- 1168
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 44 - 46 سوره طور
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره طور -44- 46
وَإِن یَرَوْاْ کِسْفاً مِّنَ السَّمَآءِ سَاقِطاً یَقُولُواْ سَحَابٌ مَّرْکُومٌ
فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلاَقُواْ یَوْمَهُمُ الَّذِى فِیهِ یُصْعَقُونَ
یَوْمَ لَا یُغْنِى عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ
ترجمه
(آنان به قدرى لجوجند که حتى) اگر ببینند پارهاى از آسمان فرو مى افتد، (باز هم ایمان نمى آورند و) مى گویند: این ابرى متراکم است (نه قهر خدا).
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را که در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مى شوند، ببینند.
روزى که نیرنگ و ترفندشان آنان را هیچ سود نبخشد و (از هیچ سوى) یارى نشوند.
«کِسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در این جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرکوم» به معناى متراکم و «یُصعقون» به معناى هلاکت و بیهوشى است که در اثر صاعقه عذاب پدید آید. این کلمه در قالب مجهول آمده که نشانه اضطرار و ناچارى است.
اشخاص لجوج هر دم بهانه اى مى آورند. آنها از پیامبر اکرم درخواست سقوط قطعه اى از آسمان را داشتند، «فاسقط علینا کسفا...» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگویند: این ابرى است متراکم. «و ان یروا... یقولوا سحاب مرکوم»
امر به معروف و نهى از منکر، مراحل و محدودیّتهایى دارد، گاهى تذکر لازم است و گاهى اعراض و ترک. در آیه 29 خواندیم: «فذکّر» یعنى به مردم تذکّر بده! ولى در اینجا مى خوانیم: «فذرهم» یعنى آنان را به حال خود رها کن، زیرا دیگر ارشاد تأثیرى ندارد.
پیام ها
1- لجاجت، انسان را به تحلیل غلط وامى دارد. «کسفا من السّماء... یقولوا سحاب مرکوم»
2- انسانى که بدیهیّات را انکار مى کند و حتّى آنچه را با چشم مىبیند نمىپذیرد، دیگر قابل هدایت نیست. «یقولوا سحاب مرکوم فذرهم»
3- همه افراد لایق ارشاد نیستند. «فذرهم»
4- از ارشاد مردم نباید زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همه راههاى عذر و بهانه، فرمان رها کردن آنان را مى دهد. «أم تأمرهم... أم... أم... أم... فذرهم»
5 - لطف خداوند به قدرى است که حتّى در هنگام رها کردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مى دهد. «فذرهم حتّى یلاقوا یومهم الّذى...»
6- کفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. «حتّى یلاقوا یومهم...»
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نیست. «فذرهم حتّى یلاقوایومهم...»
8 - به هنگام فرا رسیدن قهر الهى، مجرمان دیگر اختیارى از خود ندارند و باید آن را با ذلّت بپذیرند. «یصعقون»
9- هنگام قهر الهى، نه نیرنگ درونى کارساز است و نه یاور بیرونى. «یوم لایغنى...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَإِن یَرَوْاْ کِسْفاً مِّنَ السَّمَآءِ سَاقِطاً یَقُولُواْ سَحَابٌ مَّرْکُومٌ
فَذَرْهُمْ حَتَّى یُلاَقُواْ یَوْمَهُمُ الَّذِى فِیهِ یُصْعَقُونَ
یَوْمَ لَا یُغْنِى عَنْهُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ
ترجمه
(آنان به قدرى لجوجند که حتى) اگر ببینند پارهاى از آسمان فرو مى افتد، (باز هم ایمان نمى آورند و) مى گویند: این ابرى متراکم است (نه قهر خدا).
پس آنان را (به حال خود) واگذارشان تا آن روزشان را که در آن گرفتار صاعقه (و قهر خدا) مى شوند، ببینند.
روزى که نیرنگ و ترفندشان آنان را هیچ سود نبخشد و (از هیچ سوى) یارى نشوند.
«کِسف» به معناى قطعه است و مقصود از آن در این جا، فرود قطعه سنگ از آسمان به عنوان عذاب الهى است. «مَرکوم» به معناى متراکم و «یُصعقون» به معناى هلاکت و بیهوشى است که در اثر صاعقه عذاب پدید آید. این کلمه در قالب مجهول آمده که نشانه اضطرار و ناچارى است.
اشخاص لجوج هر دم بهانه اى مى آورند. آنها از پیامبر اکرم درخواست سقوط قطعه اى از آسمان را داشتند، «فاسقط علینا کسفا...» ولى اگر درخواست آنان عملى شود، باز مىگویند: این ابرى است متراکم. «و ان یروا... یقولوا سحاب مرکوم»
امر به معروف و نهى از منکر، مراحل و محدودیّتهایى دارد، گاهى تذکر لازم است و گاهى اعراض و ترک. در آیه 29 خواندیم: «فذکّر» یعنى به مردم تذکّر بده! ولى در اینجا مى خوانیم: «فذرهم» یعنى آنان را به حال خود رها کن، زیرا دیگر ارشاد تأثیرى ندارد.
پیام ها
1- لجاجت، انسان را به تحلیل غلط وامى دارد. «کسفا من السّماء... یقولوا سحاب مرکوم»
2- انسانى که بدیهیّات را انکار مى کند و حتّى آنچه را با چشم مىبیند نمىپذیرد، دیگر قابل هدایت نیست. «یقولوا سحاب مرکوم فذرهم»
3- همه افراد لایق ارشاد نیستند. «فذرهم»
4- از ارشاد مردم نباید زود خسته شد. قرآن بعد از طرح چهارده سؤال و بستن همه راههاى عذر و بهانه، فرمان رها کردن آنان را مى دهد. «أم تأمرهم... أم... أم... أم... فذرهم»
5 - لطف خداوند به قدرى است که حتّى در هنگام رها کردن انسان به حال خود، هشدار لازم را مى دهد. «فذرهم حتّى یلاقوا یومهم الّذى...»
6- کفر و لجاجت سبب بدفرجامى است. «حتّى یلاقوا یومهم...»
7- سنّت خدا در برابر مخالفان، شتاب وعجله نیست. «فذرهم حتّى یلاقوایومهم...»
8 - به هنگام فرا رسیدن قهر الهى، مجرمان دیگر اختیارى از خود ندارند و باید آن را با ذلّت بپذیرند. «یصعقون»
9- هنگام قهر الهى، نه نیرنگ درونى کارساز است و نه یاور بیرونى. «یوم لایغنى...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است