و از آنها سوال می شود که شما با عهدتان با خدا عمل کرده اید ایشان می فرمایندبله از ایشان شاهد می خواهند شاهد شما چه کسی است می فرمایند شاهد من وجود مقدس رسول خاتم اند صلی الله علیه و اله و سلم. محضر حضرت می فرستند حضرت حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار را می فرستند که بله حضرت فرمودند که ایشان به وظایف نبوت شان عمل کرده اند. پس این یک ثمره شهادت است. ثمره دوم شهادت این است که امام شفاعت می کند. امام وقتی می خواهد شهادت بدهد که ما به عهدمان عمل کردیم باید شاهد باشد. لذا امام فقط شاهد بر ظاهر عمل ما نیست بر باطن ما بر خفایای وجود ما و خبایای وجود ما آن قسمت ها و لایه هایی از وجود ما که بر خود ما هم پنهان هست امام مشرف اند لذا شهادت می دهند درست است این راست می گوید عمل کرده، برای شهادت دادن د یدن ظاهر عمل کافی نیست چون اعمال بالنیات عمل به شاکله انسان برمیگردد امام شاکله وجودی انسان را میبیند و احاطه دارد و عمل را با ریشه های عمل می بیند. این یک قسم شهود امام است. و دوم این که امام نسبت به نقطه ضعف های ما می خواهند شفاعت کنند این شفاعت هم نیاز به شهود دارد چون شفاعت معنایش این نیست که یک انسان مبتلا به صفت رذیله یا مبتلای به گناه یا مبتلای به شرک خفی را با هم ان آلودگی وارد بهشت می کنند بهشت جای آلوده ها نیست بهشت جای آلودگی نیست شفاعت معنایش این است که امام که مبدأ طهارت اند اما که ماء طهورند اما که سرچشمه طهارت است شستشو می دهد مومن را تطهیر می کند پاک می کند وارد بهشت می کند. گاهی ظواهرش اینطوری توضیح داده شده فرمود تسلیم نهری است متعلق به امیرالمومنین همان طوری که کوثر متعلق به وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. یک شعبه این نهر بر درب بهشت جاری است مومنین قبل از این که وارد بهشت بشوند شستشوی در این نهر می کنند صفات رذیله شان حسدشان پاک می شود این همان تطهیر کردن وجود مقدس امیرالمومنین است وقتی می خواهند تطهیر بکنند با ولایت خودشان این طوری تطهیر می کنند ملاحظه فرمودید در ذیل داستان جنگ بدر هست در سوره مبارکه انفال ظاهرا، خدای متعال می فرماید برای آرامش شما و ینزل من السماء مائا لیطهرکم خدای متعال از اسمان آبی را نازل می کند که شما را تطهیر کند چهار تا خصوصیت در این آیه شریفه هست یکیش تطهیر است. حضرت فرمود ماء سماء مقام رفیع وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است در تأویل این آیه اینطوری فرمودند و آن ماء و آبی که از آن ماء مطهری که از آن نازل می شود ولایت وجود مقدس امیرالمومنین است. این مطهر شماست. بنابراین شفاعت یعنی تطهیر، یعنی پاک کردن، یعنی تدارک خطاهای ما را کردن، یعنی با عمل خود جبران نقص ما را کردن، این می شود تطهیر دیگر، لذا شفاعت اگر اینطور هست امام علیه السلام برای این که شفاعت کند باید شاهد باشد باید ضعف ما را ببیند قوت ما را ببیند نسبت به قوت های ما در قیامت شهادت می دهد نسبت به ضعف های ما امام علیه السلام تطهیر می کند. پاک می کند. مطهر می کند. و بعد ما را سیر می دهد در درجات بهشت متناسب با طهارت و پاکی مان این یک معنای ظاهری این جمله است که امام اگر صراط مستقیم است و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم سیر در این وادی جز با شفاعت خود امام ممکن نیست و این شفاعت جز با شهادت ممکن نیست. اما م هم صراط است هم شاهد ماست ما را سیر می دهد اگر یک مربی ای بخواهد شاگرد را سیر بدهد باید مشرف به عوالم وجودی او باشد این را گاهی ارباب معرفت فرمودند عمده اش هم در روایات است که اگر کسی بخواهد مربی بشود و حقیقتا کسی را سیر بدهد باید عالم ذرش را هم ببیند. لذا امام اگر مار ا در درجات توحید سیر می دهد که یک معنای شفاعت همین است شاهد بر ما هم هست. منتها شاهد امین است امام علیه السلام امین الله است. از این شهود ذره ای استفاده سوء نمی شود شهداء دارالفناء شفعاء دارلبقاء یک معنای دیگری دارد این عبارت شده و آن این است که امام شاهد دار فنای ماست ما در دار فنائیم همه مقامات ما اینطوری است. اگر بخواهیم وارد دارالبقاء بشویم. که کل شیء هالک الا وجهه باید با دستگیری امام وارد بشویم. کسی وارد دارالبقاء نمی شود الا به شفاعت امام و لذا امام این عالم ما را می بیند ما را وارد عالم بقاء می کند لذا آن کسانی که به شفاعت امام می رسند در همین دنیا وارد بهشت می شوند. به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام وقتی به امام رسیده ها را توصیف می کنند این آیه شریفه را خواندند رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکره و اقام الصلاه در نهج البلاغه از حضرت نقل کردند خطبه 222 خاطرم هست حضرت وقتی این آیه را خواندند که شخصیت هایی را قرآن توصیف می کند که هیچ تجارت و بیعی آنها را از ذکر خدا باز نمی دارد حضرت توصیفشان کردند تا رساندند به اینجا، فرمودند حققت القیامه علیهم عداتها، هم اکنون قیامت همه وعده های خود را بر آنها محقق کرده، فکشف غطاء ذلک اهل الدنیا پرده های قیامت را برای اهل دنیا اینها برمیدارند خودشان که شاهد قیامت اند پس ورود به دارالبقاء ورود به عالم آخرت ورود به دارالاخره جز با امام ممکن نیست. امام هست که دست ما را می گیرد از دارالفناء به دارالبقاء می برد و به اندازه ای که با امام وارد دارالبقائ می شویم خودمان هم باقی می شویم. وا لا اگر وارد دارالبقاء نشدیم فانی هستیم. کل شیء هالک الا وجهه، امام شاهد دارالفناء و شفیع در دارالبقاء هست و امام بر اساس این که صراط مستقیم هست و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم و این سیر جز با شفاعت امام نیست امام شاهد است. امام شاهد است ما را وارد دارالبقاء می کند وارد دارالاخره می کند. دارالبقاء چیزی جز محیط ولایت امام نیست. چیزی جز بیت النور امام نیست کسی وارد این بیت النور شد وارد دارالاخره شده، و تا بیرون این بیت است دار دنیاست. لذا در روایات ما آخرت به محیط ولایت امام تفسیر شده بل توثرون الحیاه الدنیا والاخره خیر و ابقاء فرمود آخرت ولایت ماست. دنیا ولایت دشمنان ماست. این اسنت که انقدر از دنیا مذمت می شود. فرمود بعد از، امام سجاد فرمودند در کافی نقل کرده در باب ذم دنیا حب دنیا از حضرت سوال شد بالاترین عمل چی است فرمودند بعد از معرفت بغض الدنیا، به خاطر این که دنیا یعنی این، همه صفات رذیله از حب الدنیا ناشی می شود فرمود دنیا بال توثرون الحیاه الدنیا حیات دنیا محیط ولایت ائمه جور است و آخرت محیط ولایت ماست. پس امام علیه السلام شاهدی است امینی است که هم شاهد است و هم شفیع است. و شفاعتش هم هم شفاعت در آخرت است هم شفاعت در همین دنیا، در همین دنیا ما را وارد دارالاخرت می کند. حالا چطور، والرحمه الموصوله، امام ان رشته رحمت پیوسته خدای متعال هست که هیچ گاه قطع نمی شود و ما هم مأمور به اتصال به او هستیم. عنایت دارید هرچه در دنیا به ما می رسد و آخرت رحمت خداست. ما در دور و بر خودمان خورشید و زمین و ماه و اسمان را می بینیم از دست زمین و آسمان و خورشید و ماه می گیریم. ولی اگر کسی موحد شد پرده ها کنار رفت می فهمد این خورشید هیچ کاری با ما ندارد خورشید اگر بر ما می تابد رحمت خداست. اگر مادر از فرزند دستگیری می کند رحمت خداست. اگر زمین برای ما می رویاند رحمت و لطف و محبت خداست والا اینها با ما کاری ندارند. الحمدالله الذی وکلنی الیه فاکرمنی خدای متعال ما را به اسباب واگذار نکرده خودش وکیل ماست و لم یکلنی الی الناس و یحینونی اگر ما را به دیگران واگذار می کرد ما را خار می کردند. اوست کریمانه اداره می کند موسای کلیم در دامنه کوه می رفتند علی نبینا و آله و علیه السلام دید مادری طفل را به دوش کشیده به زحمت بالا می رود. عرضه داشت خدایا می شود این محبت را برداری که از جنود توست من ببینم چه می شود دعا مستجاب شد دید مادر بچه اش را گذاشت روی زمین شروع کرد رفتن، هرچه این بچه پا کوبید گریه کرد اعتنا نکرد موسای کلیم دیدند این طفل تلف می شود دعا کردند خدایا اگر ممکن است این محبت برگردد می خواستم تجربه ای کنم رحمت تورا دیدم دوباره محبت برگشت دید مادر از بلندی برگشت دوان دوان بچه اش را بغل کرد در دامن شروع کرد بوسیدن و عذرخواهی کردن پس مادر کاری با بچه ندارد این رحمت خداست. هرچه به ما اگر زمین می رویاند اگر آسمان می بارد اگر خورشید می تابد اگر چشمه ها می جوشند اگر هر فیضی به ما می رسد به سلام ما جواب می گویند علیکم السلام می گویند این رحمت خداست. این رحمت در همه عالم منتشر است. آن وقت اگر کسی موحد شد ملکوت عالم را دید می بیند آن رحمت همان معدن الرحمه است امام هست که معدن رحمت الهی است رحمتی که خلق شده و همه عوالم با آن رحمت سیراب می شوند در وجود امام مجتمع است و از منزلت مقام امام در همه عوالم منتشر می شود این رحمت و لذا امام رحمت موصوله است. هیچ وقت هم از ما این رشته رحمت قطع نمی شود. اگر امام شفاعت می کند به خاطر رحمتش است از سر محبت شفاعت حرف نیست. شفاعت گفتن نیست شفاعت فداکاری کردن است. شفاعت نمونه اش کاری است که مادر می کند براساس محبت الهی خواب خودش را تعطیل می کند که فرزند بخوابد. امام اگر شفیع است رحمت موصوله است. این شفاعت این فداکاری از سر رحمت هست فداکاری می کند که همه برسند. آن وقت سیدالشهداء علیه السلام که رحمه الله الواسعه است شفاعتی کرده نسبت به همه کائنات، شاهد همه انبیاست. ان نقطه ای که انبیاء در سیرشان متوقف می شوند ایشان شفاعت می کنند و عنایت دارید سیر هر امتی به اندازه سیر پیامبرشان هست وقتی پیامبری یک درجه بالا می رود امتش می توانند بالا بروند بیشتر از او نمی توانند بروند. از طریق آن امت هدایت می شوند از طریق این پیامبر هدایت می شوند ان وقت وجود مقدس ایشان شافع همه انبیاست. انبیاء الهی در سیر خودشان در مقامات توحید یک جایی متوقف اند به این که امام حسین علیه السلام دستشان را بگیرد و گرفته است. حالا این مضامین روایات اهل بیت است دیگر، انبیاء اولوالعزم همه یک جایی از امام حسین متنعم شدند بهره مند شدند بنابراین سیدالشهداء آن رحمت واسعه الهی است که شفیع کل کائنات است. و همه انبیاء و اممشان ملائکه مقربین در سیر خودشان به سمت خدای متعال اگر همه به سمت خدای متعال حرکت می کنند همه عالم به سمت خدا در حرکت است سیر عالم به سوی خدای متعال در مقامات قرب این سیر با وجود مقدس سیدالشهداء علیه السلام واقع م یشود و ایشان آن رحمت موصوله ای است که هیچ موجودی از او محروم نیست. همه در پرتو رحمت سیدالشهداء سیر می کنند حالا چه رحمت عام و رحمانیه چه رحمت خاص و رحمت رحیمیه ای که مربوط به مومنین و انبیاء و اممشان هست. سیدالشهداء در عبادتی که در گودی قتلگاه کردند همه انبیاء را سالک کردند. تمام امم مقامی از سلوکشان به عاشوراست. و اگر عاشورا نبود این سلوک واقع نمی شد. و ظهور این شفاعت در برزخ و قیامت است. لذا همه انبیاء در برزخ دستگیری می شوند. در مقام خودشان در قیامت همه اممی که انبیاء دارند با سیدالشهداء مقاماتی از سیرشان اتفاق می افتد. لذا امام علیه السلام آن رحمت موصوله الهی است که با محبت شفاعت می کند. اگر این محبت نباشد شفاعتی اتفاق نمی افتد شفاعت نیاز به محبت دارد نیاز به فداکاری دارد. لذاست که روز عاشورا پیغام آمد هیچی از مقام خودتان کم نمی کنیم همه چیز را هم برمیگردانیم فرمودند نه، این همان نذری است که یوفون بالنذر امام وقتی می خواهد دستگیری کند یوفون بالنذر عهدش با خداست و یخافون یوما کان شره مستطیرا من درس پس می دهم محضر اساتید و استاد بزرگوارم امیرالمومنین که بر خودش نمی ترسد این شر مستطیر شری است که ممکن است ما را بگیرد. یوفون بالنذر با آن عهدی که با خدا بستند عمل می کنند که ما را از شر نجات بدهند و یخافون یوما کان شره مستطیرا وجود مقدس سیدالشهداء سه روز با آب افطار کردند قرص نان جوی خودشان را دادند به مسکین و یتیم و اسیر روز سوم که امدند محضر رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم تعبیر مفسرین عامه این است مثل جوجه به خودشان می لرزیدند این یعنی شفیع، داستان سوره هل اتی داستان شفاعت اهل بیت است دیگر، چیزی غیر از او نیست. امام همان سبیلی است که خدای متعال ما را سیر داده رسانده به این سبیل انا هدیناه السبیل . وقتی به امام رسیدیم اما شاکرا و اما کفورا قبلش شکر و کفری نیست. تا راه خدا باز نباشد نه شکر معنا می دهد نه کفر، وقتی امام آمد شکر و کفر معنا می شود مردم دو دسته می شوند این سخت گیری هم به خاطر کفران نعمت امامت است. انا اعتدنا للکافرین صلاصل و ابرارا و سعیرا نسبت به ابرار هم که شاکر نعمت امام اند امام شفیع است. از همین دنیا شروع می شود لقمه خودش را می دهد آن هم انما نطعمکم لوجه الله هیچی نمی خواهد لا نرید منکم جزائا و لا شکورا نه عوض می خواهد نه تشکر، تا می رسد به عالم آخرت. در عالم آخرت حضرت با فداکاری همه را دستگیری می کند. که این شفاعت در سوره هل اتی توضیح داده شده، سیدالشهداء علیه السلام آن شفیعی است که رحمت موصوله خداست از سر محبت و رحمت دست همه عوالم را گرفته و برده، ولی خود او از السلام علی ساکن کربلا. تمام نشده، الان هم وسط بلاست. السلام علی ساکن کربلا، اگر بلای حضرت تمام بشود سلوک عالم هم تمام می شود. شیاطین مسلط می شوند وقتی همه عوالم را عبور داد به مقامات بهشت رساند انجاست که ختم می شود این مصیبت. لذا صحنه محشر هم که صحنه شفاعت است صحنه ظهور این بلاست. در روایت ملاحظه فرمودید. ظهوری پیدا می کند عاشورا و بلای حضرت در صحنه محشر که هیچ وقت قبلش اینطوری ظاهر نشده و فهم نشده همانجایی که صدیقه طاهره تشریف می اورند در محشر تقاضا می کنند از خدای متعال که خدایا می خواهم فرزندم را همان طور که شهید شد ببینم. غوغا می شود در صحرای کربلا، لذا الان حضرت هنوز هم السلام علی ساکن کربلا، این یعنی رحمت موصوله، این یعنی رحمت الله الواسعه برای این که هیچ کسی جا نماند هیچ خوبی زمین گیر نشود طعمه شیطان نشود برای این که انبیائی که از دست شیاطین رها هستند در درجات سلوکشان یک جایی زمین گیر نشوند او حاضر شده این بلای عظیم را تا قیامت تحمل کند تا همه را عبور بدهد به درجات بهشت برسند انبیاء و اممشان و لذاست که امام سجاد علیه السلام 35 سال گریه می کنند وقتی می گویند آقاجان شما چرا 35 سال گریه می کنید آب می بینید گریه می کنید کوچک می بینید طفل می بینید دختر سه ساله می بینید چرا انقدر گریه می کنید. فرمود شما چه می دانید حضرت یعقوب یک پسر از مقابل چشمش دور شد چهل سال کمتر و بیشتر گریه کرد. که در روایت دارد فرمود به اندازه چهل مادری که جوان بدهد غصه می خورد عادی نبود چون مصیبت معمولی نبود. و الا اگر حضرت یوسف یعقوب برای دنیا گریه کند که طرد می شود. فرمود شما چه می دانید. شما چه می دانید چه اتفاق افتاده در عالم این است که امام سجاد حقیقت مصیبت سیدالشهداء را می بینند و عرض حقیر این است شاید اصلا باب ورود ما به وادی بلای سیدالشهداء با امام سجاد است. اگر امام سجاد باب را باز نمی کرد احدی از ما به ساحت سیدالشهداء راه پیدا نمی کرد. حضرت بود که باب بکاء و اشک را باز کرد. کما این که در اربعین ایشان باب زیارت را باز کرد. و الا ما کجا زیارت سیدالشهداء کجا ما باید برای کفش و کلاه خودمان گریه کنیم. این باب را امام سجاد واقعا باز کرد والا بسته بود این باب لذا رسیدن به مقام بکاء هم توسل به ساحت مقدس ایشان را می خواهد. از آن لحظه ای که در خیمه بودند سیدالشهداء برای وداع آخر تشریف آوردند حضرت چشم باز کرد فرمود دیدم بدن پدرم در محاصره تیرهاست. از زخم های بدنشان خون جاری است نفس می کشد خون از زرهش بیرون می زند. السلام علی المرمل بالدماء. السلام علی المغسل بدم الجراح. تا آن موقعی که در گودی قتلگاه سوار بر مرکب نگاه به این بدن مطهر انداخت نزدیک بود جان بدهد. بی بی آمدند جلو عمه جان مالی اراک تجود بنفسک. فرمود عمه جان مگر این بدن ولی خدا نیست روی زمین اجازه نمی دهند نه خودشان دفن می کنند نه اجازه می دهند ما بدن را دفن کنیم. ولی نمی دانم این آقای بزرگواری که گودی قتلگاه را دیده این آقای بزرگواری که آن وداع سنگین سیدالشهداء را دیده مجلس ابن زیاد را دیده من نمی دانم چه بود شهر شام وقتی سوال کردند کجا در این سفر به شما سخت گذشت فرمود الشام الشام. نقل مقاتل این است از دروازه ساعات آنها را وارد کردند سرها پیش روی محمل ها یا بقیه الله عذرخواهی می کنم جوری سرها را قرار داده بودند که وقتی به سرها نگاه می کنند نوامیس رسول خدا در معرض دید نامحرم ها قرار بگیرند. هر سجاده به دستی می رفت وارد مسجد شام می شد مسجد اموی نماز بخواند زخم زمان به امام سجاد می زد ناسزا می گفت ناروا به این اهل بیت می گفت نقل این است با یک ریسمان این زن و بچه را بستند وارد بر یزید کردند. بیخود نبود سی و پنج سال گریه می کرد. طفل می دید گریه می کرد عمه ها را می دید گریه می کرد. این مصیبت های سنگین حامل اصلیش امام سجاد علیه السلام اند. آب می دید ریه می کرد نقل این است آب در دست می گرفت می ریخت وضو بگیرد انقدر نگاه می کرد به این آب گریه می کرد دست حضرت خالی می شد دوباره آب می ریختند گریه می کردند. عبور می کرد می دید حیوانی را ذبح می کنند می آمد جلو آقا آبش دادید فرمود پسر رسول خدا ما مسلمانیم رسم اسلام را بلدیم فرمود اما پدر بزرگوار من را بین دو نهر آب با لب تشنه سر بریدند. مثل امروز هم وقتی آمد تشریف اوردند کربلا فرمودند بنی اسد بروید یک بوریا بیاورید. فرمود دیگر کنار بروید نیاز به کمک شما نیست کسی هست من را کمک ند این بدن قطعه قطعه شده را جمع کرد داخل بوریا گذاشت. وارد قبر شدند دیدند حضرت بیرون نمی آیند امدند نگاه کردند دیدند لبها را به رگهای بریده. اما الدنیا فبعدک المظلمه و اما الاخره فبنور وجهک مشرفه از قبر بیرون امدند روی قبر را پوشانید یک جمله نوشت تا قیامت دل همه محبین را سوزانده.
انتم الصراط الاقوم و شهداء دارالفناء و شفعاء دارالبقاء والرحمه الموصوله والآیه المخذونه والامانه المحفوظه والباب المبتلا به الناس، در این فقره کوتاه از زیارت جامعه کبیره حضرت هفت خصوصیت را برای اهل بیت علیهم السلام ائمه علیهم السلام بیان فرمودند. اول این که انتم الصراط الاقوم امام نه فقط دعوت کننده به صراط مستقیم است بلکه خود صراط مستقیم است. درجات سیر مومنین در وادی توحید سیر در درجات ولایت امام هست. اگر انبیاء اگر اولیاء اگر امم در وادی توحید سیر کردند هر کدام متناسب با خودشان به درجه ای رسیدند تمام این درجات درجات ولایت امام و وادی ولایت امام هست. هم درجات للمومنین این حدیث نورانی در کافی است. ذیل این آیه شریفه سوره مبارکه آل عمران هم درجات عند الله حضرت فرمودند هم درجات للمومنین، درجات مومنین درجاتشان سیر در مقامات امام و وادی ولایت امام هست. و به ولایتهم و معرفتهم ایانا یضاعف الله لهم الاعمال و یرفع الله لهم الدرجات الاولی، درجات مومنین و رفعتشان در درجات به اندازه درجات معرفت نسبت به امام و تبعیت از امام هست. این نکته اول، که تمام درجاتی که موحدین مقاماتی که موحدین در وادی توحید دارند و درجاتی که در بهشت دارند درجات وادی ولایت امام هست سیر در مقامات توحید سیر در صراط مستقیم که وادی معرفت و محبت هست هی طریق معرفه الله. سیر در درجات به سیر در درجات ولایت امام و مقامات اهل بیت علیهم السلام هست. نکته دوم این که و شهداء دارالفناء ائمه علیهم السلام شاهد دارالفناء و شفعاء دارالبقاء و شفیع دارالبقاء اند. یک معنای ظاهریش این است که امام علیه السلام در این دار دنیا که دار فناء است شاهد احوال همه مومنین هست. و همه ظاهر و باطنشان تحت اشراف امام علیه السلام هست. کما این که در روایات آمده فرمودند که وقتی امام به امامت می رسد بین او و خدای متعال عمودی از نور قرار داده می شود که در آن عمود خصوصیات احوال و اعمال خدای متعال را می بیند اسرار وجودی شان را می بیند پس امام شاهد بر این دنیاست. و شفعاء دارالبقاء این شهادت در دار دنیا حداقل این دو نتیجه را در دار بقاء دارد. یکی این که در قیامت در محضر حضرت حق در دادگاه الهی از همه شاهد می خواهند مومنین را صف به صف با امامشان می آورند از آنها سوال می کنند شما چه کردید به وظایف عمل کردید دستورات را عمل کردید اگر ادعا بکنند در دادگاه الهی که به وظایفشان عمل کردند باید شاهد شهادت بدهد. در آن دادگاه، شاهد کیست فرمود انبیاء شاهد بر امم هستند. هر امتی در قیامت وقتی ادعا می کند که در مسیر پیامبر خودش حرکت کرده آن راهی که به سوی او گشوده شده از پیامبر آن راه را طی کرده در مسیر نبی شان بودند این پیامبر باید شهادت بدهد. و شاهد بر همه انبیاء هم وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم اند. جئنا من کل امه بشهید و جئنا بک علی هولاء شهیدا، از انبیاء الهی میثاقا غلیظا عهد محکمی گرفته شده در قیامت از آنها سوال می کنند شما به وظیفه ای که در رسالت تان و دستگیری امت داشتید عمل کردید ادعا می کنند بله، باید شاهد بیاورند. شاهد کیست شاهد بر انبیاء جئنا بک علی هولاء شهیدا وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هست. که شاهدند بر همه انبیاء در روایتی می دیدم فرمود وقتی جناب علی نبینا و آله و علیه السلام این پیامبر اولوالعزم الهی که 950 سال نبوت کردند وارد محشر می شوند و از آنها سوال می شود که شما با عهدتان با خدا عمل کرده اید ایشان می فرمایندبله از ایشان شاهد می خواهند شاهد شما چه کسی است می فرمایند شاهد من وجود مقدس رسول خاتم اند صلی الله علیه و اله و سلم. محضر حضرت می فرستند حضرت حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار را می فرستند که بله حضرت فرمودند که ایشان به وظایف نبوت شان عمل کرده اند. پس این یک ثمره شهادت است. ثمره دوم شهادت این است که امام شفاعت می کند. امام وقتی می خواهد شهادت بدهد که ما به عهدمان عمل کردیم باید شاهد باشد. لذا امام فقط شاهد بر ظاهر عمل ما نیست بر باطن ما بر خفایای وجود ما و خبایای وجود ما آن قسمت ها و لایه هایی از وجود ما که بر خود ما هم پنهان هست امام مشرف اند لذا شهادت می دهند درست است این راست می گوید عمل کرده، برای شهادت دادن د یدن ظاهر عمل کافی نیست چون اعمال بالنیات عمل به شاکله انسان برمیگردد امام شاکله وجودی انسان را میبیند و احاطه دارد و عمل را با ریشه های عمل می بیند. این یک قسم شهود امام است. و دوم این که امام نسبت به نقطه ضعف های ما می خواهند شفاعت کنند این شفاعت هم نیاز به شهود دارد چون شفاعت معنایش این نیست که یک انسان مبتلا به صفت رذیله یا مبتلای به گناه یا مبتلای به شرک خفی را با هم ان آلودگی وارد بهشت می کنند بهشت جای آلوده ها نیست بهشت جای آلودگی نیست شفاعت معنایش این است که امام که مبدأ طهارت اند اما که ماء طهورند اما که سرچشمه طهارت است شستشو می دهد مومن را تطهیر می کند پاک می کند وارد بهشت می کند. گاهی ظواهرش اینطوری توضیح داده شده فرمود تسلیم نهری است متعلق به امیرالمومنین همان طوری که کوثر متعلق به وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. یک شعبه این نهر بر درب بهشت جاری است مومنین قبل از این که وارد بهشت بشوند شستشوی در این نهر می کنند صفات رذیله شان حسدشان پاک می شود این همان تطهیر کردن وجود مقدس امیرالمومنین است وقتی می خواهند تطهیر بکنند با ولایت خودشان این طوری تطهیر می کنند ملاحظه فرمودید در ذیل داستان جنگ بدر هست در سوره مبارکه انفال ظاهرا، خدای متعال می فرماید برای آرامش شما و ینزل من السماء مائا لیطهرکم خدای متعال از اسمان آبی را نازل می کند که شما را تطهیر کند چهار تا خصوصیت در این آیه شریفه هست یکیش تطهیر است. حضرت فرمود ماء سماء مقام رفیع وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است در تأویل این آیه اینطوری فرمودند و آن ماء و آبی که از آن ماء مطهری که از آن نازل می شود ولایت وجود مقدس امیرالمومنین است. این مطهر شماست. بنابراین شفاعت یعنی تطهیر، یعنی پاک کردن، یعنی تدارک خطاهای ما را کردن، یعنی با عمل خود جبران نقص ما را کردن، این می شود تطهیر دیگر، لذا شفاعت اگر اینطور هست امام علیه السلام برای این که شفاعت کند باید شاهد باشد باید ضعف ما را ببیند قوت ما را ببیند نسبت به قوت های ما در قیامت شهادت می دهد نسبت به ضعف های ما امام علیه السلام تطهیر می کند. پاک می کند. مطهر می کند. و بعد ما را سیر می دهد در درجات بهشت متناسب با طهارت و پاکی مان این یک معنای ظاهری این جمله است که امام اگر صراط مستقیم است و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم سیر در این وادی جز با شفاعت خود امام ممکن نیست و این شفاعت جز با شهادت ممکن نیست. اما م هم صراط است هم شاهد ماست ما را سیر می دهد اگر یک مربی ای بخواهد شاگرد را سیر بدهد باید مشرف به عوالم وجودی او باشد این را گاهی ارباب معرفت فرمودند عمده اش هم در روایات است که اگر کسی بخواهد مربی بشود و حقیقتا کسی را سیر بدهد باید عالم ذرش را هم ببیند. لذا امام اگر مار ا در درجات توحید سیر می دهد که یک معنای شفاعت همین است شاهد بر ما هم هست. منتها شاهد امین است امام علیه السلام امین الله است. از این شهود ذره ای استفاده سوء نمی شود شهداء دارالفناء شفعاء دارلبقاء یک معنای دیگری دارد این عبارت شده و آن این است که امام شاهد دار فنای ماست ما در دار فنائیم همه مقامات ما اینطوری است. اگر بخواهیم وارد دارالبقاء بشویم. که کل شیء هالک الا وجهه باید با دستگیری امام وارد بشویم. کسی وارد دارالبقاء نمی شود الا به شفاعت امام و لذا امام این عالم ما را می بیند ما را وارد عالم بقاء می کند لذا آن کسانی که به شفاعت امام می رسند در همین دنیا وارد بهشت می شوند. به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام وقتی به امام رسیده ها را توصیف می کنند این آیه شریفه را خواندند رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع عن ذکره و اقام الصلاه در نهج البلاغه از حضرت نقل کردند خطبه 222 خاطرم هست حضرت وقتی این آیه را خواندند که شخصیت هایی را قرآن توصیف می کند که هیچ تجارت و بیعی آنها را از ذکر خدا باز نمی دارد حضرت توصیفشان کردند تا رساندند به اینجا، فرمودند حققت القیامه علیهم عداتها، هم اکنون قیامت همه وعده های خود را بر آنها محقق کرده، فکشف غطاء ذلک اهل الدنیا پرده های قیامت را برای اهل دنیا اینها برمیدارند خودشان که شاهد قیامت اند پس ورود به دارالبقاء ورود به عالم آخرت ورود به دارالاخره جز با امام ممکن نیست. امام هست که دست ما را می گیرد از دارالفناء به دارالبقاء می برد و به اندازه ای که با امام وارد دارالبقائ می شویم خودمان هم باقی می شویم. وا لا اگر وارد دارالبقاء نشدیم فانی هستیم. کل شیء هالک الا وجهه، امام شاهد دارالفناء و شفیع در دارالبقاء هست و امام بر اساس این که صراط مستقیم هست و ما باید در درجات ولایت امام سیر کنیم و این سیر جز با شفاعت امام نیست امام شاهد است. امام شاهد است ما را وارد دارالبقاء می کند وارد دارالاخره می کند. دارالبقاء چیزی جز محیط ولایت امام نیست. چیزی جز بیت النور امام نیست کسی وارد این بیت النور شد وارد دارالاخره شده، و تا بیرون این بیت است دار دنیاست. لذا در روایات ما آخرت به محیط ولایت امام تفسیر شده بل توثرون الحیاه الدنیا والاخره خیر و ابقاء فرمود آخرت ولایت ماست. دنیا ولایت دشمنان ماست. این اسنت که انقدر از دنیا مذمت می شود. فرمود بعد از، امام سجاد فرمودند در کافی نقل کرده در باب ذم دنیا حب دنیا از حضرت سوال شد بالاترین عمل چی است فرمودند بعد از معرفت بغض الدنیا، به خاطر این که دنیا یعنی این، همه صفات رذیله از حب الدنیا ناشی می شود فرمود دنیا بال توثرون الحیاه الدنیا حیات دنیا محیط ولایت ائمه جور است و آخرت محیط ولایت ماست. پس امام علیه السلام شاهدی است امینی است که هم شاهد است و هم شفیع است. و شفاعتش هم هم شفاعت در آخرت است هم شفاعت در همین دنیا، در همین دنیا ما را وارد دارالاخرت می کند. حالا چطور، والرحمه الموصوله، امام ان رشته رحمت پیوسته خدای متعال هست که هیچ گاه قطع نمی شود و ما هم مأمور به اتصال به او هستیم. عنایت دارید هرچه در دنیا به ما می رسد و آخرت رحمت خداست. ما در دور و بر خودمان خورشید و زمین و ماه و اسمان را می بینیم از دست زمین و آسمان و خورشید و ماه می گیریم. ولی اگر کسی موحد شد پرده ها کنار رفت می فهمد این خورشید هیچ کاری با ما ندارد خورشید اگر بر ما می تابد رحمت خداست. اگر مادر از فرزند دستگیری می کند رحمت خداست. اگر زمین برای ما می رویاند رحمت و لطف و محبت خداست والا اینها با ما کاری ندارند. الحمدالله الذی وکلنی الیه فاکرمنی خدای متعال ما را به اسباب واگذار نکرده خودش وکیل ماست و لم یکلنی الی الناس و یحینونی اگر ما را به دیگران واگذار می کرد ما را خار می کردند. اوست کریمانه اداره می کند موسای کلیم در دامنه کوه می رفتند علی نبینا و آله و علیه السلام دید مادری طفل را به دوش کشیده به زحمت بالا می رود. عرضه داشت خدایا می شود این محبت را برداری که از جنود توست من ببینم چه می شود دعا مستجاب شد دید مادر بچه اش را گذاشت روی زمین شروع کرد رفتن، هرچه این بچه پا کوبید گریه کرد اعتنا نکرد موسای کلیم دیدند این طفل تلف می شود دعا کردند خدایا اگر ممکن است این محبت برگردد می خواستم تجربه ای کنم رحمت تورا دیدم دوباره محبت برگشت دید مادر از بلندی برگشت دوان دوان بچه اش را بغل کرد در دامن شروع کرد بوسیدن و عذرخواهی کردن پس مادر کاری با بچه ندارد این رحمت خداست. هرچه به ما اگر زمین می رویاند اگر آسمان می بارد اگر خورشید می تابد اگر چشمه ها می جوشند اگر هر فیضی به ما می رسد به سلام ما جواب می گویند علیکم السلام می گویند این رحمت خداست. این رحمت در همه عالم منتشر است. آن وقت اگر کسی موحد شد ملکوت عالم را دید می بیند آن رحمت همان معدن الرحمه است امام هست که معدن رحمت الهی است رحمتی که خلق شده و همه عوالم با آن رحمت سیراب می شوند در وجود امام مجتمع است و از منزلت مقام امام در همه عوالم منتشر می شود این رحمت و لذا امام رحمت موصوله است. هیچ وقت هم از ما این رشته رحمت قطع نمی شود. اگر امام شفاعت می کند به خاطر رحمتش است از سر محبت شفاعت حرف نیست. شفاعت گفتن نیست شفاعت فداکاری کردن است. شفاعت نمونه اش کاری است که مادر می کند براساس محبت الهی خواب خودش را تعطیل می کند که فرزند بخوابد. امام اگر شفیع است رحمت موصوله است. این شفاعت این فداکاری از سر رحمت هست فداکاری می کند که همه برسند. آن وقت سیدالشهداء علیه السلام که رحمه الله الواسعه است شفاعتی کرده نسبت به همه کائنات، شاهد همه انبیاست. ان نقطه ای که انبیاء در سیرشان متوقف می شوند ایشان شفاعت می کنند و عنایت دارید سیر هر امتی به اندازه سیر پیامبرشان هست وقتی پیامبری یک درجه بالا می رود امتش می توانند بالا بروند بیشتر از او نمی توانند بروند. از طریق آن امت هدایت می شوند از طریق این پیامبر هدایت می شوند ان وقت وجود مقدس ایشان شافع همه انبیاست. انبیاء الهی در سیر خودشان در مقامات توحید یک جایی متوقف اند به این که امام حسین علیه السلام دستشان را بگیرد و گرفته است. حالا این مضامین روایات اهل بیت است دیگر، انبیاء اولوالعزم همه یک جایی از امام حسین متنعم شدند بهره مند شدند بنابراین سیدالشهداء آن رحمت واسعه الهی است که شفیع کل کائنات است. و همه انبیاء و اممشان ملائکه مقربین در سیر خودشان به سمت خدای متعال اگر همه به سمت خدای متعال حرکت می کنند همه عالم به سمت خدا در حرکت است سیر عالم به سوی خدای متعال در مقامات قرب این سیر با وجود مقدس سیدالشهداء علیه السلام واقع م یشود و ایشان آن رحمت موصوله ای است که هیچ موجودی از او محروم نیست. همه در پرتو رحمت سیدالشهداء سیر می کنند حالا چه رحمت عام و رحمانیه چه رحمت خاص و رحمت رحیمیه ای که مربوط به مومنین و انبیاء و اممشان هست. سیدالشهداء در عبادتی که در گودی قتلگاه کردند همه انبیاء را سالک کردند. تمام امم مقامی از سلوکشان به عاشوراست. و اگر عاشورا نبود این سلوک واقع نمی شد. و ظهور این شفاعت در برزخ و قیامت است. لذا همه انبیاء در برزخ دستگیری می شوند. در مقام خودشان در قیامت همه اممی که انبیاء دارند با سیدالشهداء مقاماتی از سیرشان اتفاق می افتد. لذا امام علیه السلام آن رحمت موصوله الهی است که با محبت شفاعت می کند. اگر این محبت نباشد شفاعتی اتفاق نمی افتد شفاعت نیاز به محبت دارد نیاز به فداکاری دارد. لذاست که روز عاشورا پیغام آمد هیچی از مقام خودتان کم نمی کنیم همه چیز را هم برمیگردانیم فرمودند نه، این همان نذری است که یوفون بالنذر امام وقتی می خواهد دستگیری کند یوفون بالنذر عهدش با خداست و یخافون یوما کان شره مستطیرا من درس پس می دهم محضر اساتید و استاد بزرگوارم امیرالمومنین که بر خودش نمی ترسد این شر مستطیر شری است که ممکن است ما را بگیرد. یوفون بالنذر با آن عهدی که با خدا بستند عمل می کنند که ما را از شر نجات بدهند و یخافون یوما کان شره مستطیرا وجود مقدس سیدالشهداء سه روز با آب افطار کردند قرص نان جوی خودشان را دادند به مسکین و یتیم و اسیر روز سوم که امدند محضر رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم تعبیر مفسرین عامه این است مثل جوجه به خودشان می لرزیدند این یعنی شفیع، داستان سوره هل اتی داستان شفاعت اهل بیت است دیگر، چیزی غیر از او نیست. امام همان سبیلی است که خدای متعال ما را سیر داده رسانده به این سبیل انا هدیناه السبیل . وقتی به امام رسیدیم اما شاکرا و اما کفورا قبلش شکر و کفری نیست. تا راه خدا باز نباشد نه شکر معنا می دهد نه کفر، وقتی امام آمد شکر و کفر معنا می شود مردم دو دسته می شوند این سخت گیری هم به خاطر کفران نعمت امامت است. انا اعتدنا للکافرین صلاصل و ابرارا و سعیرا نسبت به ابرار هم که شاکر نعمت امام اند امام شفیع است. از همین دنیا شروع می شود لقمه خودش را می دهد آن هم انما نطعمکم لوجه الله هیچی نمی خواهد لا نرید منکم جزائا و لا شکورا نه عوض می خواهد نه تشکر، تا می رسد به عالم آخرت. در عالم آخرت حضرت با فداکاری همه را دستگیری می کند. که این شفاعت در سوره هل اتی توضیح داده شده، سیدالشهداء علیه السلام آن شفیعی است که رحمت موصوله خداست از سر محبت و رحمت دست همه عوالم را گرفته و برده، ولی خود او از السلام علی ساکن کربلا. تمام نشده، الان هم وسط بلاست. السلام علی ساکن کربلا، اگر بلای حضرت تمام بشود سلوک عالم هم تمام می شود. شیاطین مسلط می شوند وقتی همه عوالم را عبور داد به مقامات بهشت رساند انجاست که ختم می شود این مصیبت. لذا صحنه محشر هم که صحنه شفاعت است صحنه ظهور این بلاست. در روایت ملاحظه فرمودید. ظهوری پیدا می کند عاشورا و بلای حضرت در صحنه محشر که هیچ وقت قبلش اینطوری ظاهر نشده و فهم نشده همانجایی که صدیقه طاهره تشریف می اورند در محشر تقاضا می کنند از خدای متعال که خدایا می خواهم فرزندم را همان طور که شهید شد ببینم. غوغا می شود در صحرای کربلا، لذا الان حضرت هنوز هم السلام علی ساکن کربلا، این یعنی رحمت موصوله، این یعنی رحمت الله الواسعه برای این که هیچ کسی جا نماند هیچ خوبی زمین گیر نشود طعمه شیطان نشود برای این که انبیائی که از دست شیاطین رها هستند در درجات سلوکشان یک جایی زمین گیر نشوند او حاضر شده این بلای عظیم را تا قیامت تحمل کند تا همه را عبور بدهد به درجات بهشت برسند انبیاء و اممشان و لذاست که امام سجاد علیه السلام 35 سال گریه می کنند وقتی می گویند آقاجان شما چرا 35 سال گریه می کنید آب می بینید گریه می کنید کوچک می بینید طفل می بینید دختر سه ساله می بینید چرا انقدر گریه می کنید. فرمود شما چه می دانید حضرت یعقوب یک پسر از مقابل چشمش دور شد چهل سال کمتر و بیشتر گریه کرد. که در روایت دارد فرمود به اندازه چهل مادری که جوان بدهد غصه می خورد عادی نبود چون مصیبت معمولی نبود. و الا اگر حضرت یوسف یعقوب برای دنیا گریه کند که طرد می شود. فرمود شما چه می دانید. شما چه می دانید چه اتفاق افتاده در عالم این است که امام سجاد حقیقت مصیبت سیدالشهداء را می بینند و عرض حقیر این است شاید اصلا باب ورود ما به وادی بلای سیدالشهداء با امام سجاد است. اگر امام سجاد باب را باز نمی کرد احدی از ما به ساحت سیدالشهداء راه پیدا نمی کرد. حضرت بود که باب بکاء و اشک را باز کرد. کما این که در اربعین ایشان باب زیارت را باز کرد. و الا ما کجا زیارت سیدالشهداء کجا ما باید برای کفش و کلاه خودمان گریه کنیم. این باب را امام سجاد واقعا باز کرد والا بسته بود این باب لذا رسیدن به مقام بکاء هم توسل به ساحت مقدس ایشان را می خواهد. از آن لحظه ای که در خیمه بودند سیدالشهداء برای وداع آخر تشریف آوردند حضرت چشم باز کرد فرمود دیدم بدن پدرم در محاصره تیرهاست. از زخم های بدنشان خون جاری است نفس می کشد خون از زرهش بیرون می زند. السلام علی المرمل بالدماء. السلام علی المغسل بدم الجراح. تا آن موقعی که در گودی قتلگاه سوار بر مرکب نگاه به این بدن مطهر انداخت نزدیک بود جان بدهد. بی بی آمدند جلو عمه جان مالی اراک تجود بنفسک. فرمود عمه جان مگر این بدن ولی خدا نیست روی زمین اجازه نمی دهند نه خودشان دفن می کنند نه اجازه می دهند ما بدن را دفن کنیم. ولی نمی دانم این آقای بزرگواری که گودی قتلگاه را دیده این آقای بزرگواری که آن وداع سنگین سیدالشهداء را دیده مجلس ابن زیاد را دیده من نمی دانم چه بود شهر شام وقتی سوال کردند کجا در این سفر به شما سخت گذشت فرمود الشام الشام. نقل مقاتل این است از دروازه ساعات آنها را وارد کردند سرها پیش روی محمل ها یا بقیه الله عذرخواهی می کنم جوری سرها را قرار داده بودند که وقتی به سرها نگاه می کنند نوامیس رسول خدا در معرض دید نامحرم ها قرار بگیرند. هر سجاده به دستی می رفت وارد مسجد شام می شد مسجد اموی نماز بخواند زخم زمان به امام سجاد می زد ناسزا می گفت ناروا به این اهل بیت می گفت نقل این است با یک ریسمان این زن و بچه را بستند وارد بر یزید کردند. بیخود نبود سی و پنج سال گریه می کرد. طفل می دید گریه می کرد عمه ها را می دید گریه می کرد. این مصیبت های سنگین حامل اصلیش امام سجاد علیه السلام اند. آب می دید ریه می کرد نقل این است آب در دست می گرفت می ریخت وضو بگیرد انقدر نگاه می کرد به این آب گریه می کرد دست حضرت خالی می شد دوباره آب می ریختند گریه می کردند. عبور می کرد می دید حیوانی را ذبح می کنند می آمد جلو آقا آبش دادید فرمود پسر رسول خدا ما مسلمانیم رسم اسلام را بلدیم فرمود اما پدر بزرگوار من را بین دو نهر آب با لب تشنه سر بریدند. مثل امروز هم وقتی آمد تشریف اوردند کربلا فرمودند بنی اسد بروید یک بوریا بیاورید. فرمود دیگر کنار بروید نیاز به کمک شما نیست کسی هست من را کمک ند این بدن قطعه قطعه شده را جمع کرد داخل بوریا گذاشت. وارد قبر شدند دیدند حضرت بیرون نمی آیند امدند نگاه کردند دیدند لبها را به رگهای بریده. اما الدنیا فبعدک المظلمه و اما الاخره فبنور وجهک مشرفه از قبر بیرون امدند روی قبر را پوشانید یک جمله نوشت تا قیامت دل همه محبین را سوزانده.
تاکنون نظری ثبت نشده است