- 3407
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 5 - 11 سوره لیل
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره لیل- آیه 11 - 5
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى
فَسَنُیِّسرُهُ لِلْیُسْرَى
وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى
وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنَى
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى
وَمَا یُغْنِى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى
ترجمه
امّا آن که انفاق کرد و پروا داشت
و پاداش نیک (روز جزا) را تصدیق کرد.
به زودى ما او را براى پیمودن بهترین راه آماده خواهیم کرد.
ولى آنکه بخل ورزید و خود را بىنیاز پنداشت.
و پاداش نیک (روز جزا) را تکذیب نمود.
پس او را به پیمودن دشوارترین راه خواهیم انداخت.
و چون هلاک شد، دارایىاش براى او کارساز نخواهد بود.
شاید مراد از عطاى همراه با تقوا، این باشد که عطا با نیّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسیر خدا باشد که تمام این امور در کلمه تقوا جمع است. «اعطى واتقى»
اگر خداوند براى برخى راه خیر را باز مىکند، «فسنیسّره للیسرى» و براى برخى راه شر را «فسنیسّره للیسرى» به خاطر تفاوت تلاش خود انسانها است. «انّ سعیکم لشتّى»
در خانه شخصى ثروتمند درختى بود که کودکان همسایه هنگامى که میوه آن درخت به زمین مىریخت، آن را برگرفته و مىخوردند ولى صاحب درخت، میوه را از دهان اطفال مىگرفت. پدر اطفال مسئله را به پیامبر اکرم گزارش داد.
حضرت نزد صاحب خانه رفته و پیشنهاد کردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پیامبر داد و گفت: دنیاى نقد را به آخرت نسیه نمىفروشم. پیامبر برگشت. یکى از یاران پرسید: آیا اگر من آن درخت را بگیرم و با من نیز چنین معاملهاى مىکنید؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهایى چندین و چند برابر، درخت را خریدارى کند و در اختیار پیامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقیر آمده و درخت را به آنها بخشید. در این هنگام آیات این سوره نازل شد. «فامّا من اعطى و اتقى و صدق بالحسنى...»
هر کس گام اول سخاوت را بر اساس ایمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفیّت و شرایط روحى او را براى کارها هموار مىکند و روح او را با کار خیر مأنوس مىگرداند، تجربه و تعقل و کاردانى او را بالا مىبرد، الهام و ابتکار به او مىدهد، پذیرش مردمى و اجتماعى او را زیاد مىکند و راههاى جدیدى را براى کار خیر پیش پاى او مىگذارد که همه اینها مصداق «فسنیسّره للعسرى» است.
نکته لطیف آن است که قرآن مىفرماید: او را براى آسانترین راه آماده مىکنیم «فسنیسّره للیسرى» و نفرمود: کار را براى او آسان مىکنیم. «سنیسر له الیسرى» و فرق است میان آنکه انسان روان باشد یا کارش روان باشد. انسان مىتواند با توکل و دعا و اتصال به قدرت بى نهایت آسان داراى چنان سکینه و سعه صدر شود که هر کارى را به راحتى بپذیرد و انجام هر کار خیر براى او آسان باشد.
در تاریخ کربلا مى خوانیم که همین که زینب کبرى بدن قطعه قطعه امام حسین (ع) را دید گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» پروردگارا این شهید در نزد عظمت تو کوچک است او را بپذیر! آرى ایمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بیمه کرده و کار روان و آسان مى کند. «فسنیسّره للیسرى»
مراد از کلمه «یُسرى» و «عُسرى» که در قالب مؤنث آمده است، کارها یا راههاى آسان و مشکل است.
آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى کم است، گاهى زیاد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو.
کلمه «حُسنى» یا مصدر است مثل رُجعى و یا مؤنث احسن است.
امام باقر (ع) در تفسیر آیه «و امّا مَن اعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنیسّره للیسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الخیر الاّ یسّره اللّه له» چیزى را اراده نمى کند مگر آنکه خداوند انجام آن را براى او آسان مى کند.
و در تفسیر آیه «و امّا من بخل واستغنى و کذّب بالحسنى فسنیسّره للعسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الشرّ الاّ یسّره اللّه له» درباره انجام دادن هیچ شرى تصمیم نمى گیرد مگر آنکه خداوند انجام آن شر را براى او آسان کرده و مرتکب مى شود.
پیام ها
1- شیوه تبلیغ صحیح این است که بعد از کلیات، نمونهها و مصادیق بیان شود. «انّ سعیکم لشتّى فامّا مَن اعطى»
2- عطا همراه با تقواکار ساز است. «اعطى واتقى»
3- عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد.«اعطى و اتقى...»
4- آنچه عطا مىکنید مهم نیست، چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا کردن مهم است. «اعطى و اتقى»
5 - شرط پذیرفته شدن عطا، تقواست. «اعطى و اتقى» (وگرنه عطاى مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجرى ندارد، زیرا «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»)
6- آخرت، بهتر از دنیا است. «الحُسنى»
7 - کسى مىتواند به عطاى خود رنگ الهى داده و اهل پروا باشد که به معاد ایمان داشته باشد. «و صدق بالحُسنى» (قرآن به وعده هاى قیامت حُسنى گفته است. «کُلاً وعد اللّه الحُسنى»)
8 - ایمان به قیامت، شرط پذیرفته شدن عمل است. «و صدق بالحسنى»
9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بىتقوایى است. «من بخل واستغنى»
10- گشایش یا گره خوردن کارهاى انسان، نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. «اعطى... للیسرى، بخل... للعسرى»
11- نیکى، نیکى مىآورد و شر، شر. «اعطى واتقى... فسنیسره للیسرى - بخل واستغنى... فسنیسره للعسرى»
12- پاداش و کیفر الهى متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از کار فقرا باز کنیم، خداوند گره از کار ما باز مى کند. «فسنیسره للیسرى» و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم، خداوند هم عسرت را پیش پاى ما مى گذارد. «فسنیسره للعسرى»
13- اهل بخل بدانند که ثروت نجات دهنده نیست. «و مایغنى عنه ماله اذا تردّى»
14- نتیجه بخل سقوط است، سقوط از انسانیّت و کمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «اذا تردّى»
15- گاهى منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخل واستغنى» (چنانکه در آیه 267 و 268 سوره بقره در کنار دستور انفاق مى فرماید: این شیطان است که شما را از فقر آینده مىترساند. «انفقوا... الشیطان یعدکم الفقر»)
16- گاهى سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بىنیازى نسبت به وعده هاى بهشتى است. «بخل و استغنى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى
وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى
فَسَنُیِّسرُهُ لِلْیُسْرَى
وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى
وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنَى
فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى
وَمَا یُغْنِى عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى
ترجمه
امّا آن که انفاق کرد و پروا داشت
و پاداش نیک (روز جزا) را تصدیق کرد.
به زودى ما او را براى پیمودن بهترین راه آماده خواهیم کرد.
ولى آنکه بخل ورزید و خود را بىنیاز پنداشت.
و پاداش نیک (روز جزا) را تکذیب نمود.
پس او را به پیمودن دشوارترین راه خواهیم انداخت.
و چون هلاک شد، دارایىاش براى او کارساز نخواهد بود.
شاید مراد از عطاى همراه با تقوا، این باشد که عطا با نیّت خالص و بدون منت، آن هم از مال حلال و در مسیر خدا باشد که تمام این امور در کلمه تقوا جمع است. «اعطى واتقى»
اگر خداوند براى برخى راه خیر را باز مىکند، «فسنیسّره للیسرى» و براى برخى راه شر را «فسنیسّره للیسرى» به خاطر تفاوت تلاش خود انسانها است. «انّ سعیکم لشتّى»
در خانه شخصى ثروتمند درختى بود که کودکان همسایه هنگامى که میوه آن درخت به زمین مىریخت، آن را برگرفته و مىخوردند ولى صاحب درخت، میوه را از دهان اطفال مىگرفت. پدر اطفال مسئله را به پیامبر اکرم گزارش داد.
حضرت نزد صاحب خانه رفته و پیشنهاد کردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پیامبر داد و گفت: دنیاى نقد را به آخرت نسیه نمىفروشم. پیامبر برگشت. یکى از یاران پرسید: آیا اگر من آن درخت را بگیرم و با من نیز چنین معاملهاى مىکنید؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهایى چندین و چند برابر، درخت را خریدارى کند و در اختیار پیامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقیر آمده و درخت را به آنها بخشید. در این هنگام آیات این سوره نازل شد. «فامّا من اعطى و اتقى و صدق بالحسنى...»
هر کس گام اول سخاوت را بر اساس ایمان به معاد و تقوا بردارد، خدا ظرفیّت و شرایط روحى او را براى کارها هموار مىکند و روح او را با کار خیر مأنوس مىگرداند، تجربه و تعقل و کاردانى او را بالا مىبرد، الهام و ابتکار به او مىدهد، پذیرش مردمى و اجتماعى او را زیاد مىکند و راههاى جدیدى را براى کار خیر پیش پاى او مىگذارد که همه اینها مصداق «فسنیسّره للعسرى» است.
نکته لطیف آن است که قرآن مىفرماید: او را براى آسانترین راه آماده مىکنیم «فسنیسّره للیسرى» و نفرمود: کار را براى او آسان مىکنیم. «سنیسر له الیسرى» و فرق است میان آنکه انسان روان باشد یا کارش روان باشد. انسان مىتواند با توکل و دعا و اتصال به قدرت بى نهایت آسان داراى چنان سکینه و سعه صدر شود که هر کارى را به راحتى بپذیرد و انجام هر کار خیر براى او آسان باشد.
در تاریخ کربلا مى خوانیم که همین که زینب کبرى بدن قطعه قطعه امام حسین (ع) را دید گفت: «ربّنا تقبّل منّا هذا القلیل» پروردگارا این شهید در نزد عظمت تو کوچک است او را بپذیر! آرى ایمان و تقوا انسان را در برابر هر حادثه بیمه کرده و کار روان و آسان مى کند. «فسنیسّره للیسرى»
مراد از کلمه «یُسرى» و «عُسرى» که در قالب مؤنث آمده است، کارها یا راههاى آسان و مشکل است.
آنچه مهم است، اصل بخشش است، نوع و مقدار آن در مرحله بعد است. عطا گاهى کم است، گاهى زیاد، گاهى از مال است و گاهى از مقام و آبرو.
کلمه «حُسنى» یا مصدر است مثل رُجعى و یا مؤنث احسن است.
امام باقر (ع) در تفسیر آیه «و امّا مَن اعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى فسنیسّره للیسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الخیر الاّ یسّره اللّه له» چیزى را اراده نمى کند مگر آنکه خداوند انجام آن را براى او آسان مى کند.
و در تفسیر آیه «و امّا من بخل واستغنى و کذّب بالحسنى فسنیسّره للعسرى» فرمودند: «لا یرید شیئا من الشرّ الاّ یسّره اللّه له» درباره انجام دادن هیچ شرى تصمیم نمى گیرد مگر آنکه خداوند انجام آن شر را براى او آسان کرده و مرتکب مى شود.
پیام ها
1- شیوه تبلیغ صحیح این است که بعد از کلیات، نمونهها و مصادیق بیان شود. «انّ سعیکم لشتّى فامّا مَن اعطى»
2- عطا همراه با تقواکار ساز است. «اعطى واتقى»
3- عطا باید بدون ریا و غرور و منت و آزار باشد.«اعطى و اتقى...»
4- آنچه عطا مىکنید مهم نیست، چگونه و با چه انگیزه و حالت عطا کردن مهم است. «اعطى و اتقى»
5 - شرط پذیرفته شدن عطا، تقواست. «اعطى و اتقى» (وگرنه عطاى مال حرام یا با نیّت غیر خالص اجرى ندارد، زیرا «انّما یتقبّل اللّه من المتّقین»)
6- آخرت، بهتر از دنیا است. «الحُسنى»
7 - کسى مىتواند به عطاى خود رنگ الهى داده و اهل پروا باشد که به معاد ایمان داشته باشد. «و صدق بالحُسنى» (قرآن به وعده هاى قیامت حُسنى گفته است. «کُلاً وعد اللّه الحُسنى»)
8 - ایمان به قیامت، شرط پذیرفته شدن عمل است. «و صدق بالحسنى»
9- بخل و مغرور شدن به مال، نشانه بىتقوایى است. «من بخل واستغنى»
10- گشایش یا گره خوردن کارهاى انسان، نتیجه سخاوت یا بخل انسان نسبت به دیگران است. «اعطى... للیسرى، بخل... للعسرى»
11- نیکى، نیکى مىآورد و شر، شر. «اعطى واتقى... فسنیسره للیسرى - بخل واستغنى... فسنیسره للعسرى»
12- پاداش و کیفر الهى متناسب با رفتار انسانهاست، اگر گره از کار فقرا باز کنیم، خداوند گره از کار ما باز مى کند. «فسنیسره للیسرى» و اگر فقرا را در عُسرت گزاریم، خداوند هم عسرت را پیش پاى ما مى گذارد. «فسنیسره للعسرى»
13- اهل بخل بدانند که ثروت نجات دهنده نیست. «و مایغنى عنه ماله اذا تردّى»
14- نتیجه بخل سقوط است، سقوط از انسانیّت و کمال و سقوط از چشم مردم همراه با سقوط در دوزخ و محروم شدن از درجات اخروى. «اذا تردّى»
15- گاهى منشأ بخل امروز، به خاطر ترس از فقر در آینده است. «بَخل واستغنى» (چنانکه در آیه 267 و 268 سوره بقره در کنار دستور انفاق مى فرماید: این شیطان است که شما را از فقر آینده مىترساند. «انفقوا... الشیطان یعدکم الفقر»)
16- گاهى سرچشمه بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بىنیازى نسبت به وعده هاى بهشتى است. «بخل و استغنى»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است