display result search
منو
تفسیر آیه 1 - 5 سوره فلق

تفسیر آیه 1 - 5 سوره فلق

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 1669 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره فلق- آیه 1- 5

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

مِن شَرِّ مَا خَلَقَ

وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ

وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِى الْعُقَدِ

وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

ترجمه
بگو: پناه مى‏برم به پروردگار سپیده دم.
از شرّ آفریده‏هایش.
و از شرّ تاریکى شب، آنگاه که همه جا را فراگیرد.
و از شرّ افسون‏گرانى که در گره‏ها مى‏دمند.
و از شرّ هر حسود آنگاه که حسد ورزد.


کلمه «فلق» مثل «فجر» به معناى شکافتن است، شکافتن سیاهى شب یا سپیده صبح: «فالق الاصباح»؛ شکافتن دانه درون خاک. «فالق الحبّ و النَّوى‏»
مراد از «غاسق» آغاز شب است که تاریکى را به همراه مى‏آورد. چنانکه در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «اقم الصّلاة لدلوک الشمس الى غسق الّیل»
شاید مراد از «غاسق» هر موجود ظلمت آور باشد که تاریکى‏هاى معنوى را به همراه خود مى‏ آورد و گسترش مى ‏دهد.
از آنجا که افراد شرور، براى حمله و هجوم و یا توطئه چینى از تاریکى شب استفاده مى‏کنند، لذا به خدا پناه مى‏بریم از شرورى که در شب واقع مى‏ شود.
«نفّاثات» از «نَفث» به معناى دمیدن و «عُقَد» جمع «عَقْد» به معناى گره است.
در هر چیزى احتمال بروز شرّ وجود دارد، حتى کمالاتى مثل علم و احسان، شجاعت و عبادت نیز آفاتى دارند. آفت علم، غرور؛ آفت احسان، منّت گذاردن؛ آفت عبادت، عُجب و آفت شجاعت، ظلم و تهوّر است.
در آسیب پذیرى سه اصل وجود دارد آمادگى هجوم از سوى دشمن فرصت‏هاى مناسب براى هجوم نظیر تاریکى‏ها وجود حفره‏ ها و نقطه ضعف ‏ها آرى دشمن به دنبال تاریکى‏ها و حفره‏ها و نقاط ضعف است.
تبلیغات سوء، جوسازى‏ها، سخن چینى‏ ها، جاسوسى‏ ها و شایعه‏ پراکنى‏ها، نمونه هایى از «نفّاثات فى العقد» است، یعنى مى ‏دمند تا محکمات را سست کنند. چنانکه کسانى با وسوسه و شک میان همسران فتنه گرى مى ‏کنند «ما یفرّقون بین المرء و زوجه»
با اینکه هرچه خدا آفریده، خیر است: «الّذى احسن کلّ شى‏ء خلقه» لیکن هر چیزى اگر در مسیر صحیح خود قرار نگیرد، شرّ مى‏شود. چنانکه آهن خیر است ولى اگر چاقو شد، امکانِ سوء استفاده از آن وجود دارد. «مِن شر ما خلق»
«شرّ ما خلق» یعنى شرّ از سوى مخلوقات است، نه از سوى خالق و نه ناشى از خلقت.
پناه بردن به خدا از خطرات، تنها با گفتن «اَعوذ» حاصل نمى‏شود، بلکه علاوه بر گفتن، عمل نیز لازم است. چنانکه اهل بیت پیامبر وقتى مسکین و یتیم و اسیر، اطعام را کردند، گفتند: «انّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریرا» ما از روز قیامت مى‏ترسیم که اطعام کردیم. قرآن مى‏فرماید: «فوقاهم اللّه شرّ ذلک الیوم» خداوند نیز آنان را از شرّ آن روز نجات داد. پس گفتن «انّا نخاف» به تنهایى کارساز نیست، بلکه باید همراه با عمل باشد.
زشت صورتى نزد رسول خدا از زشتى چهره خود شکایت کرد که جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به آن مرد زشت رساند و گفت که خدا مى‏فرماید: «اما ترضى ان احشرت على جمال جبرییل» آیا دوست دارى که در قیامت تو به زیبایى جبرئیل باشى؟
مرد شادمان شد و تصمیم گرفت تمام عبادات و مستحبّات را انجام دهد.
شرّ مطلق وجود ندارد و خداوند نیافریده است، بلکه چه بسیار امورى که از یک زاویه، شرّ دیده مى‏شوند و زاویه‏اى دیگر خیر. چنانکه مولوى مى ‏گوید:
زهر مار، آن مار را باشد حیات‏
لیک آن، آدمى را شد ممات‏
پس بَد مطلق نباشد در جهان‏
بَد به نسبت باشد، این را هم بدان‏
بعضى از سختى‏ ها و فشارها، شرّ نیست، بلکه رمز تکامل است. مولوى مى ‏گوید:
گندمى را زیر خاک انداختند
پس ز خاکش خوشه‏ ها برساختند
بار دیگر کوفتندش ز آسیا
قیمتش افزون و نان شد جان فزا
باز نان را زیر دندان کوفتند
گشت عقل و جان و فهم سودمند
باز آن جان، چون که محو عشق گشت‏
یُعجب الزّراع آمد بعد کشت‏
قرآن سفارش مى‏ کند که با همسرانتان خوب رفتار کنید و اگر نسبت به آنان کراهت دارید، چه بسا در کنار آن الطافى نهفته باشد. «و عاشروهنّ بالمعروف فان کرهتموهنّ فعسى ان تکرهوا شیئاً و یجعل اللّه فیه خیراً کثیراً» چنانکه گاهى زن زیبا نیست، ولى مادر فرزندانى بزرگ و برجسته مى‏شود.
بسیار از تلخى‏ها، استعدادهاى ما را شکوفا مى‏کند، حالت صبر و مقاومت را در ما رشد مى ‏دهد و دل انسان را خاضع و خاشع مى‏سازد. «لعلّهم یتضرّعون»
شب براى مردان خدا، زمان بندگى و عبادت است: «یتلون آیات اللّه آناء الّیل» ولى براى نامردمان، زمان توطئه و تهدید و هجوم است. «من شرّ غاسق»
سخن و یا حرکتى که روابط و دوستى‏هاى محکم را متزلزل کند، نفّاثات است و باید از آن به خدا پناه برد.
پناه بردن انسان به خدا، مستلزم پناه دادن خداوند است وگرنه فرمان پناه بردن لغو بود.
در میان تمام شرور نام سه شرّ در این سوره آمده است:
- شرور پنهان و در تاریکى‏ها. «من شرّ غاسق اذا وقب»
- شرور زبان‏هاى ناپاک. «من شرّ النفّاثات فى العقد»
- شرور حسادت‏ها و رقابت‏هاى منفى. «و من شرّ حاسد اذا حسد»
برخى زنان به خاطر زیبایى و لطافت در گفتار، مى‏توانند مردان را در تصمیمات خود سست کنند و مصداق نفّاثات باشند.
یکى از مصادیق نفّاثات، سحر و جادو است و لذا آموزش و عمل آن حرام است.
با اینکه «شر ما خلق» شامل تمام شرور مى‏شود، ولى نام سه شرّ را به خاطر اهمیّتى که دارد، جداگانه آورده است. «غاسق اذا وقب - النفّاثات فى العقد - حاسد اذا حسد»
پناه بردن در هر حال لازم است، خواه آنجا که خطر باشد: «شرّ ما خلق» خواه دریافت کمال باشد: «فاذا قرأت القرآن فاستعذ باللّه من الشیطان الرجیم» هرگاه قرآن تلاوت مى‏کنى از شرّ شیطان به خداوند پناه ببر.
در سوره فلق، در برابر سه شرّ بیرونى، به یک صفتِ الهى پناه مى‏بریم. (از شرّ غاسق و نفّاثات و حاسد، به صفتِ «ربّ الفلق» پناه بردیم.) اما در سوره ناس به عکس است. در برابر یک خطر درونى، به سه صفت الهى پناهنده مى ‏شویم. (از شرّ وسوسه قلب، به صفاتِ «ربّ النّاس»، «ملک النّاس» و «اله النّاس» پناه مى‏بریم.)
بحثى درباره حسادت‏
تلاش براى به دست آوردن کمالاتى که دیگران دارند، غبطه و ارزش است، ولى تلاش براى نابود کردن کمالات دیگران حسادت است. حسادت نشانه کم ظرفیّتى و تنگ نظرى است. اولین قتلى که در زمین واقع شد به خاطر حسادت میان فرزندان آدم بود و اولین گناهى که در آسمان واقع شد، حسادت ابلیس به آدم بود. در حدیث مى‏ خوانیم: حسادت ایمان را مى‏خورد آن گونه که آتش هیزم را.
آنچه بر سر اهل بیت پیامبر آمد که آنان را کنار زدند، ناشى از حسادت بود و قرآن در آیه 54 سوره نساء مى‏فرماید: چرا به خاطر الطاف و تفضّل خداوند، بر افراد لایق حسادت مى‏ ورزند، مگر نمى‏دانند ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملک عظیم دادیم.
حسادت در میان تمام شرور، برجسته ‏ترین شرّ است. زیرا حسود نقشه‏ها مى‏کشد و حیله ‏ها مى‏ کند و مرتکب انواع شرور مى‏ شود تا به هدف برسد.
حضرت على‏ (ع) مى‏فرماید: «الحسد داء عیاء لایزال الا بهلک الحاسد او بموت المحسود» حسادت مرض خطرناکى است که جز با مرگ محسود یا هلاکت حسود از بین نمى‏رود.
حسود در واقع به خدا اعتراض دارد و در برابر اراده و حکمت او جهت مى‏گیرد که چرا به او عطا کرده و به من نداده است.
حسود هرگز خیرخواهى و نصیحت نمى‏کند و به خاطر خوى حسادت، از رسیدن خیر خودش به دیگران جلوگیرى مى ‏کند.
قرآن، ریشه بسیارى از گناهان را «بغیاً» به معناى حسادت دانسته است و امام صادق مى‏فرماید: «انّ الکفر اصله الحسد» ریشه کفر حسادت است. چنانکه در برابر پیامبران مى‏گفتند: «أبشر یهدوننا»(278) آیا انسانى مثل ما پیامبر شود و ما را هدایت کند؟
حسود، اهل تواضع و تشکر نیست و هرگز به کمالات دیگران گواهى نمى‏دهد و قهراً مرتکب گناه کتمان حق مى‏ شود.
حسود معمولاً منافق است. حضرت على (ع) مى‏فرماید: «الحاسد یظهر وُدّه فى اقواله و یخفى بُغضه فى افعاله» در ظاهر اظهار علاقه مى‏کند ولى در باطن کینه و بغض دارد.
منشأحسادت چیست؟
گاهى تبعیض نابجا میان افراد، حسادت آنان را بر مى‏انگیزد.
گاهى مردم توجیه نیستند و شرایط را یکسان مى‏پندارند و همینکه یک برترى و امتیازى دیدند حسادت مى‏ ورزند. در حالى که اگر حکمت و دلیل تفاوت‏ها را بدانند آرام مى‏ شوند.
حسادت در خاندان نبوت نیز پیدا مى‏شود، همان گونه که در خانه حضرت یعقوب، حسادت فرزندان، آنان را به چاه افکندن برادر وادار کرد.
دامنه حسادت تنها نسبت به نعمت‏هاى مادى نیست، بلکه گاهى نسبت به ایمان افراد حسادت مى‏ شود و مى‏ خواهند آنان را به کفر برگردانند. «یردّونکم من بعد ایمانکم کفّاراً حسداً»
روشن است که حسادت، آرزوى نابودى نعمت دیگران است، وگرنه درخواست نعمت از خداوند، حسادت نیست. چنانکه سلیمان از خداوند حکومتى بى نظیر خواست: «ملکاً لا ینبغى لاحد» و حضرت على علیه السلام در دعاى کمیل از خداوند مى‏خواهد که نصیب او بیشتر باشد و قرب او به خداوند نیز بیشتر باشد. «واجعلنى من احسن عبیدک نصیبا عندک و اقربهم منزلة منک...»
براى درمان حسادت باید اینگونه فکر کرد:
دنیا، کوتاه و کوچک است و غصه براى آن ارزشى ندارد.
ما نیز نعمت‏هایى داریم که دیگران ندارند.
نعمت‏ها بر اساس حکمت تقسیم شده است، گرچه ما حکمت آن را ندانیم.
آنکه نعمتش بیشتر است، مسئولیّتش بیشتر است.
بدانیم که حسادت ما بى‏نتیجه است و خداوند به خاطر اینکه بنده‏ى چشم دیدن نعمتى را ندارد، لطف خود را قطع نمى‏کند و فقط خودمان را رنج مى‏ دهیم.

پیام ها
1- پناه بردن به خدا را باید به زبان جارى کرد. «قل اعوذ»
2- به خاطر زیادى خطرات و اهمیّت آن انبیا نیز باید به خدا پناه برند. «قل اعوذ»
3- اصلاح خود و جامعه، بدون استمداد و پناهندگى به خداوند امکان ندارد. «قل اعوذ بربّ الفلق»
4- چون شرور بر قلب و فکر انسان قفل مى‏زنند، باید به قدرتى پناه برد که شکافنده و شکننده قفل‏ ها و موانع باشد. «بربّ الفلق»
5 - در دعا با دید وسیع برخورد کنید. «شرّ ما خلق» (همه مخلوقات را در برمى‏گیرد.)
6- در میان همه شرور، شر حسادت، تفرقه افکنى، عهد شکنى و توطئه ‏هاى پنهان اهمیّت بیشترى دارد. «من شرّ غاسق... شرّ النفاثات... شرّ حاسد»
7- دشمن آنقدر مى‏ دمد تا تبلیغاتش مؤثّر واقع شود. («نفّاثات» جمع «نفّاثة»، صیغه مبالغه است.)
8 - با وسوسه ‏ها عقاید سست مى ‏شود و حرف اثر مى‏ کند. «من شرّ النفاثات فى العقد»
9- حسادت، دارویى جز پناه بردن به خدا ندارد. «قل اعوذ... اذا حسد»
10- زمینه‏ ها زمانى خطرناک است که به فعلیّت در آیند. «حاسد اذا حسد»
11- حسادت، کم و بیش در افراد هست؛ اقدام عملى بر اساس آن گناه است. «اذا حسد»


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:29

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    سلام خسته نباشید ای کاش معنی قرآن به فارسی روان معنی می شد ویا تفسیرش خیلی راحتر بود که ما قرآن را بهتر درک کنیم مثلا آیه چهارم سوره فلق از شر افسونگران که در گره ها دمیده اند کمی برای من گنگ است کاش میشد این لفظ کمی عامیانه تر بود ممنون
  • کاربر مهمان
    فکر میکنم منظور از افسونگرانن کسانی باشه که با زبون شون و با حرفاشون اثر میزارن
  • کاربر مهمان
    در تدبر این سوره کلمه النفاثات از ریشه نفث هست که به معنای فوت کردن یا دمیدن هست که هنگامش اب دهان به بیرون پرتاب میشه.نفاثات کسانی هستن ک در گره ها میدمن تا اون گره ها کور تر بشن.مثل همون اشخاصی که در ظاهر باعث ایجاد شر در زندگی دیگرون میشن.یا در باطن با استفاده از سحر و جادو این کار رو میکنن.
  • کاربر مهمان
    ممنون ، بیانتون زیبا بود🍃

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی