display result search
منو
نسبت اهلبیت علیهم السلام با خدای متعال – جلسه چهارم، سال 1398

نسبت اهلبیت علیهم السلام با خدای متعال – جلسه چهارم، سال 1398

  • 1 تعداد قطعات
  • 62 دقیقه مدت قطعه
  • 270 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع نسبت اهلبیت علیهم السلام با خدای متعال – جلسه چهارم، سال 1398

یکی از ابوابی که در کتب روایی ما ذکر شده و روایات متعدد در این باب آمده بحث تسلیم بودن نسبت به وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که البته این تسلیم مقاماتی دارد.
انسان مجاز نیست هر حرفی را گوش کند. چون اگر سخن و حرفی را باور کردی و از مسیر خارج شدی هیچ عذری نداری. امام رضا علیه السلام فرمود اگر کسی گوش بسپرد به سخن یک گوینده ای و بپذیرد و معتقد به او بشود، این به منزله عبادت است. این حرف یا سخن، یا حرف و سخن خدا را می زند که این گوش دادن و پذیرش کلام و حرف او، عبادت خداست و اگر این حرف و سخن، سخنگوی و زبان شیطان است، کسی که به حرف او گوش می دهد، عبادت می کند، منتهی عبادت شیطان. البته این جزء مبتلائات است در اعتقادات و غیره. انسان غذایی را که می خورد توجه کند که این طعام از چه مسیری به دست او رسیده.
بله حرف به گوش انسان می خورد منتها گوش دادن و دل دادن و پذیرش عبادت است.
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود امام مثل کعبه است باید بروند سراغ او. ولایت امام جزء اسراری است که باید طالب باشی تا او را به انسان بدهند. لا اکراه فی الدین. باطن دین یعنی ولایت.
امام علی علیه السلام فرمود کسانی که دیگران دست به طرف آنها دراز می کنند و از آنها علم یاد می گیرند، آنها سراغ چشمه های کدری می روند که چشمه جوشش و منبع ندارد. از این چشمه به آن چشمه می ریزد و آلوده هم هست. ولی اگر کسی به ما روی بیاورد به چشمه های زلالی رو آورده که به اذن پروردگار جاری است و قطع و پایانی هم ندارد. یعنی معارفتان را از ما بگیرید.
حضرت فرمودند کمترین چیزی که باعث می شود انسان از دایره ایمان بیرون برود این است که در باب یک امر ساده ای یک قضاوت غلط کند و این را جزء دین خودش قرر دهد و سر این صف بندی کند و تولی و تبری کند. این است که دینمان را باید فقط از اهلبیت بگیریم.
در ولایت جور خوبی ها بدی می شوند و بدی ها خوبی می شوند. اگر دل و قلب و میزان خودت را دادی دست دشمن، میزانت را اینگونه درست می کنند. موازین درون انسان را تغییر می دهند. اما اگر انسان مراقبه کرد و در تمام امور ترازوی داوری اش امیر مومنان بود، این به استکمال ایمان می رسد.
در جنگ حنین غنائم زیادی به دست آمد. پیامبر غنائم را تقسیم کرد و عمده آن را به تازه مسلمان ها دادند که خیلی از آنها از قریش بودند دادند. انصار مدینه که کنار حضرت بودند از طریق سعد بن عباده به این نحوه تقسیم کردن به پیامبر اعتراض کردند(به نفع قوم و خویش های خود تقسیم کرده ای). اگر این تقسیم را خدا کرده که ما قبول داریم و اگر شما کرده اید ما قبول نداریم و... امام صادق می فرماید خدا به واسطه این داوری و ترازو، تمام نوری که اینها در طول این سال ها از کنار حضرت بودن کسب کرده بودند از بین برد. بیخود نیست این انصار در فردای رحلت حضرت می روند در سقیفه بنی ساعده می گویند بیایید ما اول ریاست به دست بگیریم تا قریش حاکم نشود. چرا؟ اینها که تا دیروز در خدمت حضرت بودند. فتنه از اینجا شروع می شود. این داوری شما نسبت به پیغمبر خدا. وقتی در تقسیم غنائم اینگونه داوری کردید، فردا هم در امامت اینگونه داوری می کنید. پیامبر امیرالمومنین را نصب کرده، حالا ما بیاییم برای خودمان یکی را معین کنیم. حق نیست خدا نور اینها را بگیرد. پیغمبری که زبانش زبان خداست، دستش دست خداست، زیارتش زیارت خداست و...
این تسلیم محض بودن مقدمه ایمان است بلکه به معنایی خود ایمان است. ایمان که به حرف نیست. مومن کسی است دلش با پیامبر خدا صاف است. دلش آینه دل پیامبر باشد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 62:48

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی