سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره حشر- آیه 7
مَآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَىْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَآءِ مِنکُم وَمَآ آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
ترجمه
آنچه را خداوند از اهل آبادىها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال) تنها میان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پیامبر براى شما آورده، بگیرید و آنچه شما را از آن بازداشته، ترک کنید و از خدا پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است.
«دولة» به معناى گردش و دست به دست کردن اموال است.
در قرآن، چهار مرتبه به لزوم پشتیبانى اقتصادى از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام اشاره و به پرداخت بخشى از خمس، فیىء و دیگر درآمدها به آنان تأکید شده است: «و لذى القربى»، «و لذى القربى»، «و آت ذا القربى حقّه» و «فآت ذا القربى حقّه»
در آیه چهارم این سوره براى کسانى که با پیامبر مخالفت مىکنند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده بود و در این آیه نیز براى افرادى که ممکن است به تقسیم فیئ توسط پیامبر ایراد بگیرند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده است.
در این آیه، ابتدا حکم آمده، «فللّه و للرسول و لذى...» سپس دلیل حکم، «کى لایکون دولة...» و در پایان، توجه به احکام حکومتى پیامبر مطرح شده است.
خداوند براى «ذى القربى» هم مقام معنوى را سفارش کرده «قل لاأسئلکم علیه أجراً الا المودّة فى القربى» و هم پشتوانه اقتصادى را. «ما افاء اللّه... لذى القربى»
گرچه براى تقسیم فیئدر این آیه شش مورد بیان شده، ولى لازم نیست در تمام موارد به طور یکسان تقسیم شود.
فیئ، به شخص رسول خداصلى الله علیه وآله اختصاص ندارد، بلکه براى موقعیّت و مقام و جایگاه اوست و لذا بعد از پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله در اختیار جانشینان بر حق او یعنى اهل بیتعلیهم السلام است و در زمان غیبت، در اختیار فقهاى عادلِ بى هوى و هوس.
هر کجا با تلاش رزمندگان به غنایم رسیدیم، تنها خمس آن میان شش گروه تقسیم مى شود، چنانکه در آیه 41 سوره انفال آمده است، ولى هر کجا بدون زحمت چیزى بدست آید، تمامش میان آن شش گروه تقسیم مى شود.
پیام ها
1- قوانین قرآن، کلى است، نه مخصوص به شأن و زمان نزول. (قانون فیئ مربوط به تمام مواردى است که کفّار آن را رها کرده و رفتهاند و مخصوص یهود بنىنضیر نیست. کلمه «ما» و «قرى» نشان عمومیّت است.) «ما افاء اللّه على رسوله من اهل القرى»
2- اموالِ کفّار فرارى، در اختیار رهبر دینى است. «ما افاء اللّه على رسوله»
3- نظام اسلامى به پشتوانه اقتصادى نیاز دارد که یکى از آنان فیئ و اموالى است که بدون جنگ، به خاطر فرار یا متارکه کفّار نصیب مسلمانان مىشود. «ما افاء اللّه على رسوله...»
4- رعایت ادب و شئون، در سخن لازم است. (ابتدا نام خدا، سپس رسول خدا و سپس دیگران). «للّه و للرسول...»
5 - سهم خداوند، زیر نظر پیامبر در راه رضاى خدا مصرف مىشود. «فللّه...»
6- فقرزدایى، جزء برنامههاى اصلى اسلام است. «و المساکین»
7- اگر گردش ثروت در دست اغنیاى مسلمانان ممنوع است، پس در دست کفّار قطعاً مورد نهى است. «کى لایکون دولة بین الاغنیاء...»
8 - برنامه ریزان اقتصادى در نظام اسلامى باید به تعدیل ثروت وعدم تمرکز آن در دست یک گروه خاص توجه داشته باشند. «کى لایکون دولة بین الاغنیاء...»
9- اطاعت از فرامین پیامبر واجب است، زیرا پیامبر معصوم است، وگرنه به طور مطلق و بى چون و چرا دستوراتش واجب الاطاعه نبود. «ما آتاکم الرسول فخذوه...»
10- سنت پیامبر، لازم الاجرا است. «ما آتاکم الرسول فخذوه»
11- لازم نیست تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلکه هر امر و نهى که در سخنان پیامبر آمده باشد باید اطاعت شود. «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»
12- در انجام فرمان پیامبر، سرعت به خرج دهیم. «فخذوه... فانتهوا» (حرف فاء براى سرعت است).
13- در مسائل مالى و تقسیم آن لغزشگاهى است که باید با تقوا از آن گذشت. «ما افاء اللّه... و اتقوا اللّه»
14- اطاعت بى چون و چرا از پیامبر، نمودى از تقوا است. «ما أتاکم الرسول فخذوه... و اتقوا اللّه»
15- بى تقوایى، کیفرى شدید دارد. «و اتقوا اللّه انّ اللّه شدید العقاب»
16- یاد کیفر سخت، سبب تقوا است. «و اتقوا اللّه... شدید العقاب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
مَآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَىْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَآءِ مِنکُم وَمَآ آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
ترجمه
آنچه را خداوند از اهل آبادىها به رسولش بازگرداند، پس براى خدا و براى رسول و براى خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال) تنها میان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پیامبر براى شما آورده، بگیرید و آنچه شما را از آن بازداشته، ترک کنید و از خدا پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است.
«دولة» به معناى گردش و دست به دست کردن اموال است.
در قرآن، چهار مرتبه به لزوم پشتیبانى اقتصادى از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام اشاره و به پرداخت بخشى از خمس، فیىء و دیگر درآمدها به آنان تأکید شده است: «و لذى القربى»، «و لذى القربى»، «و آت ذا القربى حقّه» و «فآت ذا القربى حقّه»
در آیه چهارم این سوره براى کسانى که با پیامبر مخالفت مىکنند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده بود و در این آیه نیز براى افرادى که ممکن است به تقسیم فیئ توسط پیامبر ایراد بگیرند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده است.
در این آیه، ابتدا حکم آمده، «فللّه و للرسول و لذى...» سپس دلیل حکم، «کى لایکون دولة...» و در پایان، توجه به احکام حکومتى پیامبر مطرح شده است.
خداوند براى «ذى القربى» هم مقام معنوى را سفارش کرده «قل لاأسئلکم علیه أجراً الا المودّة فى القربى» و هم پشتوانه اقتصادى را. «ما افاء اللّه... لذى القربى»
گرچه براى تقسیم فیئدر این آیه شش مورد بیان شده، ولى لازم نیست در تمام موارد به طور یکسان تقسیم شود.
فیئ، به شخص رسول خداصلى الله علیه وآله اختصاص ندارد، بلکه براى موقعیّت و مقام و جایگاه اوست و لذا بعد از پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله در اختیار جانشینان بر حق او یعنى اهل بیتعلیهم السلام است و در زمان غیبت، در اختیار فقهاى عادلِ بى هوى و هوس.
هر کجا با تلاش رزمندگان به غنایم رسیدیم، تنها خمس آن میان شش گروه تقسیم مى شود، چنانکه در آیه 41 سوره انفال آمده است، ولى هر کجا بدون زحمت چیزى بدست آید، تمامش میان آن شش گروه تقسیم مى شود.
پیام ها
1- قوانین قرآن، کلى است، نه مخصوص به شأن و زمان نزول. (قانون فیئ مربوط به تمام مواردى است که کفّار آن را رها کرده و رفتهاند و مخصوص یهود بنىنضیر نیست. کلمه «ما» و «قرى» نشان عمومیّت است.) «ما افاء اللّه على رسوله من اهل القرى»
2- اموالِ کفّار فرارى، در اختیار رهبر دینى است. «ما افاء اللّه على رسوله»
3- نظام اسلامى به پشتوانه اقتصادى نیاز دارد که یکى از آنان فیئ و اموالى است که بدون جنگ، به خاطر فرار یا متارکه کفّار نصیب مسلمانان مىشود. «ما افاء اللّه على رسوله...»
4- رعایت ادب و شئون، در سخن لازم است. (ابتدا نام خدا، سپس رسول خدا و سپس دیگران). «للّه و للرسول...»
5 - سهم خداوند، زیر نظر پیامبر در راه رضاى خدا مصرف مىشود. «فللّه...»
6- فقرزدایى، جزء برنامههاى اصلى اسلام است. «و المساکین»
7- اگر گردش ثروت در دست اغنیاى مسلمانان ممنوع است، پس در دست کفّار قطعاً مورد نهى است. «کى لایکون دولة بین الاغنیاء...»
8 - برنامه ریزان اقتصادى در نظام اسلامى باید به تعدیل ثروت وعدم تمرکز آن در دست یک گروه خاص توجه داشته باشند. «کى لایکون دولة بین الاغنیاء...»
9- اطاعت از فرامین پیامبر واجب است، زیرا پیامبر معصوم است، وگرنه به طور مطلق و بى چون و چرا دستوراتش واجب الاطاعه نبود. «ما آتاکم الرسول فخذوه...»
10- سنت پیامبر، لازم الاجرا است. «ما آتاکم الرسول فخذوه»
11- لازم نیست تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلکه هر امر و نهى که در سخنان پیامبر آمده باشد باید اطاعت شود. «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»
12- در انجام فرمان پیامبر، سرعت به خرج دهیم. «فخذوه... فانتهوا» (حرف فاء براى سرعت است).
13- در مسائل مالى و تقسیم آن لغزشگاهى است که باید با تقوا از آن گذشت. «ما افاء اللّه... و اتقوا اللّه»
14- اطاعت بى چون و چرا از پیامبر، نمودى از تقوا است. «ما أتاکم الرسول فخذوه... و اتقوا اللّه»
15- بى تقوایى، کیفرى شدید دارد. «و اتقوا اللّه انّ اللّه شدید العقاب»
16- یاد کیفر سخت، سبب تقوا است. «و اتقوا اللّه... شدید العقاب»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان