display result search
منو
تفسیر آیات 31 تا 35 سوره عنکبوت

تفسیر آیات 31 تا 35 سوره عنکبوت

  • 1 تعداد قطعات
  • 27 دقیقه مدت قطعه
  • 46 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 31 تا 35 سوره عنکبوت"
- قیامت صحنه بروز بیزاری کافران از یکدیگر؛
- بررسی ادبی جزای احسن به مؤمنان در قیامت؛
- تبیین پاداش مضاعف الهی بر مؤمنان؛
- تصریح قرآن به رسالت حضرت ابراهیم (ع).


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَی قَالُوا إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ (31) قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ (32) وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِی‏ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَقَالُوا لاَ تَخَفْ وَلاَ تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوکَ وَأَهْلَکَ إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ (33) إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَی أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ (34) وَلَقَد تَرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (35)﴾

قیامت صحنه بروز بیزاری کافران از یکدیگر
برخی از مطالبی که مربوط به مباحث گذشته است این است که در آیه 25 این سو‌ره فرمود در صحنه قیامت عدّه‌ای عدّه دیگر را از همین کفار لعن می‌کنند ﴿یَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضاً﴾ چه اینکه ﴿یَکْفُرُ بَعْضُکُم بِبَعْضٍ﴾ متبوع‌ها از تابعین و بالعکس تبرّی می‌کنند بت‌پرست‌ها از بت‌ها و همچنین بت‌ها از بت‌پرست‌ها تبرّی دارند و و بت‌پرست‌ها هم یکدیگر را لعن می‌کنند در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 166 به این صورت است: ﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوْا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ﴾ که هم مسئله بت‌پرستی بطلانش روشن می‌شود و هم تابع و متبوع از یکدیگر جدا خواهند بود از یکدیگر تبرّی می‌کنند. در سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» لعن آنها هم مطرح است آیه 38 سورهٴ «اعراف» که ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ جهنمی‌ها وقتی وارد جهنم می‌شوند هر گروهی دیگری را لعن می‌کند این به آن می‌گوید تو باعث شدی, آن به این می‌گوید تو سبب شدی اینها دوستان دنیایی‌اند که ﴿الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ﴾[1] این راجع به آیه 25 که فرمود: ﴿یَلْعَنُ بَعْضُکُم بَعْضاً﴾.
بررسی ادبی جزای احسن به مؤمنان در قیامت
اما درباره آیه هفت این سور‌ه که فرمود: ﴿وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ تاکنون چند بار این مضمون در بحث‌های قبل گذشت و در آینده هم ممکن است مطرح بشود عمده آن است که این کلمه ﴿أَحْسَنَ﴾ افعل تفضیل است ولی افعل تفضیل گاهی با اضافه استعمال می‌شود گاهی با «مِن» یک وقت می‌گوییم «أفضل منه» یا «منهم» این معنایش این است که برتر است و بهتر است یک وقت می‌گوییم «أفضل الأنبیاء کذا» یعنی بهترین پیامبر این عصر, بین «أفضل منهم» با «أفضلهم» خیلی فرق است وقتی گفته شد «أفضل الأعمال أحمزها»[2] یعنی بهترین عمل نه بهتر از دیگران, ممکن است این بهتر از دیگران با بهترین یک مصداق مشترک داشته باشند ولی وقتی گفتیم «أفضل منهم» با «أفضلهم» خیلی فرق می‌کند. در اینجا فرمود: ﴿أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ نه «أحسن من الذی کانوا یعملون» آن طوری که معنا شد یعنی به بهترین اعمال آنها پاداش می‌دهیم و آن طوری که جناب زمخشری و هم‌فکرانشان معنا کردند این است که بهترین جزا را به آنها می‌دهیم[3] آن هم ممکن است با این معنایی که ذکر شده نزدیک باشد ولی از نظر لفظ دور است اگر گفتیم ﴿وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ یعنی آنها را به بهترین کاری که کردند پاداش می‌دهیم نه اینکه آنها را به بهترین پاداش, پاداش می‌دهیم.
تبیین پاداش مضاعف الهی بر مؤمنان
مطلب دیگر اینکه «أحسن مما کانوا یعملون» نیست چون اگر «أحسن مما کانوا یعملون» بود در سورهٴ مبارکهٴ «نور» دیگر نمی‌فرمود ما ﴿أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا﴾ پاداش می‌دهیم و اضافه می‌کنیم آیه 38 سورهٴ مبارکهٴ «نور» این است که ﴿لِیُجْزِیَهُمْ اللَّهُ أحَسْنَ مَا عَمِلُوا وَیَزِیدَهُم مِن فَضْلِهِ﴾ یعنی اینها اگر صد عمل دارند چند عملشان جزء برجسته‌ترین اعمال آنهاست ما اعمال اینها را به حساب آن برجسته‌ترین محاسبه می‌کنیم به آنها پاداش می‌دهیم و اضافه هم می‌دهیم اگر «أحسن مما کانوا یعملون» بود دیگر اضافه معنا نداشت.
تصریح قرآن به رسالت حضرت ابراهیم(علیه السلام)
مطلب بعدی در جریان حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) قرآن کریم گاهی به عنوان ﴿أَرْسَلَنَا﴾ ذکر می‌کند گاهی به عنوان «رسل» ذکر می‌کند در سورهٴ مبارکهٴ «حدید» فرمود: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ﴾ این به منزله متن و اصل, در ضمن این اصل, فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَإِبْرَاهِیمَ﴾ خب نوح می‌شود «مِن المرسلین» ابراهیم می‌شود «مِن المرسلین» اول فرمود: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا﴾ بعد به عنوان صغرای این کبرا, مصداق این معنای جامع فرمود: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً وَإِبْرَاهِیمَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْکِتَابَ﴾[4] در سورهٴ مبارکهٴ «نساء» فرمود: ﴿إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسی وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمانَ وَآتَیْنَا دَاوُود زَبُوراً ٭ وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ﴾ همه اینها جزء مرسلین است ﴿وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَیْکَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَکَلَّمَ اللّهُ مُوسَی تَکْلِیماً﴾ همه اینها را که گفتیم ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾.[5] اینها تصریحی است که قرآن کریم درباره رسالت وجود مبارک حضرت ابراهیم دارد اما در جریان آیه‌ای که فعلاً محلّ بحث است فرمود این کاری که قوم لوط کردند این کاری است که هیچ کسی نکرده.
بیان مأموریت فرشتگان ملاقات‌کننده با حضرت ابراهیم(علیه السلام)
آیه 31 این سور‌ه این است که فرستاده‌های ما آمدند به ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) بشارت بدهند که به او خدا فرزندی می‌دهد به نام اسماعیل و مثلاً بعدها این فرزند به چه صورت‌هایی در می‌آید و چه خدماتی می‌کند اینها برای این بشارت آمدند چون لوط زیرمجموعه ابراهیم(سلام الله علیهما) بود و قوم لوط به آن فجیعه مبتلا بودند اینها دو مأموریت داشتند یکی تبشیر نسبت به ابراهیم(سلام الله علیه) یکی انذار نسبت به قوم لوط. بخشی از این در آیات سورهٴ مبارکهٴ «هود» گذشت مقداری هم در سورهٴ «شعراء» و «نمل» گذشت فرمود: ﴿وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَی﴾ اینها دو حرف زدند اول بشارت دادند به وجود مبارک ابراهیم(سلام الله علیه) که فرزندی پیدا خواهید کرد بعد انذار کردند نسبت به قوم لوط گفتند: ﴿إِنَّا مُهْلِکُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ﴾ چرا, برای اینکه ﴿إِنَّ أَهْلَهَا کَانُوا ظَالِمِینَ﴾ اینها به انسانیّت, به دین, به شرف انسانیّت ستم کردند.
دو وجه مطرح در مراد حضرت ابراهیم(علیه السلام) از جمله ﴿إِنَّ فِیهَا لُوطاً﴾
حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) فرمود در این قریه, لوط زندگی می‌کند غالب مفسّرین نظرشان این است که شما که بخواهید قریه را ویران کنید خب لوط پیامبر در اینجا هست آیا نظرشان این بود که شما مواظب باشید به لوط آسیب نرسد یا راهی که سیدناالاستاد(رضوان الله علیه) فرمودند که غرض ابراهیم(سلام الله علیه) این است که شما به احترام لوط کاری به اینها نداشته باشید اینها را بگذارید به عذاب قیامت اینها را عذاب کنید ویران کنید این محل را به صورت تلّی از خاک در بیاورید این کار را نکنید به برکت لوط و احترام لوط به اینها آسیب نرسانید[6] آیا منظور وجود مبارک ابراهیم آن بود یعنی در این محل لوط زندگی می‌کند شما اگر بخواهید این محل را زیرورو کنید لوط آسیب می‌بیند آنها می‌گویند نه, ما مواظبیم که به لوط آسیب نرسد یا نه, منظور ابراهیم(سلام الله علیه) آ‌ن است که چون لوط در این محل زندگی می‌کند به برکت لوط این محل را آسیب نرسانید این زکریا بن آدم که در شیخان مدفون است به امام هشتم عرض کرد که برای من زندگی در این شهر خیلی آسان نیست اجازه می‌دهید من از قم بروم بیرون؟ پاسخی که وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) به زکریا بن آدم که در شیخان دفن است داد این است که نه, تو در قم باش خدا به برکت تو عذاب را از این منطقه برمی‌دارد همان طوری که به برکت قبر پدرم موسی بن جعفر(سلام الله علیهما) عذاب را از آن منطقه برمی‌دارد[7] این قبر یک روحانی وفادار به ولایت است. وجود مبارک امام رضا فرمود به احترام تو عذاب برداشته می‌شود همان طوری که به احترام قبر پدرم عذاب برداشته می‌شود یعنی وجود تو به منزله قبر پدر من است حالا ابراهیم(سلام الله علیه) می‌خواهد بگوید که به برکت لوط شما شهر را زیرورو نکنید حالا بگذارید به عذاب قیامت اینها معذّب بشوند آیا منظور حضرت ابراهیم آن بود یا این. سیدناالاستاد می‌فرمایند به قرینه آیات سورهٴ مبارکهٴ «هود» منظور حضرت ابراهیم شفاعت بود.
کیفیت مهمانی فرشتگان با حضرت ابراهیم(علیه السلام) و همسرش
در سورهٴ مبارکهٴ «هود» به این صورت است آیه 69 به بعد سورهٴ «هود» ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیَم بِالْبُشْرَی قَالُوا سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ﴾ یعنی طولی نکشید که وجود مبارک ابراهیم خلیل آن گوساله‌ای را بریان کرده برای مهمانان آورد که برخی‌ها در ذیل این استفاده کردند که ادب ضیافت و پذیرایی این است که غذا را ببرند نزد مهمان نه مهمان را ببرند نزد غذا (که فعلاً این‌طور رسم است) ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) امکاناتی داشت همین گوساله‌ای را که بریان کرده و در آ‌نجا آماده کرده ممکن بود در اتاق دیگر آماده بکند و مهمان‌ها را نزد غذا ببرد که رسم کنونی این است ولی این‌چنین نکرد غذا را نزد مهمان آورد که ﴿فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ﴾[8] نه «قرّبهم الیه» غذا را نزد مهمان برد نه مهمان را نزد غذا که آن هم در بخش‌های دیگر قرآن کریم است وقتی که غذا را آورد دید که اینها غذابخور نیستند ﴿فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ﴾ یعنی دست‌های این فرشته‌ها که ﴿لاَ تَصِلُ إلَیْهِ﴾ به این غذا, آ‌ن وقت احساس کرد که پس شما چه کسی هستید؟ ﴿وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً﴾.
﴿قَالُوا لاَ تَخَفْ﴾ ما فرستادگان خداییم آن که ذاتاً عالِم است ذات اقدس الهی است اینها لحظه به لحظه با الهام الهی, با وحی الهی, با گفتار فرشته‌ها عالِم می‌شوند ﴿قَالُوا لاَ تَخَفْ﴾ برای اینکه ما مأموریتی داریم هم آن بشارت را و هم این انذار را ﴿إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَی قَوْمِ لُوطٍ﴾ در این حال همسر وجود مبارک ابراهیم(سلام الله علیه) ایستاده بود ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ﴾ همسرش ایستاده بود او هم لبخند زد ما به حضرت ابراهیم گفتیم تو فرزند پیدا می‌کنی, نوه پیدا می‌کنی و اینها, همسرش که ایستاده بود ﴿قَالَتْ یَا وَیْلَتَی ءَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَی‏ءٌ عَجِیبٌ﴾ که بحثش در آن سور‌ه گذشت ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ﴾.
ظهور محدودیت شفاعت در مجادله حضرت ابراهیم(علیه السلام) با فرشتگان
این صحنه که گذشت ﴿فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَی﴾ این قصّه بُشرا تمام شد به حضرت ابراهیم گفتیم تو پدر می‌شوی نوه پیدا می‌کنی اسحاق فرزند توست, یعقوب نوه توست این صحنه که گذشت ﴿یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ﴾ حالا دارد با ما مجادله می‌کند که شما آمدید می‌خواهید آن منطقه را زیرورو کنید اینها بالأخره بشرند به قیامت واگذار کنید ﴿یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ﴾ چرا؟ برای اینکه ﴿إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ﴾ این سه خصلت را دارد ولی ما گفتیم ﴿یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا﴾ حلم, حسابی دارد صبر هم حسابی دارد شکیبایی هم حسابی دارد ﴿یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیِهمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ این معلوم می‌شود که شفاعت انبیا(علیهم السلام) هم بر اساس ﴿مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ﴾[9] است, اینجا وجود مبارک ابراهیم مأذون نبود شفاعت کند یعنی به او اذن ندادند فرمود عذاب, قطعی است اینها دیگر حقّ حیات ندارند ﴿قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیِهمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ و عذاب قطعی شد. سیدناالاستاد به شهادت این بخش از آیات سورهٴ مبارکهٴ «هود» می‌فرماید آنچه در سورهٴ «عنکبوت» هست و وجود مبارک ابراهیم می‌گوید: ﴿إِنَّ فِیهَا لُوطاً﴾ یعنی به احترام لوط عذاب را از این منطقه بردارید نه اینکه مواظب باشید به لوط آسیب نرسد.
سرّ نگرانی حضرت لوط(علیه السلام) هنگام مشاهده فرشتگان
﴿وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً﴾ حالا وقتی که از محضر وجود مبارک ابراهیم فاصله گرفتند به حضور لوط رسیدند قصّه فرشته‌ها و لوط و قوم لوط مطرح است وقتی اینها با چهره‌های زیبا و جمال فرشتگی در آمدند و وجود مبارک لوط اینها را دید ﴿سِی‏ءَ بِهِمْ﴾ خیلی به او بد گذشت ﴿سِی‏ءَ﴾ فعل مجهول است نایب فاعلش لوط(سلام الله علیه) است به وسیله آمدن آنها به او خیلی سخت گذشت (یک) بعد اینها مهمانان لوط‌اند چگونه لوط از اینها پذیرایی کند ﴿وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً﴾ (دو) ما در ادبیات فارسی می‌گوییم فلان شخص دستش باز است عرب می‌گوید این رحب‌الذراع است یا می‌گوییم فلان شخص دستش بسته است عرب می‌گوید ضیق‌الذراع است یعنی دستش بسته است ﴿ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً﴾ یعنی برای پذیرایی آماده نبود جریان حضرت ابراهیم نبود که آن قدرت را داشته باشد ﴿جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ﴾ باشد. بنابراین این ﴿سِی‏ءَ بِهِمْ﴾ این ﴿سِی‏ءَ﴾ فعل مجهول است و نایب فاعل آن وجود مبارک لوط است ـ حالا برخی‌ها احتمال می‌دادند که خود ﴿بِهِمْ﴾ نایب فاعل باشد[10] ـ ﴿بِهِمْ﴾ یعنی به وسیله اینها به حضرت لوط خیلی سخت گذشت و برای پذیرایی اینها هم دستش باز نبود اگر دست انسانی باز باشد امکانات داشته باشد می‌گویند رحب‌الذراع, اگر بسته باشد می‌گویند ضیق‌الذراع ما هم در ادبیات فارسی می‌گوییم دست فلان کس باز است دست فلان شخص بسته است ﴿سِی‏ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً﴾ این در سورهٴ مبارکهٴ «هود» بود.
نجات حضرت لوط(علیه السلام) و عذاب قوم ایشان
اما در اینجا هم وقتی ابراهیم(سلام الله علیه) دید مهمانان آمدند ﴿قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً﴾ ابراهیم(سلام الله علیه) فرمود در این قریه لوط است منظورش همان ﴿یُجَادِلُنَا فِی قَوْمِ لُوطٍ﴾ بود ﴿قَالُوا﴾ آنها گفتند ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا﴾ اگر بنا شد به احترام لوط, اهل آن محل نجات پیدا کنند به ما می‌گفتند, خدا عالِم بود به ما گفت ما هم عالِمیم در اینجا لوط زندگی می‌کند ما هم احترام لوط را حفظ می‌کنیم هم این محل را ویران می‌کنیم احترام لوط به این حفظ می‌شود که ما به او می‌گوییم شما و اهلتان به استثنای آن همسر این محل را ترک کنید وقتی این محل را ترک کردند ما این محل را ویران می‌کنیم ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا﴾ راه را به ما گفتند که چگونه لوط را و اهلش را نجات بدهیم بعد محل را ویران کنیم ﴿لَنُنَجِّیَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ﴾ یعنی جزء مانده‌ها هستند ﴿وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِی‏ءَ﴾ لوط ﴿بِهِمْ﴾, ﴿وَضَاقَ﴾ لوط ﴿بِهِمْ ذَرْعاً﴾ دستش بسته بود که از این مهمانان محترم چگونه پذیرایی کند بر خلاف حضرت ابراهیم که ﴿جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ﴾ آنها گفتند: ﴿لاَ تَخَفْ وَلاَ تَحْزَنْ﴾ نه خوف داشته باش نسبت به آینده نه حزن داشته باش نسبت به اینکه چیزی از دست دادی ما تو را و اهل تو را به استثنای همسرت نجات می‌دهیم این می‌ماند شما از این محل بیرون می‌روید بعد ما این محل را ویران می‌کنیم ﴿إِلَّا امْرَأَتَکَ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ ٭ إِنَّا مُنزِلُونَ﴾ این به صورت جمله اسمیه با تأکید ﴿إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَی أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ﴾ یک عذاب, یک پلیدی از آسمان نازل می‌کنیم در اثر اینکه فسق ورزیدند ﴿بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ﴾.
بشارت ایمنی مؤمنان از اثرات مخرّب عذاب معجزه‌گونه الهی
پرسش: در بعضی روایات هست که بهلول نبّاش وقتی کنار پیغمبر آمد حضرت فرمود از من دور شو که عذابت من را نگیرد[11] احتمال دارد که این ترس حضرت ابراهیم برای حضرت لوط برای این بود که مبادا عذاب او را بگیرد؟
پاسخ: نه, معجزات الهی یک وقت است یک امر عادی است آ‌ن امر عادی ممکن است که به همه آسیب برساند اما عذاب الهی که معجزه است می‌بینید کاملاً بین مؤمن و کافر فرق می‌گذارد در جریان همین رود نیل بود که وقتی پیروان حضرت موسی آب می‌نوشیدند آب بود آنها می‌خواستند آب بنوشند خون بود این وقتی معجزه باشد فرق می‌گذارد البته اگر حادثه عادی باشد ممکن است که افراد آسیب ببینند آن هم آزمون الهی است ولی معجزه که باشد کاملاً فرق می‌گذارند.
آسیب‌های جدایی دین و علم
پرسش: این ﴿سِیءَ بِهِمْ﴾ از نظر کیفی نتوانست مهمانی کند یا...؟
پاسخ: نه آن ﴿سِی‏ءَ بِهِمْ﴾ برای اینکه این جوان‌های فرشته‌منش آمدند اینها هم که ﴿یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ﴾.
عبرت‌آموزی عذاب قوم لوط بر آیندگان
در اینجا فرمود: ﴿إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَی أَهْلِ هذِهِ الْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ﴾ بعد فرمود طولی نکشید که ما این قریه را زیرورو کردیم و اگر کسی آثار باستانی را می‌شناسد میراث فرهنگی‌شناس باشد راهش را ما نشان می‌دهیم ﴿وَلَقَد تَرَکْنَا مِنْهَا﴾ از آن قریه ﴿آیَةً بَیِّنَةً لِقَومٍ یَعْقِلُونَ﴾ یک آدم‌های بفهم, یک آدم‌های میراث فرهنگی‌شناس, یک آدم وسمه‌شناس, یک آدم سِمه‌شناس, یک آدم سیماشناس اینها می‌توانند کند و کاو بکنند که چه کسی اینجا دفن شده. عاقل غیر از آن مؤمن است مؤمن خدا را قبول دارد پیغمبر را امام را اما حالا بفهمد یک تکّه سفال برای چند قرن قبل است که متوجه نمی‌شود در سورهٴ مبارکهٴ «حجر» این بحث مبسوطاً گذشت فرمود شما که از مکه به طرف شام می‌روید این سر راهتان است این راه‌ها دو قسم است آن اتوبان به اصطلاح بزرگراه را عرب می‌گوید امام که اگر کسی وارد این راه شد به مقصد می‌رسد دیگر لازم نیست از این و آن سؤال بکند اتوبان, بزرگراه آدم را به مقصد می‌رساند این را عرب می‌گویند امام, هر راهی را نمی‌گوید امام از مکه به شام امامی داشت بزرگراه داشت که قافله از آنجا می‌رفتند کسی وارد آن راه می‌شد مستقیماً به شام می‌رسید یا از شام حرکت می‌کرد مستقیماً به مکه می‌رسید یک راه‌های فرعی هم دو طرفش دارد فرمود ما این قریه‌ها را که ویران کردیم دو محل بود ﴿إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ﴾ یعنی برِ اتوبان است اگر وسمه‌شناس باشید متوسّم باشید آثار فرهنگی بشناسید میراث فرهنگی بشناسید تشخیص می‌دهید اینها برای کدام قرن است فرمود: ﴿فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ﴾[12] این برِ اتوبان است منتها شما باید متوسّم باشید اگر مسئله آیت و معجزه و اینها باشد آن را مفرد آورده فرمود برای مؤمنین این معجزه است ﴿لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾[13] اما برای متوسّم, متوسّم از وَسَمة است وَسمة یعنی علامت, موسوم یعنی علامت‌دار سِمه اصل آن وَسم بود سیما به معنی صورت نیست سیما به معنی علامت است فرمود اگر کسی سیماشناس باشد سِمه‌شناس باشد موسوم‌شناس باشد که از او به عنوان متوسّم یاد می‌کنند این می‌فهمد میراث فرهنگی اینجا چیست چه قومی اینجا بودند ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾[14] خب ما این کار را کردیم برِ اتوبان هم است نزدیک جاده عمومی است بروید تحقیق کنید ﴿إِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِینٍ﴾ یعنی بَرِ اتوبان است بر بزرگراه است اینجا هم فرمود ما آیه بیّن و علامت روشن گذاشتیم ﴿وَلَقَد تَرَکْنَا مِنْهَا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ﴾ اگر کسی دانشمند باشد فرهیخته باشد میراث‌ فرهنگی‌شناس باشد می‌تواند بفهمد پس آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «حجر» است آنچه در سورهٴ مبارکهٴ «عنکبوت» است ناظر به این است که این اقوام هر قدرتی که داشتند آثار آنها, ظروف آنها الآن زیر خاک است اگر کسی زیر خاک‌شناس باشد می‌تـواند بررسی کند.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ زخرف, آیهٴ 67.
[2] . بحارالأنوار, ج67, ص191.
[3] . الکشاف, ج3, ص441.
[4] . سورهٴ حدید, آیات 25 و 26.
[5] . سورهٴ نساء, آیات 163 ـ 165.
[6] . المیزان, ج10, ص326 و 327.
[7] . الاختصاص (شیخ مفید), ص87.
[8] . سورهٴ ذاریات, آیهٴ 27.
[9] . سورهٴ بقره, آیهٴ 255.
[10] . ر.ک: مجمع‌البیان, ج8, ص442.
[11] . الامالی(شیخ صدوق)، ص 44.
[12] . سورهٴ حجر, آیهٴ 79.
[13] . سورهٴ حجر, آیهٴ 77.
[14] . سورهٴ حجر, آیهٴ 75.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 27:02

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی