display result search
منو
عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه سوم

عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 36 دقیقه مدت قطعه
  • 82 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «عظمت واقعه عظیم عاشورا»، جلسه سوم، سال 1396

انی لم اخرج عشر ولا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی ارید عن آمر بالمعروف و عنهی عن المنکر واسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب، عرض کردیم که وجود مقدس سیدالشهداء در این وصیت نامه هم مبانی قیام بزرگ و مقدس خودشان را بیان کردند و هم اهدافی را که دنبال می کنند. چهار هدف را نفی کردند چهار هدف را اثبات کردند فسادی در مقیاس امت اتفاق افتاده حضرت می خواهند این فساد را به صلاح برگردانند. معروفی در مقیاس امت ترک شده مدار جامعه از امیرالمومنین تغییر کرده هو المعروف فی اهل السماء و هو المعروف فی اهل الارض امیرالمومنین، منکری اتفاق افتاده در مقیاس امت ائمه نار زمام امت اسلامی را به دست گرفتند. حضرت می خواهند این را اصلاح کنند. خب عرض کردیم حضرت قیام کردند برای این اصلاح در این مقیاس، حالا آیا حضرت پیروز شدند یا نه سخن بعدی این است. دیده اید گاهی گفته می شود ظاهرا شکست خورده اند ولی باطنا پیروز شده اند. حقیقت این است که حضرت مطلقا پیروز شدند هیچ شکستی در جبهه حضرت نیست.این پیروزی را با بیان های مختلفی می شود عرض کرد من از بیان خدای متعال عرض می کنم. سوره فجر را مختلف می شود معنا کرد. چند جور معنا می شود یکی از معانی سوره فجر در واقع تسلیت به وجود مقدس نبی اکرم در شهادت سیدالشهداء علیه السلام است. مفاد سوره تسلی به حضرت است. سوره یک آغازی دارد و پایانی، آغازش با والفجر است بسم الله الرحمن الرحیم والفجر، پایانش با یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی هر دومربوط به سیدالشهداست. از امام صادق علیه السلام نقل شده حضرت فرمودند این سوره الحسین است اگر در نوافل تان و فرائض تان این سوره را بخوانید و شاید تعبیر این بود به حضرت محشور می شوید در درجه حضرت، البته پیداست مقصود این نیست که انسان به درجه امام می رسد یعنی بین او و امام حجابی نیست. در این سوره خدای متعال ابتدا در آغاز سوره سوگندهایی می خورد. والفجر قسم به فجر ظاهر آیه روشن است. قسم به سپیده وقتی که جهان آرام آرام رو به روشنی می رود و فجر فرا می رسد شب تاریک تمام می شود خدای متعال سوگند خورد، والفجر ولیال عشر قسم به شبهای ده گانه قسم به شفع قسم به وتر، به زوج و فرد دو تا و یکی، واللیل اذا یسر قسم به شبی که در حال رفتن است وقتی سیر می کند و در حال به پایان رسیدن است. والفجر ولیال عشر والشفع والوتر واللیل اذا یسر هل فیذلک قسم الذی هجر آیا آدم عاقلی پیدا می شود که معنی این قسم ها را تلقی بکند این قسم های آغاز سوره است که معنای ظاهریش روشن هست. یک معنا این است که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم در این سوره بشارت می دهد در مقابل فسادی که دشمنان تو در امت به پا می کنند که راه توحید به بندگی خدای متعال را ببندند خدای متعال یک فرصت های استثنایی در اختیار امت شما گذاشته که راه آنها را به سوی خدا باز بکند. فجری برای آنها هست. شبهای ده گانه ای که حالا تفسیر شده به شب اول ذی حجه که ایام معلوم و ایام خاصی است و راه قرب به خدای متعال در آن باز می شود. به شفع و وتر اینها مقاماتی هستند که خدای متعال برای امت وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده که عالم را حضرت با این مقامات و آیات سیر می دهند پایان سوره هم این است در بین سوره فسادی است که در امت می شود در پایان سوره هم بشارت می دهند به این که شما با امت تان شما با امت خودتان به مقام نفس مطمئنه می رسانید. حالا یک معنای دیگری که برای این سوره شده که عرض کردم طبق این معنا در واقع بشارتی است به وجود مقدس نبی اکرم یا تسلیتی است در شهادت سیدالشهداء فجر تفسیر به دوران ظهور وجود مقدس امام زمان علیه السلام شده والفجر قسم به آن صبح روشنی که عالم دارد که پرده ها کنار می رود این شب تاریک به پایان می رسد واللیل اذا یسر شبی است که در حال رفتن است. فرمود دوله فلان یسری الی ظهور المهدی این شب در حال زوال است ولو تا دوران ظهور ادامه دارد ولی این شب در حال زوال است شب ماندنی نیست. والفجر ولیال عشر فرمود این قسم به ائمه دهگانه است و الشفع قسم به فاطمه زهرا و امیرالمومنین سلام الله علیهما است. والوتر قسم به خود خدای متعال هست. حالا جور دیگر هم تفسیر شده من این روایت را ترجمه می کنم پیامبر ما ما به تو خیلی امکنات دادیم ظهور حضرت بقیه الله از آن شماست. ائمه دهگانه از آن شماست امیرالمومنین را یاور شما قرار دادیم وجود مقدس فاطمه زهرا را پشتیبان راه شما قرار دادیم. که وقتی حضرت در رویای صادقه دیدند بنی تیم و بنی عدی بر منبر حضرت بالا می روند و مردم را به قهقرا برمیگردانند حضرت غصه دار بودند جبرئیل آمد آیاتی را آورد یکیش سوره قدر است بسم الله الرحمن الرحیم. انا انزلناه فی لیله القدر و ما ادراک ما لیله القدر درست است ما به بنی امیه و بنی تیم و عدی و اینها دولتی دادیم و اجازه دادیم براساس مصلحت ولی به شما شب قدر د ادیم و این شب قدر همه آن بساط را جمع می کند و عالم را به یک صبح روشن می رساند. سلام هی حتی مطلع الفجر، و می دانید این سوره قدر به وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها تفسیر می شود. فرمود لیله القدر وجود مقدس حضرت زهرا هستند که عالم را به آن فجر روشن می رسانند. پس بنابراین پیامبر ما ما شما را تأِیید کردیم با این امکانات، بعد با حضرت از داستان فساد فراعنه تاریخ به امت ها گفتگو یم شود. این فسادی که در امت شما اتفاق می افتد سابقه تاریخی دارد ریشه این فساد و پایان فساد را هم خدای متعال توضیح می دهد ابتدا سه دسته را سه گروه را سه تا امت را که فساد کرده اند خدای متعال در این سوره مبارکه یاد می کند الم ترکیف فعل ربک بعاد ارم ذات العماد ندیدی خدای متعال با مردمی که آن تمدن بزرگ عاد را داشتند آن شهر ارم را داشتند خدا چه کرد.الم ترکیف فعل ربک بعاد ارم ذات العماد و ثمود الذین جاب الصخر بالواد ندیدی خدای متعال با قوم ثمود چه کرد این همه امکانات در کاخ در کوه ها برای خودشان کاخ می ساختند. از سنگ ها و کوه ها برای خودشان کاخ ساخته بودند ندیدی خدا با آنها چه کرد. و فرعون ذی الاوتاد ندیدی خدا با فرعون ذی الاوتاد چه کرد.اهرامی ساختند برای مردن خودشان مثل کوه های زمین، آن قدر هم قدرت داشتند این مردم ضعیف و مستضعف بار ساختن این اهرام را کشیدند مردند پای همین اهرام دفن شدند و همین فرعون را خدا می دانستند رب خودشان را می دانستند. ندیدی خدا با اینها چه کرد. و فرعون ذی ال اوتاد الذین طغوا فی الفساد غلط نخوانم آِیه قرآن را، الذین طغوا فی البلاد فاکثروا فیها الفساد بنای طغیان گذاشتند بلادی که درست کرده بودند بنایش بر طغیان بود. به خلاف بلاد انبیاء که بلد امین است سرتاسر فضای توحید است وادی ایمن است بلاد آنها بلاد فساد هست. الذین طغوا فی البلاد فاکثروا فیها الفساد، فساد را به پایان رساندند فسب علیهم ربک صوت عذاب، خدای متعال تازیانه های عذاب را بر آنها فرو ریخت. بعد می فرماید ان ربک لبی المرصاد پروردگار تو آنکه تورا پرورش می دهد و پرورش همه عالم ذیل پرورش توست. یک بخش از ربوبیتش نسبت به تو این است که ان ربک لبی المرصاد. او که رب توست در کمین نشسته است. فقط فراعنه گذشته نبودند فراعنه امت تو هم همینطورند. این فرعون هم ان ربک لبی المرصاد در کمین نشستند، فساد کنند یک جایی بساط آنها را جمع می کند آن که می ماند دستگاه شماست. ان ربک بحث رب العالمین نیست ان ربک در تدبیر تو در ربوبیتی که نسبت به تو دارد کار تو را پیش می برد یک بخشی از ربوبیت خدای متعال نسبت به تو این است که ان ربک لبی المرصاد در کمین نشستند، فساد می کنند ولی یک جایی تازیانه عذاب را بر آنها فرود خواهند آورد. بعد ریشه این فساد را توضیح می دهد که این فساد برای چی اتفاق افتاده چرا فساد می کنند. فاما الانسان اذا مبتلاه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربه اکرما و اما اذا مبتلاه فقدر علیه رزقا فیقول ربی اهانا این دار دار ابتلاست خدای متعال با قبض و بسط آدمها را پیش می برد. گاهی به آنها وسعت می دهد کرامت ظاهری آبرو شفاعت موقعیت اکرام ظاهری می کنند آنها را، گاهی زندگی را بر آنها سخت می کنند. و هر دو ابتلاست هیچ فرقی نمی کند. اینها آن موقعی که دست انسان را باز می کنند به انسان موقعیت و آبرو و عزت می دهند این علامت این است که خیلی ما محترمیم نه آن موقعی که به ما سخت می گیرند علامت این است که خدای متعال ما را تحقیر کرده نه تحقیر است نه تکریم ابتلاء است. اگر انسان آن را فهمید نه اسیر آمدن ها می شود نه اسیر رفتن ها، عده ای این را می فهمند آمد و شد دنیا در آنها اثر نمی گذارد. آنجایی که دنیا اقبال می کند یک جور امتحان پس می دهند آنجایی که ادبار می کند جور دیگری امتحان پس می دهند. با دو بال سه سمت خدای متعال حرکت می کنند خیلی ها این را نمی فهمند. قرآن می فرماید بهشان امکانات می دهیم رشد نمی کنند ازشان می گیریم رشد نمی کنند. ان الانسان خلق حلوعا با این صفت حرص، حلع آفریده شده اذا مسه الخیر منوعا و اذا مسه الشر جزوعا، بهش امکانات می دهیم به جای این که این امکانات را از یک دست بگیرد با دست دیگر در راه خدا بدهد و در این داد و ستد خودش رشد کند که غرض از داد و ستد همین است برای چی به ما پول می دهند می گویند خرج کنید در راه خدا مگر خدای متعال نمی تواند. این تفکر اشتباه قوم یهود بود می گفتند ما به کسی کمک کنیم که خدای متعال می تواند به او کمک کند گنج های بی نهایت دست اوست خود خدا نداده ما بدهیم. بله مسئله همین است دیگر، این امکانات را به من می دهند که من با یک دست بگیرم با دست دیگر بدهم به خدا برسد. فرمود ابراهیم خلیل خلیل شد چون هیچ دستی را رد نکرد. حواله های خدا را رد نمی کرد. آبروی خودش امکانات خودش را می گذاشت این دست هایی که به طرفش دراز می شد که حواله های الهی بود رد نمی کرد. شد خلیل الله. این داد و ستد برای این است ما رشد بکنیم. می فرماید آنهایی که مالشان را در راه خدا می دهند خودشان بذر وجودشان شکوفا می شود. مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه خودش مثل یک دانه بذر وجودش باز می شود. پس این داد و ستد برای این است. اینها این را نمی فهمند. حالا اگر انسان در امکانات نتوانست خدا را پیدا کند گاهی خدای متعال امکانات را می گیرد در گرفتن این امکانات باید برسد به این که انا للله و انا الیه راجعون، باید در گرفتن امکانات راه خودش را پیدا کند اگر پیدا کرد به مقصد می رسد. می شود صابر، فرمود صابر آن کسی است که وقتی امکان را ازش گرفتند خدا را پیدا می کند در بلا به خدا میر سد. فرمود یک عده اینطوری اند اذا مسه الشر جزوعا اسا مسه الخیر منوعا بهش می دهیم جلویش سد راه می شود نعمت را ضایع می کند خودش هم ضایع می شود ازش می گیریم داد و فریادش بلند می شود با خدای متعال دعوایش می شود. الا المصلین مگر انهایی که اهل صلاتند انهایی که حقیقت صلات را درک کردند به صلات رسیدند به امام رسیدند حی علی الصلاه فرمود یعنی امام دیگر، لذا در این روایت هست مصلین به آن کسی می گویند که در مسابقه اسب دوانی پشت سر نفر اول اند اسبش گردن به گردن است به این میگویند مصلین فرمود مصلی یعنی آن کسی که دنبال امامش اینطوری حرکت می کند. الا این یک دسته که با امام در عالم راه می روند که دنیا را بهشان بدهی رشد می کنند دنیا هم ازشان بگیری رشد می کنند. حضرت فرمود تعجب می کنم از مومن همه هفت اقلیم را بهش بدهند ضرر نمی کند. غافل نمی شود با مقراض با قیچی قطعه قطعه اش کنند ضرر نمی کند. انسانی که با امام در عالم راه می رود در حصن امام هست ولایت علی بن ابی طالب حصنی اینطوری می شود. دنیا را بهش بدهی بهش لطمه نمی زند ازش بگیری ضربه نمی بیند اما آنهایی که به امام نرسیدند دنیا را بهشان بدهی یک جوری زمین می خورند ازشان بگیری یک جور دیگر زمین می خورند. یک جا سد نعمت ها می شود یک جا جزع و فزع می کند. خب این مال را آدم برای کجا می خواهد آبرو را برای کجا می خواهد عمر خیلی کوتاه است تمام می شود دیگر اگر خرج نکردی چیزی نمی ماند تهش برای خدا خرج بکنی، نمی تواند. حالا خدای متعال در این سوره می فرماید پیامبر ما ریشه این فسادی که فراعنه می کنند این است فاما الانسان اذا مبتلاه ربه فاکرمه و نعمه وقتی بهش امکانات می دهیم خیال می کند خود این امکانات شرافت است. سعی می کند امکانات را بیشتر به طرف خودش بکشد. در حالی که این امکانات شرافت نیست اگر این امکانات را دادی در راه خدا به شرافت می رسی، فیقول ربی اکرما می گوید من قدرت دارم قدرت شرافت است. مال شرافت است. وقتی تنگ بر او می گیریم روزیش را محدود می کنیم فقدر علیه رزقا می گوید خدای متعال من را تحقیر کرد. باز هم نمی فهمد. ما در این سختی یک راهی به روی خودمان داریم باز می کنیم از متن این بلا راه معرفه الله باز می شود. بهترین نردبان سلوک است بلا، نمی فهمد می گوید خدای متعال من را تحیقر کرد. این همه دست اهل دنیا باز است ما دست مان خالی است گاهی در حقانیت خودش شک می کند قرآن می فرماید اگر به ما شک نمی کردید انقدر به کفار می دادیم سقف خانه هایشان را با جواهرات بسازند. لولا ان یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوت سقف [] اگر مومنین روایت فرمود اگر شما مومنین صبر می کردید شما با آنها مشترک نمی شدید امت نمی شدید. دینتان را از دست نمی دادید انقدر بهشان می دادیم سقف خانه هایشان را از نقره بزنند. یا خدا ما را، ببین این همه مومن در سختی پیداست ما حق نیستیم. ببین آنها چقدر خوش میگذرانند. نمی تواند استفاده کند. فرمود قرآن بعد نفی می کند کلا اصلا اینطوری نیست. بل لا تکرمون الیتیم کی آّبرویی که ما به شما دادیم آنجایی که باید خرج کنید خرج کردید یتیم اکرام می خواهد. کی یتیم را اکرام کردید. کی آن کسی که از امامش دور افتاده زیر بغلش را گرفتید بلندش کردید. لا تکرمون الیتیم ولا تحاضون علی طعام المسکین این دهن های گرسنه را شما کی بساطی به پا کردید که سیر بشوند. اینهایی که زمین گیرشده بودند به هیچ وجه حرکت ازشان ، امکان نداشت کاری بکنند. چرا شما دستگاهی درست نکردید چرا تجمعی نکردید که اینها سیر بشوند چطور می گویید خدا به ما آبرو داده پس ما عزیزیم این آبرو برای این بود باید یتیم را اکرام می کردید. باید بساطی درست می کردید برای این که این مساکین روی زمین نمانند. بالاتر شما وقتی این امکانات را شرافت دیدید نه در راه خدا خرج نکردید و تأکلون التراث اکلا لما و تحبون المال حبا جما همه میراث دیگران را هم سمت خودتان کشیدید. همه مستکبرین عالم اینطوری اند. چون خیال می کنند شرافت در این امکانات است سعی می کنند امکانات را از دست دیگران در بیاورند جمع کنند. الان دنیا همینطور است همیشه اینطوری بوده. یک پنجاه نفر در دنیا یک امارهای شگفت انگیز است پنجاه نفرند نیمی از ثروت دنیا دست این پنجاه نفر است چطوری می شود این غیر از این است که تأکلون التراث اکلا لما میراث همه عالم را جمع می کند مال شما نیست. نه فقط در راه خدا نمی دهید وقتی آدم معیار شرافت را همین امکانات دانست جمع می کند هرچه هم جمع می کند خودش را شریفتر می بیند و تحبون المال حبا جما دل می بندید به اینها، بنا نبود دل ببندید همه زمین خورده های عالم همیمنطوری زندگی می کنند. بعد قران می فرماید کلا اذا دکت الارض دکا دکا و جاء ربک والملک صفا صفا وقتی بساط عالم به هم می ریزد روز سخت به پا می شود ملائکه صف در صف در محضر خدا حاضر می شوند در قیامت وجیئ یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان این فرعون امت که خیال می کرد اینها موضوعیت دارند می خواست شرافت ها همه چیز را جمع کند برای خودش این انسان، روز قیامت وقتی جهنم را می آورند وجیئ یومئذ بجهنم یومئذ یتذکرالانسان و انا له الذکرا یقول یا لیتنی قدم لیحاتی متذکر می شود فایده ندارد. می گوید ای کاش یک کاری کرده بودم. و یومئذ لا یعذب عذابه احد. باطن آیه را ملاحظه کنید ظاهر آیه که روشن است باطن آیه را ملاحظه فرمودید تفسیر شده به دشمنان نبی اکرم. دشمنان امیرالمومنین، یومئذ لا یعذب عذابه احد و لا یوثق وثاقه احد، هیچ کس را مثل او در بند نمی کشند. این آدمی که احساس دست و دلبازی می کرد خیال می کرد عالم در اختیار اوست یک جوری در بندش می کشند که احدی آنجور در بند نمی کشند بعد می فرماید یا ا یتها النفس المطمئنه خطاب به سیدالشهداء و فرمود شیعیان حضرت به تبع حضرت پیامبر ما فراعنه همیشه کارشان همین بوده ما هم یک جایی تازیانه های عذاب را فرو ریختیم الان هم همینطوری است ان ربک لبی المرصاد نسبت به فرعون و فراعنه امت شما هم همینطور است ما در کمینگاه هستیم. یک جایی آنها را می گیریم اخذ می کنیم که امکان فرار کردن ندارد. و لا یمکن الفرار من حکومتک، هم در دنیا هم در آخرت در آن صحنه وقتی جهنم می آید با آن وضعیت کار از کار گذشته اما یا ایتها النفس المطمئنه این آقایی که برای به مقصد رسیدن شما برای این که راه شما به انجام برسد مثل حضرت اسماعیل قربانی راه شما شده، و همه چیزش را آورده، این مخاطب یا ایتها النفس المطمئنه می شود. همه عالم در تلاطم اند او آرام است. غوغا در عالم ملائکه افتاده بود صف در صف می آمدند کاری بکنند حضرت همه را رد کرد یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک، برگرد به سوی پروردگار خودت راضیه مرضیه راضیه بودن مهم است ولی مرضیه بودن خیلی مهمتر است چطور میشود یک کسی مرضی خدا باشد آن هم مطلق، مرضی مطلق، تمام رضان بشود از آن او، فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی، آغاز سوره با فجری است که ثمره عاشوراست. مزد شهادت حضرت آنچه خدا پاداش حضرت قرار داده یکی وجود مقدس امام زمان است در نسل حضرت گذاشتم. که همه فجر عالم وجود مقدس امام زمان است. بعضی گفتند حضرت ابراهیم خلیل آنجایی که به خدا عرضه داشت ای کاش من سر فرزندم را اجازه می دادی ببریم به بالاترین ثواب ها برسم همین را می خواست. می خواست این مزد را به ایشان بدهد. پیامبر ما این شهادت یک فجری دارد این شب ظلمانی [] است. این طغیان یک جایی به پایان می رسد یک کمینگاهی برایش قرار دادیم ان ربک لبی المرصاد و یک پایانی هم در عالم آخرت دارد این پایان را با هم مقایسه کنید یا ایتها النفس المطمئنه لذا یکی از قرائت هایی که در باب پیروزی حضرت هست قرائت این سوره است بشارت به حضرت به وجود مقدس نبی اکرم که این و تسلیت به حضرت است که این شهادت عظیم یک چنین پایان سعادتمندانه ای برای خود حضرت و برای امت درست می کند. لذا مخاطب به این یا ایتها النفس المطمئنه روایت را ملاحظه فرمودید اول خود حضرت اند بعد پیروان و شیعیان حضرت به تبع حضرت به مقام نفس مطمئنه میرسند در این مقام پرتلاطم در این عالمی که فراعنه غوغا کرده اند فضا را برای موحدین نا امن کرده اند اینها در آرامش مطلق هستند. کما این که وجود مقدس سیدالشهداء درگودی قتلگاه مخاطب این خطاب است. آنجایی که همه دست و پای خودشان را گم کردند. آنجایی که انبیاء آمدند صف در صف آنجایی که ملائکه در روایت دارد غوغایی شد در عالم ملائکه خدای متعال وجود مقدس امام زمان را به آنها ارائه فرمود، فرمود هذا انتقم کار اینطوری تمام نمی شود. عالم ملائکه آرام گرفتند. در آن فضا حضرت مخاطب به این خطاب است. یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه حضرت پیروز مطلق میدان اند اصلا شکست نیست. در شام یک کسی به امام سجاد گفت دیدی چگونه شکست خوردید حضرت فرمود بگذار موذن اذان بگوید معلوم می شود کی پیروز است. بنی امیه هدفشان این بود دفنا دفنا من باید این نام را دفن کنم. اسم خودش را کنار اسم خدا گذاشته، حضرت فرمود بگذار اذان بگویند آن وقت می فهمی کی پیروز است. امام سجاد علیه السلام در قتلگاه نزدیک بود جان بدهد فرمود مالی اراک تجود بنفسک یا بقیه [] چرا غصه می خوری، گفت اجازه نمی دهند بدن ولی خدا را دفن کنیم. چه بی حرمتی ای از این بالاتر، آن کسی که جایش روی دوش پیامبر بود در بهترین حالات در سجده حضرت، اجازه نمی دهند فرمود پسر برادرم اینطوری نمی ماند اینها دفن می شوند اینجا زیارتگاه می شود برای همیشه مختلف الملائکه می شود مختلف الانبیاء می شود انبیاء می آیند متنعم می شوند پیروز مطلق است پیروز مطلق مطلق، وقتی بساط شفاعتش را در قیامت پهن می کند شیطان دست خود را می گذرد می گوید هیچی برای من نگذاشتی هیچی هر چه بود جمع کردی، هیچ به درد بخوری که امید خیر بهش باشد باقی نمی ماند الا اینکه حضرت دستگیری کند پیروز [:]: ولی خیلی سنگین تمام شد. هم شهادت خود حضرت هم عزیزانی که با خودش آورده بود. هر یکی یک عالم بودند. و مصیبت همه آنها مصیبت سیدالشهداء بود. امد کنار خیام فاستأذن ابا [:] کسی چه می داند این شخصیت کیست همه خیال می کنند جناب یعقوب یک فرزندی ازش گم شده گریه می کند فرمود انما اشکوا بصی و حزنی الی الله غصه من از این جنس نیست. فرمود بیش از چهل مادری که فرزند از دست داده باشد فرزند برایش غصه وارد شد. کسی چه می داند فقط خدا می داند الله مشهد علی هولاء القوم قد برز علیهم غلام اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک. و کنا اذا شتغنا رسولک نظرنا الیه، هر وقت دلمان برای آن پیامبر خاتم تنگ می شد قد و بالای اورا نگاه می کردیم. منطقش منطق رسول خدا ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی این کی است این آقا، بیخود نبود وقتی ندای علی از میدان آمد رفت جنگ نمایانی کرد برگشت از پدر اجازه شهادت گرفت آنچه از اسرار باید بگیرد گرفت هات لسانک کار تمام شد فرمود برو امیدوارم به زودی از دست جدت سیراب بشوی. آمد در میدان از اسب روی زمین آمد چه کند پدر راصدا بزند در این میدان و معرکه صدا نزند شاید یک بار دیگر امام حسین دلش بخواهد بیاید سر علی را به دامن بگیرد. با خود گفت من خداحافظی می کنم پدرم خودش می داند. لذا از میدان صدا زد ابتا علیک من السلام هذا جدی رسول الله سقانی بکأس الاوفی نمی دانم این جمله چه کرد با دل امام حسین السلام علی المقطوع الوطین رگ دل حسین را پاره کرد. لذا وقتی آمد در میدان جنگ فرو افتاد قطعوه بسیوفهم اربا اربا، تعبیر مرحوم شیخ حر عاملی است والا عرض نمی کردم سقط عن الفرس. با زانوها خودش را رساند کنار بدن علی

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 36:08

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن