- 2697
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 22 -17 سوره قلم
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره قلم- آیه 17 -22
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَآ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُواْ لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ
وَ لَا یَسْتَثْنُونَ
فَطَافَ عَلَیْهَا طَآئِفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَآئِمُونَ
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ
فَتَنَادَوْاْ مُصْبِحِینَ
أَنِ اغْدُواْ عَلَى حَرْثِکُمْ إِن کُنتُمْ صَارِمِینَ
ترجمه
همانا، ما مردم (مکّه را) آزمودیم، همان گونه که صاحبان آن باغ (در یمن) آزمودیم، آنگاه که سوگند یاد کردند، صبحگاهان میوه هاى باغ را بچینند.
و چیزى را (براى فقرا) استثناء نکردند.
پس هنگامى که در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتى بر گرد باغ چرخید (و باغ را سوزاند).
پس صبح شد در حالى که (اصل باغ به کلى) برچیده شده بود.
(آنان بى خبر از ماجرا) بامدادان یکدیگر را ندا دادند.
که اگر قصد چیدن میوه دارید به سوى کشتزار حرکت کنید.
مراد از «طائف»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد.
«صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است.
«تنادوا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکرى است.
قهر الهى، گاهى به افراد مىرسد. همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»، گاهى به مال مىرسد مثل این آیات که باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى رسد، نظیر قارون که خودش و خانهاش و سرمایه اش به خاک فرو رفت. «فخسفنا به و بداره»
در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یک بار در آیه «منّاع للخیر» و یک بار داستان این آیات.
سنّتهاى خوب نیاکان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند.
گناه، سبب محرومیّت است. امام باقر(ع) فرمود: «انّ الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق» مردى که گناه مىکند، به همان میزان از رزق الهى محروم مى شود. چنانکه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى گردد.
ارزش مال تا جایى است که فکر را منحرف نکند وگرنه به حکم خداوند مسجد ضرار خراب مىشود و گوساله طلایى سامرى را مىسوزاند. «لنحرقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیم نفسا»
داستان باغ سوخته
مرد باغدارى که هر سال از میوههاى باغش به فقرا انفاق مى کرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکى از وارثان مخالف بود ولى اکثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوهها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کرده ایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم، و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.
پیام ها
1- آزمایش یکى از سنّتهاى الهى است. «انّابلوناکم کما بلونا»
2- قران، نمونه هاى مختلف اتحاد الهى را بیان مىدارد تا ما با شیوه آزمون الهى آشنا شویم. «کما بلونا اصحاب الجنة»
3- طرحهایى که به محروم کردن فقرا بینجامد ناکام است. «اقسموا...و لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
4- هر سوگندى ارزش ندارد. «اقسموا لیصرمنّها مصبحین»
5 - قهر الهى مخصوص آخرت نیست بلکه گاهى در دنیا و بسیار سریع واقع مىشود. «فطاف علیها طائف من رتب... فاصبحت کالصریم»
6- تنبیه و کیفر از شئون ربوبیّت است و جنبه تربیتى دارد. «طائف من ربّک»
7- هیچ کس نمىتواند بر خدا پیشى بگیرد. (اینها صبح زود براى چیدن میوهها برخاستند ولى خداوند سحر باغ را سوزاند.) «و هم نائمون»
8 - کیفر و جرم باید متناسب باشد. چون فقرا را محروم کردند پس محروم شدند. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
9- فکر و تدبیر انسان در برابر تدبیر خدا بىرنگ است. (در اینجا وارثان تصمیمى گرفتند و خداوند اراده دیگرى فرمود.) «اقسموا لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت کالصریم»
10- خداوند حامى فقراست. با اینکه فقرا از تصمیم وارثان خبر نداشتند ولى خداوند به حمایت از فقرا و براى تنبیه وارثان بخیل، باغ را سوزاند. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
11- کامیابىهاى انسان در انحصار محاسبات او نیست. در این داستان محاسبات به گونهاى بود، امّا نتیجه چیز دیگرى شد. «لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت کالصریم»
12- نیّت بد، اگر همراه با برنامه ریزى و انجام اقدامات مقدماتى باشد، کیفر دارد. «و لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
13- ثروتى که محرومان از آن بهرهمند نشوند، نبودنش بهتر است. «فاصبحت کالصریم»
14- حرص و بخل، سبب زیادت سرمایه و کامیابى نمى شود. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَآ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُواْ لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ
وَ لَا یَسْتَثْنُونَ
فَطَافَ عَلَیْهَا طَآئِفٌ مِّن رَّبِّکَ وَ هُمْ نَآئِمُونَ
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ
فَتَنَادَوْاْ مُصْبِحِینَ
أَنِ اغْدُواْ عَلَى حَرْثِکُمْ إِن کُنتُمْ صَارِمِینَ
ترجمه
همانا، ما مردم (مکّه را) آزمودیم، همان گونه که صاحبان آن باغ (در یمن) آزمودیم، آنگاه که سوگند یاد کردند، صبحگاهان میوه هاى باغ را بچینند.
و چیزى را (براى فقرا) استثناء نکردند.
پس هنگامى که در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتى بر گرد باغ چرخید (و باغ را سوزاند).
پس صبح شد در حالى که (اصل باغ به کلى) برچیده شده بود.
(آنان بى خبر از ماجرا) بامدادان یکدیگر را ندا دادند.
که اگر قصد چیدن میوه دارید به سوى کشتزار حرکت کنید.
مراد از «طائف»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد.
«صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است.
«تنادوا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکرى است.
قهر الهى، گاهى به افراد مىرسد. همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»، گاهى به مال مىرسد مثل این آیات که باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى رسد، نظیر قارون که خودش و خانهاش و سرمایه اش به خاک فرو رفت. «فخسفنا به و بداره»
در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یک بار در آیه «منّاع للخیر» و یک بار داستان این آیات.
سنّتهاى خوب نیاکان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند.
گناه، سبب محرومیّت است. امام باقر(ع) فرمود: «انّ الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق» مردى که گناه مىکند، به همان میزان از رزق الهى محروم مى شود. چنانکه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى گردد.
ارزش مال تا جایى است که فکر را منحرف نکند وگرنه به حکم خداوند مسجد ضرار خراب مىشود و گوساله طلایى سامرى را مىسوزاند. «لنحرقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیم نفسا»
داستان باغ سوخته
مرد باغدارى که هر سال از میوههاى باغش به فقرا انفاق مى کرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکى از وارثان مخالف بود ولى اکثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوهها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کرده ایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم، و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.
پیام ها
1- آزمایش یکى از سنّتهاى الهى است. «انّابلوناکم کما بلونا»
2- قران، نمونه هاى مختلف اتحاد الهى را بیان مىدارد تا ما با شیوه آزمون الهى آشنا شویم. «کما بلونا اصحاب الجنة»
3- طرحهایى که به محروم کردن فقرا بینجامد ناکام است. «اقسموا...و لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
4- هر سوگندى ارزش ندارد. «اقسموا لیصرمنّها مصبحین»
5 - قهر الهى مخصوص آخرت نیست بلکه گاهى در دنیا و بسیار سریع واقع مىشود. «فطاف علیها طائف من رتب... فاصبحت کالصریم»
6- تنبیه و کیفر از شئون ربوبیّت است و جنبه تربیتى دارد. «طائف من ربّک»
7- هیچ کس نمىتواند بر خدا پیشى بگیرد. (اینها صبح زود براى چیدن میوهها برخاستند ولى خداوند سحر باغ را سوزاند.) «و هم نائمون»
8 - کیفر و جرم باید متناسب باشد. چون فقرا را محروم کردند پس محروم شدند. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
9- فکر و تدبیر انسان در برابر تدبیر خدا بىرنگ است. (در اینجا وارثان تصمیمى گرفتند و خداوند اراده دیگرى فرمود.) «اقسموا لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت کالصریم»
10- خداوند حامى فقراست. با اینکه فقرا از تصمیم وارثان خبر نداشتند ولى خداوند به حمایت از فقرا و براى تنبیه وارثان بخیل، باغ را سوزاند. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
11- کامیابىهاى انسان در انحصار محاسبات او نیست. در این داستان محاسبات به گونهاى بود، امّا نتیجه چیز دیگرى شد. «لیصرمنّها مصبحین... فاصبحت کالصریم»
12- نیّت بد، اگر همراه با برنامه ریزى و انجام اقدامات مقدماتى باشد، کیفر دارد. «و لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
13- ثروتى که محرومان از آن بهرهمند نشوند، نبودنش بهتر است. «فاصبحت کالصریم»
14- حرص و بخل، سبب زیادت سرمایه و کامیابى نمى شود. «لا یستثنون... فاصبحت کالصریم»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان